وظیفه ی اصلی زن؛شوهرداری وفرزندپروری است
یک شنبه 10 اسفند 1393 3:51 PM
«محیط خانه، بهترین میدان فعالیت برای زن است.» البته میدانیم این سخن از نظر جمعی -به اصطلاح- روشنفکر و احیاناً طرحکنندگان برنامههای اجتماعی، یک طرز تفکر ارتجاعی محکوم به طرد است! ولی از نظر پیشوایان اسلام، اساسیترین و در عین حال پرمسئولیتترین وظیفه «زن»، شوهرداری و فرزندپروری است.
بدون اغراق، محیط «خانه» برای «زن» یک میدان جهاد عظیم و پایگاه بزرگ مبارزه است. جهاد در راه ساختن یک جامعه بسیار قوی و صالح و پیشرو و مبارزه با تمام عوامل ضعف و فساد و عقبماندگی! بدیهی است یک جامعه پیشرفته در جهات مختلف نیاز به مردانی تندرست و اندیشمند و صالحالعمل دارد، همچنان که عقبماندگی هر جامعه نیز نتیجه بیماریهای جسمی و انحرافات اخلاقی و زشت کاریهای افراد همان جامعه است.
این «زن» است که در نخستین مرحله تکوّن شخصیت زشت و زیبای مرد و «سعید» و «شقی» ساختن وی، دخالت مستقیم پیدا میکند. یعنی «زن» است که میتواند با فداکاریها و از خودگذشتگیهای مستمر خویش در تقیّد به وظایف شوهرداری و فرزندپروری انسانهایی سالم و صالح و نیرومند تحویل جامعه داده و از این راه، عامل رشد آزادگی و استقلال و شرف برای اجتماع خویش بشود. «وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا...، همسرانی آفریده تا به سبب آنها آرامش یابید...»
همسری آرامبخش برای شوهرش بشود و از طریق تنظیم امور «خانه» و تأمین موجبات آسایش جسمی و آرامش فکری وی، خشنودی خاطر او را به دستآورده و نرج کار خارج از منزل را با انحاء ملاطفات مناسب با جهان ویژه «همسری» از تن و روح وی بزداید و از دیگر سو مادری سازنده برای کودکانش باشد که با رعایت دقت کامل در رفتار و گفتار خود، تمام عواطف و احساسات رقیق و لطیف آنها را تحت نظارت خویش گرفته و همراه با رأفت و مهر خاصّ «مادری» و هماهنگی با عالم مخصوص «کودکی»، به هدایت افکار و تهذیب اخلاق آنان بپردازد تا هم شوهر را با تن و روحی سالم و آرام برای تلاش و فعالیت در میدان زندگی پرجوش و خروش اجتماعی آماده سازد و هم فرزندان را عناصری پاک و امین و صادق و فعال و نافع به دین و دنیای مردم به بار آورد.
آری، بسیار روشن است که چنین زنی، ناچار باید تمام نیروهای جسمی و روحی خود را صرف این دو امر مهم حیاتی و این دو وظیفه سنگین انسانی و الهی کرده و از پرداختن به هر کاری که موجب فرسودگی جسم و آشفتگی روحش شده و طبعاً سبب رکود در انجام وظیفهاش میگردد، بپرهیزد! حال، آن کار از قبیل امور اجتماعی و سیاسی باشد یا مسائل دیگر.
چه آنکه وظیفه اصلی «زن» به حکم طبع و شرعش همان دو کار مهم و حیاتی است و به طور حتم تخلف «زن» از این وظیفه اصلی، موجب تعطیل و یا رکود آن دو امر عظیم گردیده و رکود آن دو نیز قهراً به فساد جامعه و اختلال نظام آن میانجامد! در حالی که مشاغل دیگر از امور سیاسی و اجتماعی و نظامی و امثال آن نه تنها نیاز مبرمی به «زن» ندارد بلکه با دور بودن «زن» از مراکز این امور، کارها به وضع سالمتر و کاملتری انجام میپذیرد!
گمان نمیرود این واقعیت، مورد انکار یک انسان منصف قرار گیرد که یک خانم مشتغل به شغل خارج از منزل و به ویژه وارد شده در صحنه مبارزات «سیاسی» و «اجتماعی»، نه میتواند یک همسر شایسته برای شوهرش باشد نه یک مادر لایق برازی فرزندانش. زنی که با تنی خسته و روحی آشفته و احیاناً عواطفی آلوده و ناسالم بر اثر برخورد با نامحرمان به خانه بر میگردد، چگونه میتواند محیط خانه را آسایشگاه کاملی برای شوهر و آموزشگاه سالمی برای فرندانش بسازد؟ بر اساس همین واقعیت است که قرآن کریم با لحنی قاطع و محکم به همسران رسول اکرم (ص) که در حدّ «اُسوه» و «الگو» در نظر زنان دیگر هستند، دستور «ثبات» و «استقرار در خانه» را صادر کرده و فرموده است: «وقرن فی بیوتکنّ...، در خانههایتان قرار گیرید...»
البته روشن است که مقصود از این دستور آن نیست که «زن» مطلقاً حتی برای حوائج ضروری، حق خروج از منزل ندارد؛ بلکه در واقع این دستور اشاره لطیفی است به همان مطلبی که بیان شد.
باز هم تذکراً باید بگویم من در این سخن با خانمها و دخترخانمهایی طرف صحبتم که مسلمانند و معتقد به قرآن و به آستان مقدس اهل بیت عصمت و طهارت عرض احترام میکنند و دستوران آسمانی خدا و پیغمبر و امام را فوق تمام مقررات و قوانین بشری میدانند.