چند روز است جهان دور سرم میگردد
گوی خورشید به دور قمرم میگردد
هر کجا آه شد آهنگ لبانم، دیدم
زینبم آمده، دور و برم می گردد
قصد کردم که نفس های عمیقی نکشم
خنده ی زخم عذاب جگرم می گردد
یعنی هر چی نفس عمیق میكشم،زخم بازتر میشه،وای بی بی جان
وسط سینه ی من پنجره ای باز شده
كه به هر نیمه تكان دردسرم می گردد
درد پهلوی من از جای خودش راضی نیست
راه افتاده و دور کمرم می گردد
دل اسماء به احوال تنم می سوزد
مرهم آورده و دنبال ورم می گردد
كجا رو مرهم بذارم،رو بازو بذارم،رو پهلو بذارم،رو سینه بذارم،بی بی جان
حرف تابوت برایم زد و گفتم خوب است
نظرت موجب جلب نظرم می گردد
میخ در تیر سه شعبه شود و کرب و بلا
عاقبت موجب قتل پسرم می گردد
من همش ناراحت حسینم،حاضرم میخ درها بخوره،اما لایوم كیومك یاابا عبدالله،یا حسین..........