پاسخ به:مبحث 88 طرح صالحین: «دلایل عدم رغبت جوانان به ورزش»
یک شنبه 3 اسفند 1393 12:36 AM
يكي از ويژگيهاي فيزيكي بدن انسان، همين توانايي گرفتن حالتهاي مختلفالاضلاع همچون: نشستن و ايستادن و دراز كشيدن و خم شدن و... امثال اين اَشكال بدون اِشكال است. منتها هر كدام از اين حالتهاي فيزيكي اگر بيش از حد مجاز و خارج از چارچوب موازين لازم پزشكي و پيراپزشكي باشد، حادثهآفرين ميشود. فيالمثل شما تصور بفرماييد بنده خدايي را كه عادت كرده باشد بيش از اندازه خم شود. خب ظرف يك مدتي، پدر كمرش درميآيد. از پس آن هم فغان و فرياد و لابه كه آخ كمرم... واي كمرم...
زبان حال دردمند:
كمر از جان من ديگر چه خواهد
مرا چون با كمر كاري نباشد
اين قضيه در مورد ساير حالتهاي استقرار آدمي نيز بشدت صادق است. هفشده روز اگر در يك بستر دراز بكشيد و حتي با فعال شدن گسلهاي زمين هم تكان نخوريد، احدالناسي هم شما را پشت و رو نكند كه ته نگيريد؛ مطمئن باشيد كه زخم بستر ميگيريد كه گاهي بدتر از زخم زبان است. در زمينه نشستن نيز اخيرا متخصصان استراليايي هشدار دادند كه اگر به مدت طولاني صورت بگيرد، حتي براي افرادي هم كه روزانه زمان مشخصي را ورزش ميكنند، خطر ابتلا به سرطان را تشديد ميكند.
اين متخصصان دلسوز متذكر شدند كه اگر بين نشستنهاي طولانيمدت، يك تا 2 دقيقه از جاي خود برخاسته و راه برويد؛ با همين وقفه بسيار كوتاه ميتوانيد شاخصهاي كليدي سرطانزايي را تا حد زيادي در بدنتان كاهش دهيد كه سلامتيتان قفل نكند.
بسته پيشنهادي: حالا كه نشستن زياد تا اين حد وحشتناك ضرر دارد، خيلي بايد بيانصاف باشيم كه در اين مورد اقدام به ارائه يك بسته پيشنهادي نفرماييم. چيمان از متخصصان استراليايي كمتر است؛ به جز مختصري تخصص كه مهم نيست. در عوض، آنها هم در زمينه طنز صاحب تخصص نيستند. اين به آن در!... پس بسته سربسته ما را تحويل بگيريد:
1ـ كار فرهنگي: اين چه فرهنگ غلطي است كه از قديمالايام، به نظم و نثر و غيره، ما را دعوت به نشستن كردهاند و كماكان نيز ميكنند؟... خب، من اگر بنشينم / تو اگر بنشيني / همهمان سرطان ميگيريم؛ فاتحه!... پس بايد كه اين فرهنگ غلط زيادي را اصلاحات درست و حسابي بكنيم. مثلا چرا بايد سعدي عزيز بفرمايد كه: «بنشينم و صبر پيش گيرم / دنباله كار خويش گيرم»؟... خب الآن بنا به ضرورت بهداشتي و فيزيولوژيك ميتوانيم بگوييم: «برخيزم و صبر پيش گيرم...»؛ يا «بر لب جوي نشين و گذر عمر ببين...»، با اجازه حضرت حافظ بشود: « بگذربر لب جوي و گذر عمر ببين...»؛ يا آن ترانه معروف معلومالحال «عزيز بشينه كنارم / زعشقت بيقرارم /...»، چنين خوانده شود كه: «عزيز نشينه كنارم / زعشقت بيقرارم /...».
2ـ تعطيلي نشستها: لازم نيست كه بسياري از كنفرانسها و كنگرههاي علمي و ادبي و سياسي و غيره (به استثناي برخي مناظرهها)، حتما و لزوما به صورت «نشست» انجام پذيرد. اين جوري، بتدريج، سلامتي خود اشخاص دچار نشست ميشود. افراد ميتوانند يا به حالت ايستاده با هم گفتوگو كنند يا بهصورت يك در ميان بنشينند و بايستند. اين طوري، ظاهر مراسم نيز متنوع و متفاوت از شكل كليشهاي هميشگياش خواهد شد. ساعت بگذارند، هر نفر يك مدت مشخصي را بنشيند و ديگري بايستد و سپس اين ديگري بنشيند و آن نفر بايستد. هركسي چند وقته نوبت اوست!
3ـ تغيير مديريتها: چون پارهاي از مديران زحمتكش و خدمتگزار ملت ممكن است بر اثر طولاني شدن زمان نشستن بر صندلي مديريت، بتدريج دچار مشكلات ناشي از نشستن زياد از حد شوند؛ بد نيست كه هر چند سال يك بار لااقل جاي خود را با يك مدير ديگر عوض كنند. اين طوري، آن مدير جديد هم كه قبلا روي يك صندلي ديگر در يك جاي ديگر نشسته بوده است؛ دچار عوارض خطرناك ناشي از نشستن زياد در يك جا نخواهد شد. با اجازه مرحوم اوستا، اين طور عرض ميكنم كه: «نشستي و ننشستم / شكستي و نشكستم». آدم بر اثر يك جا نشستن زياد، دود از كمرش بلند ميشود. ميزهاي ما هم كه متاسفانه مجهز به دودكش نميباشند.
رضا رفیع
در صورت تمایل پیام بدید