پاسخ به:مبحث 94 طرح صالحین: «خاطره و تأثیرات آن در زندگی»
دوشنبه 17 فروردین 1394 1:36 PM
الف ـ خاطرة جزئینگر
در برخی از خاطرات، نویسنده هنگامی كه حادثة داستان را كمرنگ میبیند و آن را به تنهایی برای تأثیر گذار بودن، كافی نمیداند، به جزئیات و ریزهكاریهای صحنهای كه حادثه در آن روی داده، توجه زیادی كرده، همه را با آب و تاب تعریف میكند. بدین ترتیب از سویی، فضای حادثه را زنده و واقعیتر نشان میدهد و آن را قابل لمستر میكند و از سویی دیگر، فضای خالی حادثه را به كمك حوادث فرعی یا جزئیات صحنهها پر میكند. اگر در انجام این كار، نویسنده از دقت و آگاهی لازم برخوردار نباشد و بیدلیل و ناشیانه به ریزهكاریها بپردازد، حوصلة مخاطب را سر خواهد برد و او عطای خاطره را به لقایش خواهد بخشید!
پس، فقط در صورتی به جزئیات صحنه بپردازید كه این جزئیات بتوانند مخاطب را به فضای خاطره نزدیكتر ساخته، او را بیشتر جذب كنند.
مثال برای خاطره جزئینگر :
موجود عجیبی بود. فقط چند روز از سال تحصیلی 77 – 76 میگذشت كه توجه مرا در كلاس جلب كرد. اسمش رضا بود. با كمی دقت میشد فهمید كه رضا دانش آموزی با هوش و با استعداد است. اما این نكته هم خیلی زود به دست میآمد كه او بیحوصله و وقت گذران هم هست. ظاهرش هم عجیب بود. چهرهای اخمو و گرفته داشت و معمولاً دست و صورتش را نمیشست. حتی لباسهایش هم از چرك همیشه بو میداد. برای این میگویم عجیب بود كه هر طور شده، از انجام تكالیف درسی فرار میكرد.
یك روز سر كلاس به بچهها تكلیف داده بودم، متوجه شدم كه رضا بی كار نشسته است. وقتی علتش را پرسیدم، اشك در چشمهایش جمع شد و گفت: «آقا به خدا دفترم را دزدیدهاند.»
ناسازگار / از مجموعة به رسم یادبود
همان طور كه مشاهده میكنید، در مثال بالا نویسنده با تكیه بر توصیف ویژگیهای اخلاقی و جسمانی شخصیت مورد نظر (رضا)، او را هر چه بیشتر به مخاطب نزدیك میكند و به این وسیله، هم از كمرنگ دیده شدن حادثه جلوگیری میكند و هم باعث جذابیت بیشتر خاطره میشود.
ب ـ خاطره كلینگر
نوعی از روایت خاطره است كه در آن، نویسنده بیشتر به شرح حادثه میپردازد و اجزای زاید و حاشیهای را حذف كرده، به حداقل میرساند. دقت داشته باشید كه اگر حادثه از برجستگی و تعادل نسبی كمی برخوردار باشد، نوشتن آن به صورت كلینگر هیچ لذتی در مخاطب به وجود نمیآورد. به طور كلی این نكته را فراموش نكنید:
اگر خاطره دارای موقعیتی بسیار خاص، برجسته و نامتعادل باشد، بهتر است از روش كلینگر برای ثبت آن استفاده كنید و اگر خاطرهای معمولی و با برجستگی حادثهای اندك باشد، آن را به صورت جزئینگر ثبت كنید.
مثال برای خاطره كلینگر :
شب عملیات رمضان، وقتی حملة نیروهای شما آغاز شد، در همان لحظههای اول، آتش زیادی روی مواضع ما بارید و بسیار دقیق هم به هدفها میخورد. بعد از حملة سنگین، افراد ما نتوانستند مقاومت كنند. عدهای از آنان فرار كردند و عدهای كشته شدند.
من داخل سنگر بودم، وقتی وضعیت را این طور دیدم، از سنگر بیرون آمدم و به مقر فرمانده گروهان ـ ستوان عزیز كریدی ـ رفتم. چند سرباز هم آنجا بودند. به فرمانده گفتم كه دستور عقب نشینی بدهد، چون نیروها دارند تار و مار میشوند، ولی او نپذیرفت و گفت: «بروید جلو و هر طور كه میتوانید، از پیشروی ایرانیها جلوگیری كنید.» با ناراحتی از مقر بیرون آمدم و …
از خاطرات اسرای عراقی
همان طور كه ملاحظه میكنید، در این مثال خاطره آهنگ تندی دارد؛
یعنی حوادث پشت سر هم اتفاق میافتد و تقریباً در هر جمله كاری انجام میشود. نویسنده تا حد ممكن صفتها، تشبیهها و سایر صنایع ادبی را حذف میكند. هیچ كدام از جملهها حالتی ایستا و ساكن ندارد، مثلاً از توصیف یا فضاسازی خودداری شده است.