پاسخ به:***** لطیفه های جالب و خنده دار*****
دوشنبه 26 بهمن 1394 6:44 PM
زن و شوهری از زندگی خسته شدند و تصمیم گرفتند با هم خودکشی کنند. با هم با بالای برج بلندی رفتند و مرد گفت تا ۳ میش ماریم و با هم میپریم. تا ۳ شمردند و زن پرید ولی مرد نپرید. مرد با لبخند سقوط زن را نگاه میکرد که ناگهان چتر نجات زن باز شد و در حالی که با آرامش در حال فرود بود میگفت :
😂
مرتیکه دروغگو مگر پات به خونه نرسه میدونم چیکارت کنم
عمر گران میگذرد خواهی نخواهی ـ سَعی بر آن کن نرود رو به تباهی