پاسخ به:شعرطنزشکرخند
جمعه 21 آبان 1395 8:27 PM
آن خودروی خوف و خفن، نیسان آبی
ابزار جنگ تن به تن نیسان آبی
از رخش هم دشوارتر باشد مهارش
دارد هزاران فوت و فن، نیسان آبی
دانی چه باشد بدتر و کابوستر از
رانندهء ماشینِ زن؟ نیسان آبی!
بسیار باشد خوشخوراک و خوش سلیقه
بنزین زند هی بر بدن نیسان آبی
آدم نباشد کلهم در کل دنیا
قدری که باشد در وطن، نیسان آبی
نه بوق و ترمز دارد و نه صندلی، شد
با چار چرخ و یک لگن، نیسان آبی
یادش بخیر آن روزهای بچگیمان
میزد مسافر قدر ون، نیسان آبی
میپیچد آنسان دور میدانها که بارش
پرتاب گردد تا یمن، نیسان آبی
نیسان چراغ رهنما اصلاً ندارد
هرگز چراغت را نزن! نیسان آبی!
یورش برد سوی پراید و پیکی و گلف
در جادهها چون تهمتن نیسان آبی
یک بار ما را قاطی باقالیا کرد
گفتا؛ به ما که جون بکن! نیسان آبی
میخواست که راننده پیچد روبرویش
گفتم: خطر داره حسن! نیسان آبی
گر بهترین غول جهان را برگزینند
البته باشد رای من؛ نیسان آبی
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه