0

تغییر ذائقه ی جنسی (توقع ماهواره ای)

 
ghalambook
ghalambook
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : اسفند 1393 
تعداد پست ها : 1

تغییر ذائقه ی جنسی (توقع ماهواره ای)
سه شنبه 26 اسفند 1393  10:50 AM

در این قسمت واقعیت یک از کتاب شرایط سخط در زندگی زناشویی رو مطالعه می فرمایید.

http://www.ghalambook.ir/

توقع ماهواره‌ای

تماشای یکی از شبکه‌های ماهواره، که فیلم‌ها و سریال‌های خانوادگی پخش می‌کرد، باعث شد تا آتش به زندگی یک زوج بیفتد. زن نسبتاً جوانی که معصومه نام داشت چندین بار این جمله را زیر لب زمزمه می‌کرد «توقع ماهواره‌ای»، «توقع ماهواره‌ای» ... جمله‌ای که شنیدنش برای من هم جالب بود.

 

داستان جدایی، روایت شده توسط معصومه:

معصومه بیان می‌کند، یک روز که خسته و کوفته از سر زمین کشاورزی همراه پدر و برادرم به خانه آمدم، مادرم را دیدم که با زن همسایه گرم صحبت است، به محض این‌که وارد خانه شدم، آن زن با لبخندی که بر لب داشت خداحافظی گرمی کرد و رفت. ساعتی بعد وقتی که همگی سر سفره غذا نشسته بودیم مادرم علت آمدن زن همسایه را چنین بیان کرد که این زن، معصومه را برای پسرش که اکبر نام داشت خواستگاری کرده، من چنان از شنیدن این حرف شوکه شدم که غذا توی گلویم پرید و از پای سفره بلند شدم. این بهانه‌ای شد که از خجالت و شرمی که از شنیدن این خبر داشتم فرار کنم. شب که شد همه خوابیدند ولی من تا نزدیک صبح بیدار بودم و به ازدواج با پسری که شاید تا آن روز دو بار بیشتر ندیده بودمش، فکر می‌کردم. وقتی یاد حرف مادرم که سر سفره زد افتادم، متوجه شدم این حرف را برای اطلاع پدرم زده نه نظرخواهی از من! من آن موقع فقط 17 سال داشتم و این را می‌دانستم که خانواده‌ای پُر جمعیت و فقیری دارم، که شاید با رفتنم اوضاع زندگی آن‌ها بهتر شود و چند روز بعد به عقد مردی در آمدم که 6 سال از خودم بزرگ‌تر بود. موقع ازدواج به خاطر سن کم، تجربه زیادی در خانه‌داری نداشتم ولی با صبر و کمک شوهرم کم‌کم توانستم از پس کارها بر بیایم. همین صبر و مهربانی شوهرم باعث علاقه و صمیمیت بین ما شده بود و حاصل این زندگی دو دختر و یک پسر است. من تمام وقت خود را صرف خانه‌داری و تربیت فرزندانم می‌کردم و با شوهرم هیچ مشکلی نداشتم.

روستای ما با وجود امکانات رفاهی کم ، در عوض ، طبیعت بسیار زیبایی داشت . من سعی می‌کردم روزها چند ساعتی را با بچه‌ها به سر زمینی که شوهرم در آن کشاورزی می‌کرد برویم و با بردن عصرانه و چایی، خستگی را از تن شوهرم به در کنم.

معصومه آهی می‌کشد و می‌گوید این بود تفریح سالم ما، که یکی از لذت‌بخش‌ترین تفریحات برایمان به حساب می‌آمد، تا این‌که با پیشنهاد شوهرم و توافق من ماهواره وارد خانه ما شد. با ورود ماهواره، آن صمیمت و نگاه‌های مهربان و پر از عشق شوهرم، جای خود را به ایراد، گله و شکایت از وضع ظاهری‌ام داد. من که تا آن موقع همسر دلخواه شوهرم بودم، حالا به زنی عقب‌مانده از دید او تبدیل شده و چندین بار مرا از لحاظ نوع لباس و ظاهر با زنان چندین سریال شرم‌آور مقایسه می‌کرد و از من می‌خواست تا همانند آنان لباس بپوشم. اعتماد به نفس من با مقایسه‌های شوهرم روز به روز پایین‌تر می‌آمد، دیگر در زندگی‌مان آرامش نداشتیم. فکرم فقط درگیر این بود که چطور می‌توانم این لباس‌ها را تهیه کنم تا همسر دلخواه شوهرم شوم. تا این‌که بالاخره صبر من در مقابل خواسته‌های نامعقول شوهرم تمام شد و تصمیم گرفتیم از هم جدا شویم. معصومه بیان می‌کند کاش هیچ‌وقت با پیشنهاد شوهرم موافقت نمی‌کردم و نمی‌گذاشتم پای ماهواره به زندگی‌مان باز شود و به همان سرگرمی‌های قبلی‌مان بسنده می‌کردیم. ای کاش او می‌فهمید آیا درست مقایسه کرده است یا نه؟ چگونه من که تا آن روز با لباس‌های محلی رفت و آمد می‌کردم، می‌توانستم  لباس‌‌هایی از یک کشور دیگر را برای خود تهیه نمایم؟

قاضی پرونده ما نیز همسرم را چندین بار به رفتن پیش مشاور توصیه کرده بود اما او مشاوره را کاری بیهوده می‌دانست.

حال که این داستان را برای شما بازگو می‌کنم نمی‌دانم از همسرم تنفر داشته باشم یا از شیطان جا گرفته روی پشت بام! نمی‌دانم.... نمی‌دانم....

تحلیل

شاید وظیفه‌ای که بر دوش خود احساس می‌کردم باعث شد اولین واقعیت، در مورد نقش رسانه‌ها باشد. امروزه اگر به‌عنوان یک محقق به دادگاه‌های خانواده یا مراکز مشاوره مراجعه کنید و به‌عنوان یک پژوهشگر به داستان‌های زوج‌های ناامید و عصبانی گوش فرا دهید با دلایلی جدید آشنا خواهید شد که با 10 سال قبل خیلی تفاوت کرده است. شاید تا دیروز علل اصلی طلاق، اعتیاد، بیماری‌های روانی یا فقر بود. اما حالا متوجه می‌شویم، حرف «خیانت» به وسط آمده، گفتن این حرف خیلی سخت است اما چاره‌ای نیست، که باید بگویم رسانه‌ها کار خود را به خوبی انجام داده‌اند.

امروزه با ورود این رسانه‌ها از جمله شبکه‌های اجتماعی ماهواره، نرم‌افزارهای ارتباطی و امثال این‌ها بعضی از مردان و زنان ما دچار تغییر ذائقه جنسی شده‌اند.

خانمی که به جلسه مشاوره می‌آید و می‌گوید نمی‌دانم چرا شوهرم دیگر به من توجهی ندارد، احساس می‌کنم که من برای او عادی شده‌ام، به ظاهرم ایراد می‌گیرد، پرخاشگر شده است، دیگر از رابطه زناشویی‌مان لذت نمی‌بریم و... باور کنید این‌ها معضلات واقعی است، که در جلسات مشاوره برای زوج‌ها، هم زن و هم مرد دغدغه شده است.

چه شده است؟

این همان تغییر ذائقه جنسی است. در روایت زندگی معصومه، همین تغییر ذائقه جنسی، یک زوج روستانشین را بعد از سال‌ها زندگی به جدایی کشانده. باور کنید این یک جنگ نرم است. در این جنگ سلاح‌ها کاری خواهند کرد که زوجین نسبت به هم سرد شده و دچار عارضه‌ای به نام «تنوع‌طلبی جنسی» شوند.

به نظر شما آیا چاقو خطرناک است؟ هم خطرناک است و هم مفید. در واقع طرز استفاده از آن، مفید و یا خطرناک بودنش را معلوم می‌کند.

بنده مخالف ماهواره نیستم همان‌طوری که مخالف چاقو نیستم، اما می‌گویم طریقه و کاربرد آن متفاوت است. ماهواره خیلی حسن دارد، ما را با دنیا آشنا می‌کند، اطلاعات عمومی را بالا می‌برد، خوب، این‌ها حسن بود. اما به عقیده شما تماشای 400 قسمت یک فیلم بی‌محتوا که حس خیانت را عادی‌سازی می‌کند یا زنان را ابزار قرار می‌دهد مفید است یا مخرب؟!!!

مگر می‌شود یک غذای فاسد وارد بدن شود و هیچ اتفاقی برای جسم نیفتد. ذهن هم غذا می‌خورد، اما نه از طریق دهان بلکه از طریق چشم و گوش. انسان شاید بتواند به دیگران دروغ بگوید اما به خود نمی‌تواند دروغ بگوید. در کشورهای غربی هم کارشناسان معتقد هستند، بی‌بندوباری نه آزادی، بنیان خانواده‌ها را دچار تزلزل کرده است. دیگر زوج‌ها از هم احساس رضایت ندارند و با توجه به تحت تأثیر قرار گرفتن خانواده‌ها در اثر مشاهده این‌گونه شبکه‌های اجتماعی، دچار تغییر ذائقه جنسی شده‌اند و امروزه در ماجراهای تلخ طلاق، می‌توان به حقیقت آن پی برد.

حال باید چه کرد؟

همان‌گونه که وقتی برای خرید مواد غذایی به تاریخ انقضاء، برند تولیدی و جنس ماده خوراکی توجه می‌کنید که معتبر و سالم باشد به تغذیه روح خانواده خود نیز توجه داشته باشید، که از کجا آمده و به چه علت و یک کشور دیگر برای ما این فیلم را ساخته و رایگان در اختیار ما قرار می‌دهد؟ نگاهی کارشناسانه داشته باشید.

تجربه ثابت کرده، زوج‌هایی که از شبکه‌های ماهواره‌ای نامناسب فاصله دارند و بی‌بندوباری در محیط زندگی آن‌ها وجود ندارد از آرامش و آسایش بیش‌تری برخوردارند و از یکدیگر لذت جنسی بیشتری می‌برند.

چشم‌ها را باز کنیم. شاید یک زوج مُسن، هم‌اکنون از زندگی خود راضی‌تر باشند و از یکدیگر لذت بیشتری ببرند تا یک زوج جوان امروزی که به دلیل شرایط اجتماعی دچار تنوع‌طلبی جنسی شده‌اند.

چند مورد از آسیب‌های واقعی رسانه‌های نادرست اجتماعی

1- باورهای غلط در مورد مسائل جنسی

تبلیغاتی که در شبکه‌های ماهواره‌ای به‌طور نادرست و اغراق‌آمیز پخش می‌شود دائماً بر توانایی‌های جنسی افراد تأکید می‌کنند، شک نکنید این تبلیغات می‌تواند زمینه‌ساز شکل‌گیری باورهای غلط و دریافت اطلاعات نادرست در زمینه مسائل جنسی افراد شود. این برنامه‌ها و تبلیغات باعث شده زوجین درباره توانمندی جنسی خود دچار شک و تردید شوند.

ما می‌بایست اطلاعات روابط جنسی را توسط پزشکان و کارشناسان معتبر کسب کنیم تا دچار توهمات و خیالات واهی در مورد خود و همسرمان نشویم.

2- تنشی خسته‌کننده میان همسران

دیدن برنامه‌های متنوع ماهواره‌ای و مقایسه همسران با شخصیت‌های هالیوودی این داستان‌ها، که هزاران دلار در ماه خرج عمل‌های زیبایی ظاهری خود می‌کنند، زمینه‌ساز لازم برای ایجاد یک درگیری، مابین زن و شوهرهای بسیاری، می‌باشد. دوستان عزیز در واقع باید بپذیریم برنامه‌های ماهواره‌ای در فضائی دیگر و جامعه‌ای دیگر ساخته شده و منطبق با هنجارها و ارزش‌های آن جامعه است که به طبع برخی از این هنجارها و ارزش‌ها با جامعه ما تداخل دارد و حال اگر بخواهیم زندگی خود را بر اساس مشاهدات برنامه‌های مخرب ماهواره‌ای مقایسه، تفسیر و ارزیابی کنیم، شک نیست، که به درِ بسته خواهیم خورد و این درِ بسته می‌تواند موجبات ناکامی، سرخوردگی و خشم ما را فراهم کند و در نتیجه باعث بروز تنش و درگیری در محیط خانواده شود.

انتظارات نامعقول از همسر خود، نارضایتی بی‌مورد، روابط غیر شرعی و پنهانی و... همگی شاید سوغات همین برنامه‌ها باشد.

حال می‌توانیم موضوعات و مسائل مطرح شده در این برنامه‌ها را باور کنیم یا به عکس، چشمان خود را به روی آن‌ها ببندیم.

با توجه به مسائل کارشناسی شده متوجه می‌شویم، که حدوداً از سال 1380 که شبکه‌های فارسی‌زبان ماهواره‌ای با رویکرد اجتماعی زیاد شد، آمار نارضایتی زناشویی به شدت بالا رفته است و افزایش بی‌سابقه طلاق عاطفی در زیر یک سقف در ایران، یکی از مخرب‌ترین آثار مشاهده این فیلم‌های بی‌محتواست که غالباً با برنامه‌ریزی حساب‌شده‌ای پخش می‌شود.

یادمان باشد:

یکی از نیازهای آقایان «نیاز دیدن» است و همسر در خانه باید این نیاز را برطرف کند، در حالی که این نیاز هم‌اکنون از طریق فیلم‌ها و برنامه‌های ماهواره‌ای برطرف و در نتیجه موجب کم‌توجهی به همسر می‌شود و این کم‌توجهی به مرور زمان پیش می‌آید و بعد از چند سال متوجه می‌شوید، علاقه همسرتان به شما کم شده و به تدریج احساس می‌کنید که یک رابطه سرد بر زندگی شما حاکم شده است.

تا حالا اندیشیده‌اید، چه تعداد از این سریال‌ها که در این شبکه‌ها پخش می‌شود، مقابل بی‌وفایی ایستاده و ترویج وفاداری می‌کند؟ در بسیاری ازاین سریال‌ها، بی‌وفایی را به‌عنوان یک حق معرفی کرده و غیر مستقیم می‌گویند چرا شما خودتان را محدود به یک نفر می‌کنید.

 

http://www.ghalambook.ir/

 

«ما آمده‌ایم با زندگی‌مان، قیمت پیدا کنیم، نه با هر قیمتی زندگی کنیم».

تشکرات از این پست
alifanoodi
دسترسی سریع به انجمن ها