پاسخ به:شعرطنزشکرخند
سه شنبه 28 دی 1395 1:11 PM
چند نقیضه با مدد از حافظ شیرازی
اگر آن ترک شیرازی به دست آرد دل ما را
ازو پرسم که شیرازی چگونه ترک گردیده
*
دیریست که دلدار پیامی نفرستاد
شب نیمه شد و لقمه ی شامی نفرستاد
*
پیرانه سرم عشق جوانی بسر افتاد
پالان خرم شل شد و یارم ز خر افتاد
*
یاد باد آن که ز ما وقت سفر یاد نکرد
بود پنچر ولی هیچ هوس باد نکرد
*
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادمد
بهر دل پیچه ی من چای نباتم دادند
*
روز هجران و شب فرقت یار حاصل شد
بعد آنکه یقه ام در طلب او جر شد
*
ناگهان پرده بر انداخته ای یعنی چه
اسب در مزرعه ام تاخته ای یعنی چه
*
ای که با سلسله زلف دراز آمده ای
پس چرا با رخ چون اردک و غاز آمده ای
*
دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
خوردم آنجا دو کیلو بستنی و فالوده
*
فاش می گویم و از گفته ی خود دلشادم
زن ندارم ز همه سلسله ها آزادم
*
مرا می بینی و هر دم زیادت می کنی دردم
تو روشن کن بخاری را عزیز من شده سردم
*
دل میرود ز دستم صاحب دلان خدا را
لطفی نموده جایش قلوه دهید ما را
*
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
حمل اثاث خانه ام با اسب و یک گاری کند
شاعر : اسماعیل تقوایی
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه