0

رنجش

 
mosadegh
mosadegh
کاربر طلایی3
تاریخ عضویت : بهمن 1388 
تعداد پست ها : 1778
محل سکونت : ایران

رنجش
چهارشنبه 6 اسفند 1393  6:19 PM

روزی سقراط حکیم مردی را دید که خیلی ناراحت و متآثر است. علت ناراحتی اش را پرسید.پاسخ داد:

در راه که می آمدم یکی از آشنایان را دیدم.سلام کردم. جواب نداد و با بی اعتنایی و خود خواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم.

سقراط گفت:

چرا رنجیدی؟

مرد با تعجب گفت:

خوب معلوم است که چنین رفتاری ناراحت کننده است.

سقراط پرسید:

اگر درراه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می پیچد ایا از دست او دلخور و رنجیده می شدی؟

مرد گفت:

مسلم است که هرگز دلخور نمی شدم . آدم از بیمار بودن کسی دلخور نمی شود.

سقراط پرسید:

به جای دلخوری چه احساسی می یافتی و چه می کردی؟

مرد جواب داد:

احساس دلسوزی و شفقت و سعی می کردم طبیب یا دارویی به او برسانم.

سقراط گفت:

همه این کارها را به خاطر آن می کردی که او را بیمار می دانستی آیا انسان تنها جسمش بیمارمی شود؟ و آیا کسی که رفتارش نا درست است روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی شود؟ بیماری فکری و روان ، نامش غفلت است و باید به جای دلخوری و رنجش نسبت به کسی که بدی می کند و غافل است دل سوزاند و کمک کرد و به او طبیب روح و داروی جان رساند. پس از دست هیچ کس دلخور مشو و کینه به دل مگیر و آرامش خود را هرگز از دست مده بدان که هروقت کسی بدی می کند در آن لحظه فکر و روانش سالم نیست.

.تفکر از تخصص مهمتر است📌

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها