پاسخ به:معرفی طنزپردازان ایرانی
یک شنبه 16 آبان 1395 6:33 AM
گفتگوی پایگاه خبری شیرین طنز با دکتر فرامرز آشنای قاسمی، نویسنده ی کتاب “مجموعه آثار فکاهی-طنز” ، رئیس انتشارات و نشریات علمی ـ پژوهشی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی و یکی از پیشکسوتان طنز کشور و فعال در مجله ی طنز گل آقا درباره وضعیت طنز کشور را در ادامه می خوانید :
: با سلام خدمت جنابعالی لطفاً درباره وضعیت طنز معاصر کشور صحبت کنید.
: (خنده با صدای بلند) . . . جدی میگویید؟
: بله. چطور؟
: آخر درباره این موضوع دهها کتاب میشود نوشت.
: خوب شما در حد یک مصاحبه و خیلی خلاصه بگویید.
: اکی. اگر خیلی خلاصه بخواهم بگویم، وضعیت طنز نوشتاری معاصر کشور را از دو بُعد میشود دید. یکی بُعد کمی و دیگری بُعد کیفی.
: خوب، اول از بُعد کمی شروع کنید.
: از بُعد کمی، خوشبختانه وضعیت طنز معاصر کشورمان در حد خوبی قرار دارد، به نحوی که کمتر کسی است که توانایی نوشتن داشته باشد، اما ادعای طنز نویس بودن نداشته باشد! این میسر نشده است مگر صدقه سر اینترنت و شبکههای اجتماعی.
: آنوقت این از نظر شما خوب است یا بد است؟
: هم خوب هست هم بد. خوب است چون افراد بدون هرگونه نظارتی، هر چه را که به ذهنشان میرسد، میتوانند بنویسند و بد است چون افراد بدون هرگونه نظارتی، هر چه را که به ذهنشان میرسد، میتوانند بنویسند.
: اینکه جفتش یکی شد؟
: بله. بخاطر همین هم هست که هم خوب است هم بد.
: درست متوجه نمیشوم.
: ببینید، الان هر کسی میتواند در شبکههای اجتماعی یک پیج درست کند و هر چه به ذهنش میرسد، بلافاصله بنویسد. اما قبلاً اگر قرار بود یک مطلب کوتاه از شما در یک نشریه چاپ بشود، شما باید از هفت خان رستم میگذشتید. اول باید دعا میکردید پست نامه حاوی مطلبتان را به دفتر نشریه مورد نظرتان برساند. بعد دستیار سردبیر مطلبتان را میخواند. اگر آن را میفهمید و از آن خوشش میآمد، آن را داخل کارتابل سردبیر قرار میداد. همین فرآیند باید توسط سردبیر تکرار میشد. بعد هم مدیر مسئول. تازه اگر این بین برخی ویراستارها یا نویسندگانی که مطلب شما را به طور اتفاقی میخوانند، از روی شادی (و نه از روی حسادت) روی مطلبتان شکر (منظورم اصلاً زهر نیست) نمیپاشیدند و کار مطلبتان را یکسره نمیکردند!
: عجب! پس الان خیلی خوب شده که!
: نه دیگر. افراط و تفریط است. الان این مشکل هست که هر کی هر مطلب بیربطی به ذهنش میرسد، حالا هر چقدر هم آن مطلب پوچ و مزخرف باشد، درج میکند و پس از مدتی، فکر میکند نویسنده قهاری شده است و مسلماً از مختصر مطالعاتی هم که قبلاً داشته است، دست برمیدارد و در نتیجه، روز به روز سیر قهقراییاش را سریعتر طی میکند. تازه اگر مختصر پارتی هم داشته باشد، یک کارگاه آموزش طنزپردازی هم میگذارد و از این طریق امرار معاش میکند!
: آخر یکی از شرایط خوانده و بهتر بگویم، دیده شدن مطالب این است که آن مطلب برای مخاطبانش جذاب باشد. اگر این گونه نباشد که کسی مطالب پیج آن فرد را نمیخواند، چه برسد که مطالب آن را لایک یا شیر کند.
: د نه دیگر. مشکل همین جاست. مردم کارهای سطحی و پوچ را خیلی خیلی بیش از کارهای عمیق و با معنا میپسندند. بگذارید یک چیز جالب برایتان تعریف کنم، من هر از چندی یک مطلب بی معنا یا به زبانهایی مثل هندی یا چینی در پیجهایم میگذارم. شاید باورتان نشود که این مطالب هم درست مثل مابقی مطالبم لایک میخورند و شیر میشوند!
: عجب. یعنی هیچکس به شما نمیگوید این مطلبی که گذاشتید یعنی چه؟
: چرا، از هر هزار مخاطبم، حداکثر یک نفر!
: صحیح! خوب از بعد کیفی چی؟ از آن بعد وضعیت طنز معاصر کشورمان را چگونه میبینید؟ از بعد کمی که خوب نمیبینید.
: ای آقا، از بعد کمی به این خوبی دیدم، دیگر چطور باید میدیدیم؟
: منظورم مثبت یا منفی دیدن بود.
: من همیشه سعی میکنم مسائل را عقیم ببینم. اما وقتی خود یک موضوع، مثبت یا منفی هستش، این تقصیر بنده است؟
: نه، اصلاً.
: و اما درباره وضعیت کیفی طنز حال کشورمان. با کمال تأسف باید بگویم، بجز موارد نادر، طنز نوشتاری معاصر کشورمان در بهترین حالت، از سطح طنز “گل آقا”یی فراتر نرفته و همه در حال تکثیر مطالب نشریات “گل آقا” هستند. همان گونه که پیش از ظهور نشریات “گل آقا”، همه در حال تکثیر مطالب نشریات “توفیق” بودند. و دردا که هرچه این تکثرات به متن اصلی شبیهتر باشد، مردم آن طنزنویس را بیشتر دوست دارند و او را طنزنویس تواناتری و طنز او را طنز فاخرتری میدانند!
: عجب! پس به نظر شما همه دارند “گل آقا”یی مینویسند؟
: ای کاش این طور بود، اما دقت کنید که بنده گفتم، در بهترین حالت این گونه است.
: پس در بدترین حالت چگونه مینویسند؟
: به بدترین شکل ممکن. اما اگر بخواهیم یک حد وسط را بگیریم، شاید در بهترین حالت و تازه دست بالا، بتوان گفت که، کیفیت طنز نوشتاری معاصر ما بین طنز “صبح جمعه با شما”یی و “گل آقا”یی در حال نوسان است!
: و علتش؟
: عللش زیاد است، از مهمترینهایش همانا آزادی افراد در نوشتن در شبکههای اجتماعی، عدم مطالعه صحیح، عدم نقد واقعی مطالب انتشار یافته در شبکهها، عدم مطالعه آثار طنزپردازان جهان به ویژه به زبان اصلی، تمایل شدید به نوشتن درباره مطالب روز که متأسفانه به سرعت نیز کهنه میشوند، عدم تلاش افراد برای ارتقای کیفی کارشان، خوداقناعی پس از آنکه احساس میکنند برخی از مطالبشان شبیه برخی افراد مطرح طنز است و . . .
: صحیح. میشود یک مثال بزنید؟
: چرا که نه. مثلا یکی از قالبهایی که کمتر طنزپردازی است که ادعای نوشتن در آن قالب را ندارد، “کاریکلماتور” است. اما متأسفانه اکثر مطالبی که تحت این قالب من میخوانم، بازی با کلمات، لوس بازی، ساخت صفت و موصوفهای طولانی و عموما گنگ، جملات فاقد معنا و . . . است.
: از این که وقت با ارزشتان را به بنده دادید سپاسگذارم. خدانگهدار.
: خواهش. روز خوش.خدا پشت و پناهتان.
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه