پاسخ به:مبحث 95 طرح صالحین : چرا غیبت می کنیم؟
یک شنبه 23 فروردین 1394 11:31 AM
●موارد جواز غیبت
در این قسمت، سخن از موارد جواز غیبت است. مواردی كه غیبت در آن ها حرام و ممنوع نیست، عبارتند از:
الف: متجاهر به فسق: متجاهر به فسق كسی است كه آشكارا گناه میكند و از ارتكاب گناه پیش چشم مردم باكی ندارد.
فقیهان درباره بازگفتن عیب شخصی كه آشكارا گناه میكند، دو نظر دارند: گروهی میگویند: این عمل غیبت است، ولی حرام نیست و گروه دیگر میگویند: این عمل نه غیبت است و نه حرام.
پیامبرگرامی(ص) فرمود: لا غیبه لثلاثه: سلطان جائر و فاسق معلن و صاحب بدعه. [۴۸]
غیبت درباره سه گروه اشكال ندارد: اول پادشاه ستمگر، دوم فاسقی كه آشكارا گناه میكند و سوم بدعت گذار.
لا غیبه لفاسق. [۴۹]
غیبت درباره فاسق، غیبت شمرده نمیشود.
اربعه لیس غیبتهم غیبه الفاسق المعلن بفسقه. [۵۰]
غیبت چهار دسته حرام نیست، اول گناه كاری كه گناهش را آشكارا انجام دهد.
امیرمؤمنان علی (ع) نیز فرمود: الفاسق لا غیبه له. [۵۱]
غیبت درباره كسی كه فاسق است، اشكال ندارد.
در زمینه بعد اخلاقی تجاهر به گناه، دو نكته قابل ذكر است:
نكته نخست: غیبت كردن از زن و مرد با ایمان حرام است و درباره غیر مؤمن اشكال ندارد؛ چرا كه مؤمن نزد خداوند محترم است و حریم او نزد بندگان خدا نیز باید پاس داشته شد؛ پس اگر عیوب و نقایصش را آشكار كنند، حرمتش را پایمال كرده اند كه این عمل حرام بوده، خدا را به خشم میآورد؛ ولی اگر خود مؤمن حرمت خویش را پاس نداشت و بی باكانه گناه كرد، حرمتش را به دست خویش پایمال كرده و حریم خویش را شكسته است. حضرت صادق (ع) میفرماید:
اذا جاهر الفاسق بفسقه فلا حرمه له و لا غیبه. [۵۲]
اگر انسان گناهش را آشكارا انجام دهد درباره آن بی باك باشد، احترام ندارد و غیبتش بدون اشكال است.
حضرت باقر (ع) هم میفرماید:
ثلاثه لیس لهم حرمه: صاحب هوی مبتدع و الامام الجائر و الفاسق المعلن بالفسق. [۵۳]
سه دسته احترام ندارند: كسی كه در پیروی خواهش های نفسانی خود در دین خدا بدعت گذارد، و حاكم ستمگر، و فاسق متجاهر به فسق.
نكته دوم: در فرهنگ مكتب های الهی پرده داری و پرده پوشی مسأله مهمی است و برای جامعه بشری، محوری اساسی به شمار میرود؛ در حالی كه غیبت، پرده دری است، و باپرده داری متناقض و بر آن به شدت ناسازگار است و كسی كه آشكارا پرده دری میكند و بی باكانه خود را به گناه می آلاید، دیگر باز گفتن گناه او، پرده دری از او نیست.رسول خدا (ص) میفرماید: من القی جلباب الحیاء فلا غیبه له. [۵۴]
كسی كه پرده حیا را به دور افكنده است، غیبت درباره اش معنا ندارد.
پرده داری برای كسی كه از گناه كردن باكی ندارد، بی مفهوم است؛ چه رسد به كسی كه از عمل ناشایست خود خشنود میشود و به آن افتخار هم میكند. چه ناپسند است كه انسان، با غرور و افتخار گناهش را وصف كند.
ب: ستمگر: مورد دوم از موارد جواز غیبت آن جا است كه در غیاب ستمگر، ستم او را بازگویند كه این عمل غیبت نبوده و حرام نیست.
خداوند متعالی میفرماید:
لایحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و كان الله سمیعا علیما. [۵۵]
خداوند دوست ندارد كسی با سخنان خود، بدی های دیگران را اظهار كند، مگر آن كس كه مورد ستم واقع شده باشد.
خداوند شنوا و دانا است.
نكته دیگر این كه آیا بیان ظلم به دادگاه اختصاص دارد و ففط در محضر قاضی باید عنوان شود؟ در پاسخ به این پرسش نیز باید گفت: خیر، هرگاه جان، مال و آبروی انسان تهدید شود و خودش به تنهایی نتواند از خویش دفاع كند و به كمك نیاز داشته باشد، جایز است از طریق بیان ستم به دیگران، از خود دفاع كند.
خداوند متعالی در قرآن كریم میفرماید:
و الذین اذا اصابهم البغی هم ینتصرون أ و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئك ما علیهم من سبیل. [۵۶]
و كسانی كه هرگاه ستمیبه آنها رسد، یاری میطلبند و كسی كه پس از مظلوم شدن یاری طلبد، ایرادی برایشان نیست.
ج: بدعت گذار: مورد سوم از موارد جواز غیبت آن است كه بدعت شخص بدعت گذار را در غیابش، بازگویند تا مردم از راه نادرست او مصون بمانند. بدعت گذار كسی است كه با نام دین، چیزی را كه از دین نیست پایه میگذارد و مردم را با این كار منحرف میكند. بدعت گاه در اصلی از اصول اعتقادی گذاشته میشود و گاه در فرعی از احكام دین.
سه كس را شنیدم كه غیبت روا است و زین درگذشتی چهارم خطا است
یكی پادشاهی ملامت پسند كزو بر دل خلق بینی گزند
حلال است از او نقل كردن خیر مگر خلق باشند از او برحذر
دوم پرده بر بی حیایی مكن كه خود میدرد پرده بر
خویشتن
ز حوضش مدار ای برادر نگاه كه او می درافتد به گردن به چاه
سوم كژ ترازوی ناراست خوی ز فعل بدش هر چه دانی بگوی [۵۷]