پاسخ به:ضرب المثلهای انگلیسی با معادل فارسی
پنج شنبه 9 دی 1389 2:48 AM
Bread and point.
کوزه گر از کوزه شکسته اب می خورد
To break bread with someone.
با کسی نان و نمک خوردن
To bring down the house.
سنگ تمام گذاشتن
A burden of one's choice is not felt.
خود کرده را تد بیر نیست
Business is bisiness.
حساب حسابه , کاکا برادر
call a spade a spade.
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
Carry coals to newcastle.
زیره به کرمان بردن
carry water in a sieve.
اب در هاون کوبیدن
The cat dreams of mice.
شتر در خواب بیند پنبه دانه
Catch not at the shadow and lose the substance.
حاشیه نرو
Catch your bear before you sell its skin.
به دشت اهوی ناگرفته مبخش(فردوسی)
Cattle do no die frome the crow's cursing.
به حرف گربه سیاه بارون نمیاد
Chalk and chees.
اسمان و ریسمان به هم بافتن
Caution is parent of safety.
احتیاط شرط عقل است
Charity begins at home
چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است
Charity covers a multitude of sins
صدقه رفع بلاست
Cheating play never thrives
بار کج به منزل نمی رسد!
Children and fools tell the truth
حرف راست را از بچه بشنو
Claw me, and i'll claw you
نان به هم قرض دادن
Come off your high horse
پیاده شو با هم بریم