0

حکیم توس

 
abdo_61
abdo_61
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : مهر 1388 
تعداد پست ها : 37203
محل سکونت : ایران زمین

حکیم توس
دوشنبه 29 آذر 1389  3:33 PM

بسی رنج بردم در این سال سی

عجم زنده کردم به این پارسی

 

 

حکیم ابوالقاسم حسن پور علی توسی نامور به فردوسی (نزدیک به سال ۳۱۹ تا ۳۹۷ هجری خورشیدی) در دامنه توس خراسان دیده به جهان گشود و همانجا درگذشت و به خاک سپرده شد. او چکامه سرا و رزمنامه سرایی ایرانی بود که شاهنامه را از نوشتار به سروده در آورد که نامی ترین رزمنامه پارسی می‌باشد و از سوی دیگر بلند ترین سروده به زبان پارسی تا زمان خود به شمار می‌رفته‌است از این رو او را از بزرگ‌ترین چامه سرایان پارسی‌گو دانسته‌اند. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده‌است

 

 

بر پایه دیدگاه بیشتر پژوهشگران امروزی، فردوسی در سال ۳۱۹ هجری خورشیدی (۳۲۹ ه.ق./۹۴۰ میلادی) در روستای باژ (پاز امروزی) در شهر توس خراسان دیده به جهان گشود.

باورمندان به زایش فردوسی در سال «۳۱۹ شمسی» چنین می‌پندارند که چون در یکی از سروده‌های فردوسی می‌توان زمان چیرگی سلطان محمود غزنوی بر ایران در سال ۳۷۵ شمسی را دریافت کرد :

بدانگه که بُد سال پنجاه و هشت

 

نوان‌تر شدم چون جوانی گذشت

 

 

 

فریدون بیداردل زنده شد

 

زمین و زمان پیش او بنده شد


و همچنین با درنگریستن به این که فردوسی در سال
۳۷۵، پنجاه و هشت ساله بوده‌است،می توان درست بودن این گمانه را پذیرفت.

شاهنامه

شاهنامه پر آوازه ترین سروده فردوسی و یکی از بزرگ ترین نوشته‌های ادبیات کهن فارسی می‌باشد. فردوسی برای سرودن آن نزدیک به پانزده سال -بر پایه شاهنامهٔ ابومنصوری- تلاش نمود ، و سر انجام آن را در سال ۳۷۲ خورشیدی به پایان رساند. فردوسی از آنجا که به گفت خودش «هیچ پادشاهی سزاواری پیشکش شدن شاهنامه را نیافته بود («ندیدم کسی کش سزاوار بود»)»، برای چندی آن را پنهان نگه داشت و در این زمان بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود.

پس از گذشت ده سال (نزدیک به سال ۳۸۲ هجری شمسی در سن شست و پنج سالگی) فردوسی که تهی دست شده بود و فرزندش را نیز از دست داده بود، بر آن شد که شاهنامه را به«سلطان محمود» پیشکش کند. ازاین رو ویرایش نوینی از شاهنامه را آغاز کرد و بخش‌هایی از شاهنامه را که در ستایش پیشینه کهن و شاهان باستانی ایران بودند ، را با سروده‌هایی در رسای «سلطان محمود» و نزدیکانش جای‌گزین کرد. ویرایش دوم در سال ۳۸۸ هجری شمسی پایان یافت (به باور تقی‌زاده در سال ۳۸۹) که نزدیک به پنجاه هزار تا شست هزار بیت داشت. فردوسی آن را در شش یا هفت نسک برای سلطان محمود فرستاد.

به گفته خود فردوسی«سلطان محمود» به شاهنامه نگاه نکرد و پاداشی هم برای وی نفرستاد. از این رویداد تا پایان زندگانی، فردوسی بخش‌های دیگری نیز به شاهنامه افزود که بیشتر به پشیمانی و به امید بخشش بودن برخی از نزدیکان «سلطان محمود» مانند «سالار شاه» پرداخته‌است. در روزهای پایانی زندگی فردوسی از سن خود دو بار یاد کرده در «کنون عمر نزدیك هشتاد شد/امیدم به یک باره بر باد شد»و «کنون سالم آمد به هفتاد و شش/غنوده همه چشم میشار فش» خود را هشتادساله و بار دیگر هفتاد وشش ساله خوانده‌است.

 

مرگ و آرامگاه

 نخستین بن مایه‌ای که از زمان مرگ فردوسی یادکرده‌است مقدمه بایسنغری می‌باشد که پیشینه آن به سال ۴۰۳ هجری شمسی بازمی‌گردد. این دیباچه که امروزه بی پایه ترین بن مایه شناخته می‌شود از بن مایه‌ای دیگر یاد نکرده‌است. بیشتر بن مایه‌ها همین تاریخ را از دیباچه بایسنغری گفت آورد کرده‌اند ، جدای از تذکرة الشعراء (که آن هم بسیار بی پایه‌است) که زمان مرگ او را درسال ۳۹۸ شمسی آورده‌است. محمدامین ریاحی، با درنگریستن گفته‌هایی که فردوسی از سن و ناتوانی خود یاد کرده‌است، این گونه برداشت کرده‌است که فردوسی می‌بایستً پیش از سال ۳۹۸ ازجهان رفته باشد.

پس از مرگ، از به خاکسپاری پیکر فردوسی در گورستان مسلمانان جلوگیری شد و سرانجام در باغ خود وی یا دخترش در طوس به خاک سپرده شد. بن مایه‌های گوناگون چرایی به خاک سپرده نشدن او در گورستان مسلمانان را به سبب دشمنی یکی از دانشمندان کینه توز توس (بر پایه چهار مقالهٔ نظامی عروضی) دانسته‌اند. عطار نیشابوری در اسرارنامه این داستان را اینگونه آورده‌است که «شیخ اکابر، ابوالقاسم» بر جنازهٔ فردوسی نماز نخوانده‌است و حمدالله مستوفی در پیشگفتارظفرنامه او را شیخ ابوالقاسم کُرّکانی دانسته‌است که پیروان زیادی داشته‌است. در برخی بنمایه‌های دیگر نام او را «ابوالقاسم گرگانی» یا «جرجانی» نیز خوانده‌اند که گمان می‌رودً عربی شده نام گرگانی باشد. ریاحی پیوند دادن آن رخداد را با کُرّکانی صوفی ناروا و دروغ دانسته‌است و از آنجا که او در هنگام مرگ فردوسی نزدیک یه سی سال داشته‌است از دید تاریخی نیز این انگ را دروغ شمرده‌است. از زمان به خاکسپاری فردوسی آرامگاه او چندین بار ویران شد. در سال ۱۲۶۳ شمسی به فرمان میرزا عبدالوهاب خان شیرازی سردمدار خراسان جایگاه آرامگاه را شناسایی کردند و ساختمانی آجری در آنجا ساختند. پس از ویران شدن این ساختمان، انجمن آثار ملی به پافشاری محمدعلی فروغی و سید حسن تقی‌زاده آغازگر بازسازی آرامگاه فردوسی شد و با فراهم آوردن هزینهٔ این کار از مردم (بدون بهره گیری از یاری دولت) در سال ۱۳۰۴ هجری شمسی آرامگاهی ساختند که در ۱۳۱۳ برای بازدید مردم بازگشایی شد. این آرامگاه به سبب نشست در ۱۳۴۳ دوباره ً ویران شد تا بازسازی شود که این کار در ۱۳۴۷ پایان یافت.

 

 

مدیر سابق تالار آموزش خانواده

abdollah_esrafili@yahoo.com

 

  شاد، پیروز و موفق باشید.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها