مراسم عید نوروز روستای دورباش
یک شنبه 24 اسفند 1393 7:57 AM
مراسم عید نوروز روستای دورباش
یا مقلب القلوب و الابصار. یا مدبر الیل و النهار. یا محول الحول و الاحوال.
حولحالنا الی احسن الحال
دستان پر مهر بهار، طبیعت خفته را ازخواب بیدار میسازد، و زمین و درخت
رازهای رنگارنگ و عطر آگین خویش را نثار ما میکند.
۱۲ماه گذشت...
بعضیا دلشون شکست...
بعضیا دل شکوندن...
خیلیا عاشق شدن و خیلیا تنها...
خیلیا از بینمون رفتن...
خیلیا بینمون اومدن...
گریه کردیم و خندیدیم...
و زندگی برخلاف آرزوهامون گذشت...
حالا فقط چند روز مونده...
چند روز از تموم اون خاطره ها...
فرا رسیدن سال نو همیشه نوید بخش افکار نو، کردار نو و تصمیم های نو برای آینده است. آینده ای که همه امید داریم بهتر از گذشته باشد. در سال نو، ۳۶۵ روز سلامتی، شادی، پیروزی، مهر و دوستی و عشق را برای هم میهنان عزیزاللخصوص اهالی محترم روستای دورباش آرزومندیم-
مردم آذربایجان غربی وبویژه اهالی روستای دورباش مردمی اصیل هستند.
آنهادر دوستی ثابت قدم، در برابر مشکلات شجاع و مقاوم و به غیرت شهرهاند. از جمله خصلت های این مردم مهمان نوازی، سلحشوری، آزادمنشی، راستگویی، مرزداری و پایبندی به اعتقادات مذهبی و انقلاب اسلامی عزیزمان ایران هستند. یکتاپرستی و ایمان به پروردگار در اعماق دل و روح مردم این سامان ریشه دارد و احساسات وطن دوستی آنان در تمام ادوار تاریخ ضرب المثل بوده است.
درروستای مادورباش ونیزبین اهالی آذربایجان غربی هم نوروز باستان را با رسم و سنت قدیمیاش محفوظ نگاه داشتهاند و هر سال با شکوهتر از سال پیش آنرابرپا میدارند.
آذربایجانیها از این عید بعنوانهایی چون « نوروز بایرامی» و «ایل بایرامی» یاد میکنند و گاه لفظ بایرام به معنای عید عموما به این عید بزرگ اختصاص داده میشود. واژگانی چون «بایرام آخشامی» (شب عید)، «بایرام آیی» (ماه عید)، «بایرام گونی» (روز عید)، « بایرام بازاری» (بازار عید)، « بایرام سفرهسی» (سفرهی عید)، «بایرام پالتاری» (لباس عید)، «بایرام یومورتاسی» (تخممرغ عید)، «بایرام ایش لری» (کارهای عید)، «بایراملیق» (عیدی) و ... همه و همه در ارتباط با عید نوروز استعمال میشوند. در گذشته مردم این منطقه از واژه بایرام برای نامگذاری فرزندان خود نیز بهره می بردند. ممکن بود کودکی در روز عید نوروز متولد شود و نامهایی چون بایرام، بایرامعلی، نوروز، نوروز علی و ... را به خود گیرد. تبریکهایی چون «بایرامئز مبارک اولسون» (عیدتان مبارکباد)، «یوز بئله بایراملار گوره سیز (صدسال به از این سالها)، «گلن گون لریز خیره قالسین» (روزهای آیندهتان به خیر و نیکی ختم شود)، « نئچه بئله ایل لره یئتیشه سیز» (سالهایی به همین خوبی در پیش رو داشته باشید) و ... از رایجترین شادباشهای مردم روستای به مناسبت عیدنوروز است. نوروز مقدمههایی را هم دارد، زنان کدبانوی آذری از چند روز مانده به عید دست به کار میشوند و کار خانهتکانی را آغاز میکنند. شستن فرشها، گردگیری، رنگ کردن خانه و تزیین اتاق مهمان (قوناق اتاقی) از جمله این کارهاست پخت انواع نانهای سنتی وروغنی مانند «عرردک-نزیک»، تهیه تخم مرغ رنگشده، تهیه سبزه و سمنو و آماده کردن سفره عید از دیگر امور مقدماتی عید نوروز هستند.
چهارشنبه سوری سالهای قدیم:
چهار آتش افروزی در چهار چهارشنبه به عدد رمزی چهار اشاره دارد. فیثاغورث عدد چهار را اصل و ریشه طبیعت جاودان می داند. چهار طبع انسانی، چهار عنصر حیات، نشان از وجهی مهم و مثبت دارند که اگر چه به تدریج شکل گرفته، اما امر واحدی است. بنابراین عدد چهار در این آیین، حکایت از چهار وجه طبیعت دارد که به تدریج عنصری واحد یعنی طبیعت، سال، مکان یا هر پدیده چهار وجهی را می سازند. به این ترتیب که اولین چهارشنبه منسوب به باد است و در آن نیز باد می آید. دومی خاک، سومی آتش و سرانجام آب که در این زمان از یخ بستن خاک کاسته می شود و زمین نفس می کشدوبه قول قدیمی های روستااوقورنفس. غروب آخرین چهارشنبه سوری مردم جلوی درخانه شان آتش روشن کرده وهمه اعضای خانواده دورهم جمع می شوندبابریدن از روآتش جمله : آتیل ماتیل چرشنبه( عاطل و باطل شود چهارشنبه) / بختیم آچیل چرشنبه(بختم بازشود چهارشنبه) راتکرارمی کنند-اگر آب را نماد باروری بدانیم، آخرین چهارشنبه اسفند با باروری طبیعت همراه است. در روستاها معتقدند که چهارشنبه آخر سال، «چرشنبه خاتون» است. به همین دلیل زنان بالای اجاق خوراک پزی با آرد شکل زنی زیبا را می کشند و زیر آن یک آینه و شانه می گذارند تا وقتی چهارشنبه خاتون آمد سرش را شانه بزند. چهارشنبه خاتون تأکیدی بر بارور شدن زمین در آخرین روزهای اسفند است. در میان اهالی روستای دورباش وروستاهای همسایه هر یک از چهارشنبه ها نامی دارند. مفصلترین مراسم متعلق به آخرین چهارشنبه سوری است که در آن شب حتماً مرصوم بوده شیربرنج پخته سود و به همراه آجیل و شیرینی بر سفره می گذارند. پسران جوان یا نوجوان شالی برداشته و از سوراخ بالای بام خانه پاجا ( که عمدتاً برای تعویض هوا و خارج شدن دود تنور تعبیه شده) شال خود را پایین می اندازند. صاحبخانه نیز به فراخور حال خود، مقداری آجیل، شیرینی یا تخم مرغ در گوشه شال می بندد تا پسر آن را بالا بکشد. چنانچهر، خواهان دختر خانواده باشد، شال را بالا نمی کشد.
چنانچه خانواده دختر راضی باشد، نشانه ای از دختر را به شال می بندند.
رسم شال اندازی در بیشتر نقاط آذربایجان رایج بوده و هنوز هم در بعضی از روستاها انجام می شود. صبح آخرین چهارشنبه ، زنان بر سر رود یا چشمه رفته کوزه ها را پر از آب می کردند. آنها خود زودتر ازهمه از روی آب می پرند، گاه دام ه را برای گذشتن از آب به سرچشمه یا رود می برند. از آبی که از آنجا آورده شده برای خمیر کردن ، ریختن درآب سماور و یا پختن غذا استفاده می شد.
تَکمگردانها سالهای قدیم:
تکمگردانهای آذربایجان در آستانه عید نوروز باستانی، با عروسکهای بز، «تکه» و ماجراهای شیرینش به استقبال بهار طبیعت و سال نو میرفتند. تکم گردانی یکی از آیینها و سنتهای رایج در آذربایجان در آستانه عید نوروز و سال نو خورشیدی بود. «تَکه» یا «تَکم» واژهای ترکی به معنای بز نر است و برگزارکننده این مراسم در حالیکه عروسکی به شکل بز نر را در دست دارد و سر این بز را به این سو و آن سو تکان میدهد، شعرهایی شنیدنی درباره تکه و ماجراهای او را میخواند.
تکمگردان در هر کوی و برزنی حاضر میشود و از مردم در قبال خواندن شعرهایش و بازی دادن «تکه» عروسکیاش هدیه و انعام میستاند. این گونه آواز سرمیدهند:
بو تکه اویون ائدر
قوردونان قول بویون ائدر
یئغار ایرانئن دویوسون
چه پیشینین تویون ائدر
ترجمه: (این بز نر بازی میکند. با گرگ همراهی میکند و دست برگردن او میاندازد. محصول برنج کل ایران را جمعآوری میکند و برای بزغالهاش جشن عروسی به پا میکند)
بو تکه آختاتکه
بویونوندا وار نوختا تکه
گاه قول اولار ساتئلار
گاهدا چئخار تاختاتکه
ترجمه (این بز نر، بز نر اخته که طنابی بر گردنش بسته شده است گاه غلام و برده میشود و به فروش میرسد و گاه پادشاه میشود و بر تخت سلطنت تکیه میدهد)
(امروزه این آیین در برخی از روستاهای دورافتاده آذربایجان برگزار می شود.)
بایراملیق:
آغاز سال نو خورشیدی و فرارسیدن عید نوروز فرصتی است برای احیاء بسیاری از سنتهای قدیمی که از آن جمله میتوان به دادن بایراملئق (عیدی) و ایل سیکه سی (سکه سال) اشاره داشت. بایراملئق یا عیدی هدیهای است که افراد به مناسبت فرا رسیدن عید به همدیگر میدهند و معمولا این هدیه از طرف بزرگترها به کوچکترها داده میشود . در آذربایجان غربی وبخصوص روستای دورباش عیدی به دخترانی که ازدواج کرده اندودرشهریاروستای دیگری زندگی می کندتوسط بدرومادریابرادربزرگ برده می شودو عیدی بچه های کوچک نیز یک تخم مرغ رنگ شده عید باشد یا یک لباس و یا یک اسکناس تازه تا نخورده. اسکناس نو و یا پول متداولترین نوع بایراملئق است که افراد به همدیگر میدهند. در بسیاری از خانوادهها پدر اسکناسهای نویی را در میان صفحات قرآن کریم نگهداری میکند و بعد از لحظه تحویل سال نو به اعضای خانواده هدیه میدهد. دادن عیدی به تازه عروسها و تازه دامادها و نامزدهای جوان از اهمیت فراوانی برخوردار است . اما دادن «ایل سکه سی» یا «سکه سال» رسم دیگری است که در نزد مردم دیار آذربایجان به مناسبت عید نوروز متداول است. معمولا برخی افراد که به داشتن دستی با برکت و یا به اصطلاح آذریها دستی سبک مشهورند با آغاز سال نو به دوستان و آشنایان «ایل سکه سی» میدهند تا با دریافت نخستین پول سال از چنین دست مبارکی سالی پر رونق و خوب از لحاظ اقتصادی داشته باشند. فردی که «ایل سکه سی» میدهد ممکن است پیرمردی 80 ساله باشد و یا کودکی 7 ساله هیچ تفاوتی ندارد بلکه ملاک برکت دست است و بس.
آذربایجانیها از جمله اقوام ایرانی هستند که در طبخ انواع غذاها و خوراکهای خوشمزه مهارت ویژهای دارند و غذاهای سنتی این خطه شهره خاص و عام است -برخی از غذاهای سنتی علاوه بر طبخ در طول سال در روزهای به خصوصی نیز معمولا پخته میشوند و اهالی دورباش طبق سنتهای قدیمی خود در ایام خاص سال غذاهای سنتی مخصوص آن ایام را آماده میکنند. در این بین نوروز در آغازین روزش و در آخرین روز خود غذاهای ویژهای را دارند که پخت دلمه برگ مو «یرپاق دولماسی» در زمان تحویل سال نو خوش یمن و مبارک است و حتما باید در آن لحظه در قابلمهیشان دلمه بپزد و عطر این غذای خوشمزه سنتی فضای خانه را پر کند.
گفتم که خدا مرا مرادی بفرست ، طوفان زده ام راه نجاتی بفرست ، فرمود که با زمزمه ی یا مهدی ، نذر گل نرگس صلواتی بفرست