0

جوك و داستان هاي زيباي انگليسي

 
emad_yoosefi
emad_yoosefi
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : آذر 1389 
تعداد پست ها : 274
محل سکونت : خراسان رضوی

دربان تيزهوش
جمعه 24 دی 1389  7:52 AM

There were a lot of men's clubs in London a few years ago. Men went there and read their newspapers quietly, or drank or had meals with their friends.

All of these men's clubs had a lot of very good servants. At every club one of the servants was a doorman. Mr Grace was the doorman of one of these clubs. He was fifty-five years old, and he had grey hair and a big grey moustache. The telephone rang in his office at six o'clock in the evening, and a woman spoke to him. She said, 'Are you the doorman of the George Club?'

'Yes, I am,' Mr Grace answered.

'Please give my husband a message,' the woman said.

'Your husband isn't at the club this evening,' Mr Grace answered.

'But I haven't told you his name!' the woman said angrily.

'That isn't necessary,' Mr Grace answered. 'No husband is ever at the club.

 

چندين سال قبل تعداد زيادي كلوپ مردانه در لندن وجود داشت. آقايان براي مطالعه‌ي روزنامه در آرامش، و نوشيدن و خوردن به همراه دوستانشان به آنجا مي‌رفتند.

همه‌ي اين كلوپ‌هاي مردانه خدمت‌كاران خيلي خوبي داشتند. يكي از خدمت‌كاران هر كلوپ دربان آن كلوپ بود. آقاي گريس يكي از دربان‌هاي اين كلوپ‌ها بود. او پنجاه‌وپنج سال داشت، و داراي مو و سبيل كلفت و سفيدي بود. در ساعت شش عصر تلفنش زنگ خورد، و يك زن با او صحبت كرد. او (آن زن) گفت: آيا شما دربان كلوپ جرج هستيد؟

آقاي گريس پاسخ داد: بله، من هستم.

آن زن گفت: لطفا يك پيغام به شوهر من بدهيد.

آقاي گريس پاسخ داد: شوهر شما امروز عصر در اين كلوپ نيست.

زن با عصبانيت گفت: اما من اسم شوهرم را به شما نگفتم.

آقاي گريس پاسخ داد: ضروري نيست، هميشه هيچ مرد زن‌داري در كلوپ نيست.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها