0

مبحث 86 طرح صالحین: «تأثیر تحصیلات عالی و اشتغال زنان در زندگی خانوادگی و جامعه»

 
namebaran
namebaran
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1392 
تعداد پست ها : 4155
محل سکونت : تهران

پاسخ به:مبحث 86 طرح صالحین: «تأثیر تحصیلات عالی و اشتغال زنان در زندگی خانوادگی و جامعه»
شنبه 18 بهمن 1393  12:21 PM

سازگاری زوجی به معنای عمل‌کرد و رفتار متناسب زوجین براساس وظایف سنتی و عرفی و قانونی تعیین شده برای هر کدام از آنان در قالب قانون خانواده و خرده فرهنگ است این تناسب عمل‌کرد می‌تواند در جنبه‌‌های رفتاری، شناختی و عاطفی مطرح شود مهمترین نظریه‌ای که در مورد سازگاری زوجی وجود دارد، نظریه روان‌کاوی فیربیرن (۱۹۶۴- ۱۸۸۹) است این نظریه که به «ارتباط موضوعی» مشهور است، با نظریه فروید متفاوت است. فیربیرن (۱۹۵۲) معتقد است که چیزی به عنوان نهاد وجود ندارد تنها چیزی که هست «من» مرکزی است که در هنگام تولد ظاهر می‌شود «من» دارای منبع انرژی است، به علاوه به عقیده وی انگیزش اساسی انسان در جهت کاهش اضطراب، تنش و جستجوی لذت و خوشی نیست بلکه انگیزش اولیه رفتار (جستجوی اشیاء) است. فیربیرن معتقد است که رشد شخصیت به وسیله مراحل متمایز از وابستگی، یعنی بوسیله مرحله انتقالی به وابستگی کامل می‌رسد، منظور از او وابستگی بزرگسالی این است که فرد قابلیت دارد خود را بعنوان یک فرد متمایز از دیگران دریابد به عبارت دیگر فردی که بتواند به روابط مسالمت آمیز با سایر افراد دست‌یابد؛ وی نیز می‌خواست مانند سایر روانکاوان نحوه‌ی پیدایش و ایجاد اختلافات روانی را تبیین کند او هم مثل دیگران به وجود یک تعارض اعتقاد داشت اما معتقد بود که این تعارض ربطی به نهاد ندارد بلکه این تعارض به تجربه‌‌های ناهماهنگ فرد با اشیاء مربوط است (خدا رحیمی‌و همکاران، ۱۳۷۷: ۱۸۰).
دیکس در مورد روابط شیء موضوعی و مطالعات زوجی می‌گوید: «من در واحد زناشویی از چارچوب فیربیرن برای استخراج تعامل بین دو شخص استفاده می‌کنم» و در ادامه می‌افزاید که در عمل از «حیطه فرهنگ و شخصیت مرتبط با منش ملی به اهمیت مطالعات زناشویی پی برده است وی که به اثرات فرهنگ و نقش خانواده علاقمند بوده است به این نتیجه رسید که «الگو‌های نقش» افراد دارای مشکلات زوجی در مورد رفتار خودشان و همسرانشان قویاً به شکل «غیر قابل انتقال» است در حقیقت این «الگو‌های نقش غیر قابل انتقال، همان واقعیت‌سنجی ناخود‌آگا‌هانه ازدواج هستند که فرد در تعامل روزمره صمیمانه خوا‌هان آن است. 
اما ازدواج که یک رابطه جامعه‌زاد است در گسترده‌ترین سطح انبساط دو شخص است (با من‌‌های مرکزی آنها) که هر کدام نقش‌‌های اجتماعی مشخصی را به سبکی ایفا می‌کنند. نه تنها نیاز‌های دیگری را به نحوی که او ادراک می‌کند برآورده می‌سازد بلکه به درجات مختلفی لوازم فرهنگی و اخلاقیات جامعه آنان را نیز ارضاء نماید.
ازدواج در سطح عمیق‌تر، گذر بین خرده هویت‌‌های پنهانی زوجین است که در ورای ریشه ظاهری برآورده می‌شود، لیکن طبق حقایق بالینی پس از یک فاصله زمانی معقول، ممکن است اهداف اجتماعی-زیستی در زوج و «من‌‌های» مرکزی آنها به وسیله فشار‌های فراتر از طاقت، بخش‌‌های پنهانی شخصیت آنان مورد تهدید قرار گیرد. 
به نظر دیکس (۱۹۶۳) بر اساس نتایج بدست آمده از موارد بالینی، ناهمخوانی زوجی بوسیله عدم پذیرش شخصیت واقعی دیگری توسط یکی یا هر دو شریک زندگی ایجاد می‌شود، بطوریکه آنان در کنش متقابل با یکدیگر گاهی از طریق تنبیه یا طرد شدن یا سرزنش کردن شریک زندگی «تأیید ناکننده»، به او واکنش نشان می‌دهند از طرف دیگر هر کدام از زوجین می‌کوشند تا دیگری را وادار کنند که مطابق با میل و الگو‌های درونی او رفتار کنند و این نیز موجب افزایش تعارضات زوجین می‌شود البته این اعمال در سطح ناخود‌آگا‌هانه عمل می‌کنند و بخشی از یک فرایند ساخت و پاخت هستند به همین دلیل نیز ازدواج‌‌های «سگ و گربه» به رغم تحریفات مداوم و رفتار‌های وابسته به نقش آزارنده و مخرب ادامه می‌یابند این موارد را فقط می‌توان با مفاهیم اشتقاق «من» فیربیرن تبیین کرد.

چشم برندار ازم می پاشه زندگیم

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 shirdel2 nargesza
دسترسی سریع به انجمن ها