بعد از تو ،مدینه و سكوت و حسرت
مدینه و غروب و غربت
آه،علی و روزگار غم ها
علی و خاطرات زهرا
ای بهار من خدانگهدار
قرار من خدا نگهدار
دیگه داره خداحافظی میكنه،یكبار خودش خداحافظی میكنه،هی به این بدن نگاه میكنه،جواب پیغمبر رو چی بدم؟هی سر به دیوار میگذاره موقع غسل، های های گریه میكنه،یه وقت هم میگه بچه ها بیایید خداحافظی كنید،دیگه مادر رو نمی بینید.
فاطمه بی تو بی سپاهم
فاطمه بی تو بی پناهم
بعد از تو، نه همدمی نه غم گُساری
نه صبر و طاقت و قراری
آه، از آسمون بی ستاره
شب علی سحر نداره
ای تموم دل خوشیه حیدر
پناه من پس از پیمبر
فاطمه بی تو بی سپاهم
فاطمه بی تو بی پناهم
شب شام غریبان بی بی است،میشه ما بریم شام غریبانی مدینه،دست جمع،اونجا بشینیم بین الحرمین،عزاداری كنیم،چی میخوای بگی به مدینه
مدینه، قسم به غربت بقیع ات
به عطر تربت بقیع ات
ما، غریبه های آشناییم
همسایه ی امام رضاییم
باز میون بین الحرمینت
میپرسیم از مادر عباس
كو قبر مادر حسینت
شب آخر است
نمی دانم چرا هر وقت از یاس می خوانم
كنار یاس قدری روضه ی عباس میخوانم
می آید، صدای العطش دوباره
رفته عمو كه آب بیاره
وای، بارون سنگ اگه بباره
اگه كه مشكش بشه پاره
وای، تموم بچه ها میدونند
قول عمو نشد نداره
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای
خوشبحال لب اصغر كه تو سقا شده ای