ترجمه قران
پنج شنبه 27 فروردین 1394 2:07 AM
با سلام شما هم میتواننید سوره هایی به دل خواه انتخاب کنید و به اشتراک بگذارید
ترجمه
ترجمه سوره الضحی
وَ الضُّحى1
وَ اللَّیْلِ إِذا سَجى2
ما وَدَّعَکَ رَبُّکَ وَ ما قَلى3
وَ لَلْآخِرَةُ خَیْرٌ لَکَ مِنَ الْأُولى4
وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضى5
أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى6
وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى7
وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى8
فَأَمَّا الْیَتیمَ فَلا تَقْهَرْ9
وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَرْ10
وَ أَمَّا بِنِعْمَةِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ11
(1) سوگند به ابتدای پرتوافشانی خورشید و به روز روشن.
(2) و سوگند به شب آن گاه که آرام گیرد و فراگیر شود.
(3) که پروردگارت تو را ترک نکرده و دشمن نداشته است.
(4) و مسلما آخرت برای تو از دنیا بهتر است.
(5) و البته به زودی پروردگارت ( آن قدر ) به تو عطا کند که خشنود شوی.
(6) آیا تو را یتیم نیافت پس جای و پناه داد؟ و آیا تو را یگانه زمان و تنها نیافت ، پس جهانی را به دورت جمع نمود؟
(7) و تو را ناآگاه ( از معارف دینی ) یافت پس ( به وسیله وحی ) هدایت نمود.
(8) و تو را فقیر و نیازمند یافت پس بی نیاز کرد.
(9) پس یتیم را هرگز خوار و رانده مساز.
(10) و حاجت خواه را به تشر مران.
(11) و نعمت پروردگارت را ( که به تو ارزانی داشته ) بازگو کن ( و بگو که تو خود نخستین هدیه واجب به عالم امکانی ، وسیله فتح دریچه خلقتی ، دارای انسانیت اتمّ ، عقل اکمل ، خلق عظیم ، ختم نبوت ، آیین جامع ، قرآن جاودان ، قداست ذات و عصمت جانشینانی ) .
(282) ای کسانی که ایمان آورده اید ، هنگامی که دینی را تا مدت معینی ( به خاطر گرفتن وام یا داد و ستد ) به یکدیگر بدهکار شدید آن را بنویسید ، و باید نویسنده ای ( سند آن را ) در میان خودتان به عدالت بنگارد ، و هرگز نباید نویسنده از نوشتن آن- همان گونه که خدا به وی آموخته- امتناع ورزد ، او باید بنویسد و کسی که حق به گردن اوست ( بدهکار ) املا کند ، و از خداوند که پروردگار اوست پروا نماید و از حق چیزی را کم نگذارد ، و اگر کسی که حق به گردن اوست سفیه یا ناتوان ( سنّی ) باشد یا ( به خاطر آفت زبان ) نتواند املا کند ، ولیّ او به عدالت املا نماید. و دو گواه از مردانتان ( مردان مسلمان ) را به شهادت بطلبید ، و اگر دو مرد نباشد ، یک مرد و دو زن را از میان گواهانی که ( از دینشان ) رضایت دارید گواه بگیرید ، تا اگر یکی از آن دو زن فراموش نمود آن دیگری او را یادآوری نماید. و چون گواهان ( برای تحمل شهادت یا اداء آن ) دعوت شوند خودداری نکنند. و از نوشتن بدهیی که تا مدتی معین مهلت دارد ، کوچک باشد یا بزرگ ، ملول نشوید. این کار در نزد خدا عادلانه تر و برای گواهی استوارتر و به اینکه شک نکنید ( و نزاعی برنخیزد ) نزدیکتر است ، مگر آنکه داد و ستدی نقدی باشد که در میان خود تبادل می کنید ، که بر شما گناهی نیست که آن را ننویسید. و ( بهتر است که ) هر زمان داد و ستد کنید شاهد بگیرید ، و نباید نویسنده و گواه ( به واسطه زیاد و کم کردن ، به صاحب حق ) ضرر بزنند و نباید به نویسنده و شاهد به سبب ندادن حقشان ضرر برسد ، و اگر چنین کنید برای شما فسق و گناه است. و از خدا پروا کنید ، و خدا به شما می آموزد و خدا به همه چیز داناست.
(283) و اگر در سفر بودید و نویسنده ای نیافتید ، وثیقه های دریافت شده ( جایگزین سند و گواه ) است. و اگر برخی از شما برخی دیگر را امین شمرد ( و وثیقه نگرفت ) آن کس که امینش شمرده اند باید امانت ( بدهی ) خود را ادا نماید و از خداوند ، پروردگار خود پروا کند. و شهادت را ( در مرحله ادا ) کتمان نکنید ، و هر که آن را کتمان کند قلب او گنهکار است ، و خدا به آنچه می کنید داناست.
(284) آنچه در آسمان ها و آنچه در زمین است ( علاوه بر خود آنها ) ملک حقیقی خداست ، و اگر آنچه در دل دارید ( از عقاید فاسده و ملکات رذیله ، نه مجرد خطورات و نه ملکات غیر اختیاری ) آشکار نمایید یا پنهان سازید خدا شما را به آن محاسبه می کند ، پس هر که را بخواهد ( به اقتضای رحمتش ) می بخشد و هر که را بخواهد ( به اقتضای عدلش ) عذاب می کند ، و خدا بر هر چیزی تواناست.
(285) فرستاده ما بدانچه از جانب پروردگارش به سوی او نازل شده ایمان آورده و مؤمنان همگی به خدا و فرشتگان و کتاب ها و فرستادگان او ایمان آورده اند ( و گفتند ) میان هیچ یک از فرستادگان او فرق نمی گذاریم ، و گفتند: شنیدیم و اطاعت کردیم ، پروردگارا عفوت را می طلبیم ، و بازگشت ( همه ) به سوی توست.
(286) خداوند هیچ کس را جز به اندازه توانش تکلیف نمی کند ، هر کس هر کار خیری کسب کرده به سود اوست ، و هر کار بدی کسب نموده به زیان اوست ، ( و مؤمنان گویند ) پروردگارا ، اگر ما فراموش نمودیم یا خطا کردیم ما را مؤاخذه مکن پروردگارا ، و بار تکالیف سنگینی ( به کیفر گناهانمان ) بر دوش ما منه چنان که بر کسانی که پیش از ما بودند نهادی. پروردگارا ، و آنچه بدان طاقت نداریم ( از عذاب آخرت ) بر ما تحمیل مکن ، و از ما درگذر ، و بر ما ببخشای ، و بر ما رحم کن ، تو مولای مایی ، پس ما را بر گروه کافران پیروز گردان.
(261) مثل ( انفاقات ) کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند مثل دانه ای است که هفت خوشه برویاند ، در هر خوشه ای یکصد دانه باشد ( پس انفاق هر چیزی هفتصد برابر پاداش دارد ) و خداوند برای هر که بخواهد ( و حکمتش اقتضا کند ) چند برابر می کند ، و خداوند ( از نظر وجود و توان و رحمت ) دارای وسعت است و داناست.
(262) کسانی که اموالشان را در راه خدا انفاق می کنند سپس منّت و آزاری ( زخم زبانی ) به دنبال انفاقشان نمی آورند ، آنان را در نزد پروردگارشان پاداشی درخور آنهاست ، و ( در آن جهان ) نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی خواهند داشت.
(263) گفتاری پسندیده و بخشیدن ( اصرار و بدزبانی سائلان ) بهتر از صدقه ای است که دنبالش آزاری باشد ، و خداوند بی نیاز و بردبار است.
(264) ای کسانی که ایمان آورده اید ، صدقه های خود را با منّت آزردن باطل نکنید ، مانند کسی که مالش را به ریا و خودنمایی به مردم انفاق می کند و به خدا و روز واپسین ایمان ندارد ، که مثل او مثل سنگ سخت و صافی است که خاکی ( اندک ) بر آن نشسته ، پس باران تند و درشتی به آن برسد و آن را سنگی صاف ( و بدون خاک و گیاه ) واگذارد ( صدقه او نظیر آن خاک است. و ریاکاران ) به چیزی از آنچه کسب کرده اند دست نمی یابند ، و خداوند مردم کافر را هدایت نمی کند.
(265) و مثل ( انفاقات ) کسانی که اموالشان را برای طلب خشنودی خدا و استوارسازی روحشان ( در ایمان و عمل ) انفاق می کنند ، مثل باغی است در جایی مرتفع که باران تندی بدان رسیده پس میوه خود را دو چندان داده باشد ، پس اگر باران تندی نرسیده باران نرمی رسیده ( و بی گیاه نمانده است ) ، و خداوند به آنچه عمل می کنید بیناست.
(266) آیا یکی از شما دوست دارد که او را باغی باشد از درختان خرما و انگور ، که از زیر ( درختان ) آن نهرها جاری گردد ، و او را در آن باغ از هر گونه میوه ای باشد ، در حالی که پیری به او رسیده و فرزندانی خردسال و ناتوان دارد ، پس گردبادی محتوی آتش سوزان به آن برسد و یکسره بسوزد؟! این گونه خداوند آیات ( احکام و معارف دینی ) خود را برای شما روشن می کند ، شاید بیندیشید ( در اینکه مبادا در آخرت در شدت احتیاج ، عمل های خیر خود را به وسیله آتش ریا و منّت و کفر نابود بیابید ) .
(267) ای کسانی که ایمان آورده اید ، از پاکیزه ها و حلال های آنچه کسب کرده اید و آنچه برای شما از زمین بیرون آورده ایم ( از کشت و معادن ) انفاق نمایید و قصد مال ناپاک ( بد و حرام ) نکنید که از آن انفاق نمایید ، در حالی که آن را ( اگر در برابر حق خودتان می دادند ) جز با چشم پوشی ( و بی میلی ) نمی گرفتید ، و بدانید که خداوند بی نیاز و ستوده ( صفات و ستوده افعال ) است.
(268) شیطان شما را ( به هنگام هر انفاقی ) وعده فقر می دهد و شما را به کار زشت ( بخل و غیره ) امر می کند ، و خداوند شما را وعده آمرزش از جانب خود و فضل و فزونی می دهد ، و خدا صاحب سعه ( وجودی ، توانی و رحمتی ) و دانا ( به همه چیز ) است.
(269) حکمت را ( احکام شریعت و معارف عقلی و عملی را ) به هر کس بخواهد ( و در وجود او اقتضا داشته و با حکمت حق موافق باشد ) می دهد ، و کسی که به او حکمت داده شود حقّا که خیری فراوان داده شده ، و جز صاحبان خرد ناب کسی پند نمی گیرد.
(270) و هر نفقه ای که ( در راه حق ) انفاق نمودید و هر تعهدی که ( در راه خدا ) بر عهده گرفتید ، بی تردید خدا آن را می داند ( و پاداش می دهد ، و تخلف از آن ستمکاری است ) و هرگز برای ستمکاران یاوری نیست.
(271) اگر صدقه ها ( ی مستحبی ) را آشکار سازید کاری نیکوست ، و اگر آنها را پنهان دارید و به فقرا بدهید آن برای شما بهتر است و ( خداوند ) از گناهانتان می زداید ، و خداوند به آنچه می کنید آگاه است.
(272) هدایت ( باطنی ) آنها بر عهده تو نیست ( بلکه وظیفه تو ابلاغ و بیم و مژده دادن و اقامه حجت است ) و لکن خداست که هر کس را بخواهد ( طبق اقتضاء حکمت و رحمتش ) هدایت می کند ، و هر مالی که انفاق کنید به سود خودتان است ، و جز برای طلب رضای خدا انفاق نمی کنید ( پس بهترین را انفاق کنید و منّت هم ننهید ) و هر مالی انفاق کنید ( پاداش آن در آخرت یا تجسم عینی آن ) به طور کامل به شما داده می شود و هرگز بر شما ستم نمی رود و از حقّتان کم نمی گذارند.
(273) ( صدقات ) از آن فقیرانی است که در راه خدا ( مانند جهاد یا غارت رفتن اموال یا بیماری مزمن یا تحصیل علم ) گرفتار آمده اند ، نمی توانند ( برای تحصیل معاش خود ) هیچ گونه در روی زمین سفر کنند ، فرد ناآگاه آنها را از شدت محافظتی که دارند توانگر می پندارد آنها را از سیمایشان می شناسی از مردم به اصرار چیزی نمی خواهند. و هر چه از مال انفاق کنید مسلّما خداوند به آن داناست.
(274) کسانی که اموال خود را در شب و روز ، پنهان و آشکار ، انفاق می کنند ، آنها را در نزد پروردگارشان پاداشی است درخور مقامشان ، و ( در آخرت ) نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی خواهند داشت.
(275) کسانی که ربا می خورند ، ( در میان مردم ) قیام و رفتاری ندارند مگر مانند رفتار کسی که شیطان او را به برخورد خود دیوانه کرده ( تعادل رفتار او را به هم زده ) . این بدان سبب است که آنها گفتند: بی تردید داد و ستد نیز مانند رباست ، در حالی که خداوند داد و ستد را حلال و ربا را حرام نموده. پس هر که پندی از جانب پروردگارش بدو رسد و ( از رباخواری ) باز ایستد ، آنچه گذشته از آن اوست ( سودی که پیش از نزول حکم ربا گرفته مال اوست ) ، و کارش ( از نظر کیفر اخروی ) با خداست ، و کسانی که ( به رباخواری ) بازگردند آنها اهل آتشند ، در آن جاودان خواهند ماند.
(276) خداوند ربا را نابود می کند ( برکت مال ربوی را می برد ) و صدقات را فزونی می بخشد ، و خداوند هیچ کفران کننده گنهکاری را دوست نمی دارد.
(277) همانا کسانی که ایمان آورده و عمل های شایسته کرده و نماز را به پا داشته و زکات پرداخته اند ، برای آنان در نزد پروردگارشان پاداشی در خور شأن آنهاست ، و ( در آخرت ) نه بیمی بر آنهاست و نه اندوهی خواهند داشت.
(278) ای کسانی که ایمان آورده اید ، از خدا پروا کنید ، و آنچه از ربا ( اضافه بر سرمایه بر ذمّه دیگران ) باقی مانده رها کنید اگر ایمان دارید.
(279) و اگر چنین نکردید ( و به رباخواری ادامه دادید ) پس یقین کنید به پیکاری از سوی خدا و فرستاده او ( که متوجه شما می شود ، و دولت حقّه یا جامعه انفجار یافته آن را از شما می گیرد ) . و اگر توبه کردید سرمایه های شما از آن شماست ( و سودش را رد کنید ، که در این صورت ) نه ستم می کنید و نه ستم می بینید.
(280) و اگر ( بدهکار ) تنگدست بود پس ( بر شماست ) مهلت دادن او تا وقت توانایی. و صدقه دادن شما ( گذشت از اصل بدهی ) برای شما بهتر است اگر بدانید.
منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن منم که دیده نیالودم به بد دیدن
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
به پیر میکده گفتم که چیست راه نجات بخواست جام می و گفت عیب پوشیدن
مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست به دست مردم چشم از رخ تو گل چیدن
به می پرستی از آن نقش خود زدم بر آب که تا خراب کنم نقش خود پرستیدن
به رحمت سر زلف تو واثقم ور نه کشش چو نبود از آن سو چه سود کوشیدن
عنان به میکده خواهیم تافت زین مجلس که وعظ بی عملان واجب است نشنیدن
ز خط یار بیاموز مهر با رخ خوب که گرد عارض خوبان خوش است گردیدن
مبوس جز لب ساقی و جام می حافظ که دست زهدفروشان خطاست بوسیدن