انتقام خواستن يك زوّار از حضرت امير (ع) درباره كسى كه او را اذيت كرده بود
شنبه 18 بهمن 1393 12:10 PM
انتقام خواستن يك زوّار از حضرت امير (ع) درباره كسى كه او را اذيت كرده بود :
در كتاب مفتاح الجنة و در كتاب فاضلى نقل كرده اند که يك وقت زوّار به كربلا مى رفتند . در منزل مسيّب يك نفر از معاندين يك نفر از زوّار را گرفت و پرسيد : به كجا مى روى ؟ گفت : به زيارت امام على (ع) مى روم كه سه حاجت دارم ، از حضرت بخواهم . آن شخص دشمن اين را كه مى شنود ، با تازيانه آهنينى كه در دست داشته آن زائر را آنقدر مى زند كه مشرف به هلاكت مى شود، بعد مى گويد: اين حاجت را نيز بخواه كه انتقام تو را از من بستاند.
پس آن زائر با هزار زحمت خود را به روضه حضرت اميرالمؤمنين على (ع) رسانيده بعد از زيارت ، گريه و زارى بسيار كرده و به ضريح چسبيده عرض می کند : اى حلّال مشكلات از همه مطلبهاى خود گذشتم ، مگر اين مطلب كه بايد انتقام مرا از آن ظالم بگيرى . با آن حال آنقدر گريست كه به خواب رفت در عالم خواب ديد كه اميرالمؤمنين مى فرمايد : از تقصير آن شخص در گذر و عفو كن ، عرض كرد كه عفو نمى كنم مرا بسيار اذيّت كرده است ، باز شروع به گريه و زارى كرد و عرض كرد: يا على به زودى انتقام مرا از آن ظالم بگير . پس بيدار شده ضريح را گرفته ، دادخواهى و سوگوارى كرده و مى گريد و مى ناليد تا اينكه دوباره به خواب رفت . در خواب حضرت را نيز ديد كه به او فرمود: آن شخص را به حسين (ع) ببخش . بيدار شد و گفت: آخر آن ظالم را با امام حسين (ع) چه مناسبت ، من نمى گذرم ، باز الحاح كرده و بى هوش افتاد.
در عالم بى هوشى حضرت اميرالمؤمنين على (ع) به او فرمود: آن شخص يك روز به جهت اذيّت زوّار در بيابان مى گشت تا به كنار فرات رسيد . نظر به زمين كربلا نمود و حال امام حسين (ع) را به خاطر آورد كه آب فرات با اين بسيارى در نزديكى چنين آبى آن حضرت را تشنه كشتند و قطره اى از اين آب به او ندادند، پس متأثر شده ، با شدت گريه كرد و به اين جهت خداوند عالم از گناهان او در گذشت و آن شخص خودش اين مطلب را مى داند .
پس زائر زيارتها را تمام كرد. وقتيكه به مسيّب رسيد آن شخص آن زائر را ديد و گفت : چرا از امام على (ع) نخواستى كه انتقام تو را از من بگيرد ، گفت : عرض كردم ، اول خودش فرمود عفو كن ، نگذشتم ؛ بعد از آن فرمود به حسين (ع) ببخش كه احوالات او چنين است . همين كه آن شخص احوالات خود را از او شنيد خود را به پاى زائر انداخت و بوسيد و التماس كرد كه مرا عفو كن كه از آن توبه كرده ام و كار من آن قرار است كه حضرت على (ع) به تو فرموده پس همان شخص ، شيعه خالص شد و در نجف اشرف مجاور آن حضرت گرديد تا وفات كرد.
ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیلهسین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.