پاسخ به:در امتداد تاریکی (ماجراهای واقعی)
دوشنبه 11 خرداد 1394 7:32 AM
نمي خواستم بيشتر از اين زنده بمانم و در دنيايي که دروغ و واقعيت را نمي شود از يکديگر تشخيص داد زندگي کنم. وقتي به راحتي در شبکه هاي اجتماعي فريب مردي حيلهگر را خوردم و همسرم آن گونه به من بدبين شد که براي حفظ آبرويش از من شکايت کرد ديگر چگونه مي توانستم خلاف اين موضوع را اثبات کنم.زن جوان که با کمک همسايه اش از مرگ حتمي نجات يافته بود پس از آن که فهميد پليس فتا حقيقت ماجرا را افشا کرده و بي گناهي او محرز شده است لبخندي از رضايت زد و گفت نمي دانم چرا به اين کار ناشايست و بدتر از گناه دست زدم اما آن روز وقتي تصاوير و مطالب زننده را در شبکه اجتماعي ديدم که همه حيثيت و آبرويم را بر باد داده بود ديگر چيزي نمي فهميدم و به شدت دچار بيماري روحي و رواني شده بودم نمي دانستم چه کسي تصاوير مرا در شبکه اجتماعي منتشر کرده و آن همه مطالب زشت و شرم آور را در زير عکسم نوشته بود شوهرم با ديدن آن مطالب از من شکايت کرد من هم که به هيچ وجه نمي توانستم واقعيت ماجرا را براي او اثبات کنم فقط ديوانه وار فرياد ميکشيدم که بي گناهم !! آن روز وقتي همسرم از منزل بيرون رفت ديگر حال خودم را نمي فهميدم به همين خاطر هم دست به گناهي بزرگ زدم چرا که در يک حالت روحي و رواني خاصي قرار گرفته بودم و از اين موضوع به شدت رنج مي بردم آن روز در يک اقدام گناه آلود تصميم گرفتم به زندگيام پايان بدهم اما در حالي که آخرين نفس هاي زندگي را مي کشيدم صداي زن همسايه را شنيدم که با ديدن وضعيت من وحشت زده با اورژانس تماس گرفت و ديگر چيزي نفهميدم تا اين که وقتي چشمانم را گشودم خودم را روي تخت بيمارستان ديدم که چند واحد خون به من تزريق شده بود اين جا بود که فهميدم مردي براي پنهان کردن روابط ناسالم خود در شبکه هاي اجتماعي مرا قرباني خلافکاري هاي خودش کرده تاهمسرش به روابط پنهاني او مشکوک نشود. زن جوان ادامه داد ماجرا از آن جا آغاز شد که روزي مردي که خود را متاهل معرفي مي کرد با ارسال مطلبي در شبکه لاين از من خواست تا عضو گروه آن ها شوم من هم به سادگي قبول کردم و بدين ترتيب ارسال مطالب و فيلم وعکس در آن گروه به يک حالت روزمره درآمد از آن روز به بعد تقريبا به عضوي فعال تبديل شده بودم که مطالب زيادي را به اشتراک مي گذاشتم اين در حالي بود که متاسفانه آن مرد در فضاي واقعي زن ديگري را به طور پنهاني به عقد موقت خود درآورده بود ولي وقتي همسرش ماجراي روابط پنهاني او را متوجه مي شود آن مرد براي بي گناه جلوه دادن خود و پنهان کردن خلاف کاري هايش تصاوير مرا به همراه مطالب زننده در حضور همسرش منتشر مي کند تا به او ثابت کند که با کسي رابطه ندارد چرا که همسر آن مرد با ديدن تصوير من در گوشي همسرش فکر مي کرد که او با من ارتباط دارد و ...
ماجراي واقعي با همکاري پليس فتاي خراسان رضوي
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست