حدود اسلام در نگاه کردن به نامحرم
دوشنبه 25 اسفند 1393 9:33 AM
در این زمینه بین فقها اختلاف نظر است، برخی از فقها (حضرات آیات خامنهای و نوری همدانی) میگویند بنا بر احتیاط واجب باید از نگاه و لمس موی جدا شده از نامحرم اجتناب شود و برخی (حضرات آیات سیستانی و هادوی تهرانی) نیز معتقدند اگر به قصد لذت نباشد، اشکال ندارد.
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سۆال، چنین است:
احتیاط واجب آن است که به موى جدا شده نگاه نشود.
حرام نیست.
در فرض سۆال، دست زدن خلاف احتیاط است.
نگاه کردن مرد به بدن زن نامحرم چه با قصد لذّت و چه بدون آن حرام است. و نگاه کردن به صورت و دستها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، ولى اگر بدون قصد لذت باشد مانعى ندارد و نیز نگاه کردن زن به بدن مرد نامحرم (چه با قصد لذت و چه بدون قصد لذت) حرام مىباشد [1] و نگاه کردن به صورت و دستها اگر به قصد لذّت باشد حرام است، ولى اگر بدون قصد لذت باشد مانعى ندارد [2] و نگاه کردن به صورت و بدن و موى دختر نابالغ اگر به قصد لذّت نباشد و بواسطه نگاه کردن هم انسان نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد، ولى بنا بر احتیاط باید جاهایى را که مثل ران و شکم معمولًا مىپوشاند نگاه نکند. [3]
حضرت آیت الله العظمی خامنه ای در پاسخ به این سۆال که : نظر کردن به صورت و دستهای زن نامحرم چه صورت دارد و آیا پوشاندن پاها در برابر نامحرم لازم است؟، فرمودند: در فرض سۆال اگر نظر همراه با ریبه و لذت باشد و یا صورت و دستها دارای آرایش و زینت باشد جایز نیست. پوشاندن پا در برابر نامحرم لازم است. [4]
و در مورد زنان غیر مسلمان فرموده اند:
" اگر انسان بدون قصد لذّت به صورت و دستهاى زنهاى اهل کتاب مثل زنهاى یهود و نصارا نگاه کند در صورتى که نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد." [5]
و همچنین در پاسخ به این سۆال که نگاه کردن به اعضایی که زنان غیر مسلمانان معمولاً آن را نمی پوشانند (غیر از دست و صورت) مثل موها و ... چه حکمی دارد؟، فرموده اند: نگاه کردن در صورتی که بدون ریبه و مفسده باشد، اشکال ندارد. [6]
پی نوشتها:
[1] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 485، مسأله 2433.
[2] امام خمینی، تحریر الوسیله، ج2، ص243
[3] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، ص: 485، مسأله 2433.
[4] مسایل جدید از دیدگاه علما و مراجع تقلید، سید محسن محمودی، ج3 ص111.
[5] توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2، مسأله 2434.
[6] استفتاء از دفتر معظم له؛ همچنین نک: رساله دانشجویی، سید مجتبی حسینی، پرسش 291.