0

تاریخچه طنز

 
farshon
farshon
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1387 
تعداد پست ها : 43957
محل سکونت : خراسان رضوی

پاسخ به:تاریخچه طنز
دوشنبه 14 اردیبهشت 1394  11:41 AM

 

طنز در ادبيات ايران

معانی طنز : افسوس کردن ، مسخره کردن ، طعنه زدن و ... : طنز کنان روبهی آمد ز دور/گفت صبوری مکن ای ناصبور ( نظامی )

تا زمان دهخدا و نسیم شمال به کلمه ی « طنز » به معنای امروزی برنمی خوریم .

1- واژه ی طنز

در دهه ی 20 عباس اقبال و پرویز ناتل خانلری کلمه ی طنز را برای آثار عبید به کار بردند .( طنز فاخر سعدی ، ایرج پزشکزاد ، ص 39 )

گذشتگان به جای واژه ی طنز از « هزل » استفاده می کردند : هزل خوار مدارید و هزّالان را به چشم حقارت منگرید . ( عبید زاکانی )

در زبان انگلیسی به طنزsatire می گویند که از کلمه ی لاتین satira ( ظرفی پر از میوه های متنوع برای خدای فلاحت ) گرفته شده است

2- تقسیم بندی

در تقسیم بندی قدما به نوع خاصی به نام طنز بر نمی خوریم زیرا انواع ادبی بر اساس محتوا نام گذاری نمی شدند .

3- تعاریف طنز

طنز فریادی است که در اوج انفجار به پوزخند و قهقهه تبدیل می شود :

طنز یعنی گریه های قاه قاه / طنز یعنی خنده های آه آه

طنز زاده ی غریزه ی اعتراض است .

طنز یعنی درد و از انسانی که درد می کشد باید انتظار فریاد داشت نه تحریر .

طنز ترجمان روحی است ، شیفته ی نظم .

جاناتان سویفت : همچون فرزانه ای همیشه خندان من خشم خود را در قالب طنز می ریزم .

4- دلیل استقبال از طنز :

طنز آینه ای است که بینندگان آن عموماً چهره ی کسی جز خودشان را در آن کشف می کنند و همین علّت عمده ی استقبال است که نسبت به طنز وجود دارد و باز به همین دلیل است که کمتر کسی از طنز می رنجد ( فرهنگ اصطلاحات ادبی ، سیما داد ، ص 209 )

بدی ها را به شکل اغراق آمیز بزرگ جلوه می دهد تا کم اهمیتی آن ها از بین برود .

در ظاهر می خنداند ولی در باطن به تفکّر وامی دارد .

از نظر طنز پرداز عیب جهان باید برطرف شود اما مطایبه گو به رفع عیب اعتقادی ندارد.

5- طنز نویس

تفاوت طنز نویس با مطایبه گو

طنز پرداز خودش را بالا می گیرد امّا مطایبه گر فروتن است و به همین دلیل مخالف خوانی

با هرچه که کهنه و مرده و واپس مانده باشد مبارزه می کند.نمی کند ( نگارش و ویرایش ، احمد سمیعی گیلانی ، ص 61 )

زیستن با طنز پرداز کار آسانی نیست زیرا بیش از حدّ معمول به شرارت ها و حماقت های هم نوعانش آگاهی دارد .( طنز ، آرتور پلارد ، ص 4 )

لازمه ی خنده دریافتی فراحسی و عمیق از رویدادهای اطراف ماست .( بیست سال با طنز ، رؤیا صدر ، ص 1 )

انسان وقتی می خندد که خود را بالاتر از موضوع خنده ببیند .

6- بنای طنز بر خنده است امّا نه خنده ای از سر شادمانی

بذله گویی نشانه ی هوش است پس طنز پرداز باهوش است .wit دو معنا دارد : هوش و شوخی . ( از صبا تا نیما ، آرین پور ، ج 2 ، ص 36 )

طنزپرداز با خنداندن فطرت کمال جوی انسان را بیدار می کند تا بر زشتی ها بخندد .

در طنز غربی خنده مسأله ی سبک و شیوه است ؛ یعنی می تواند خنده دار نباشد .

نوعی بی طرفی لازم است تا سخن طنز آمیز نزد شنونده ارزش داشته باشد .

7- شرایط طنز

طنز سبکی اجتماعی دارد به همین دلیل مقولات متعالی کمتر در آن می گنجد .( طنز ، آرتورپلارد ، صص13-12 )

وقتی از طنز لذّت می بریم که دیگری را گزیده باشد .

طنز نباید همیشگی باشد : جدّ همه ساله جان مردم بخورد هزل همه روزه آب مردم ببرد ( عبید زاکانی )

هرچه مخالفت نویسنده وبغض او نسبت به حوادث زندگی شدیدتر باشد به همان نسبت طنز کاری تر و دردناک تر می شود ( از صبا تا نیما ، ج 2 ، ص 36 )

اگر با سخن ، طنز آمیخته شود تمام حواس مخاطب را به خود جلب می کند .

8- تأثیر طنز

پیامبر اسلام ( ص ) : طنز در کلام مثل نمک است در طعام .

آرتور پلارد : چه آسان است کسی را پَست بنامیم آن هم با مزاح .

چارلز چرچیل : برخود بلرز و رنگ از چهره بباز وقتی که تازیانه ی قهّار طنز به چرخش درآید .

انتقاد صریح و بی پرده است امّا طنز کنایه ای و ایهامی است :

9- تفاوت طنز و انتقاد

هرچند که گربه ی تو خوشخوست اخلاق سگ تو بی نظیر است ( بهاءالدّین خرّمشاهی )

انتقاد عبوس و اخمو است امّا طنز دارویی تلخ است با روکش شکلاتی ؛ به قول سعدی : سقمونیای شکرآلود .

تاریخ طنز در مغرب زمین به ادبیّات روم و یونان باستان می رسد .

وّلین شاعر طنز سرای یونان آرخی لوخی ( قرن 7 ق . م ) است و کمدی های آریستوفانس لحنی طنزآمیز دارد .

ر ادبیات انگلیس تا پیش از قرون وسطی ، طنز به صورت مستقل وجود نداشت امّا در خلال حکایات دیده می شد مثل حکایات کانتربوری .

اروپا - از اواخر قرن 16 اوّلین اثر مستقل طنز به نام « قطعه ای ناقابل برای مامس » اثر توماس لوج پدید آمد .

ن درایدن شاعر قرن 17 با آثار « آبسالم » و « آکی توفل » بزرگترین طنز سرای عصر خود شد .

ر اواخر قرن 17 و اوایل 18 طنز در ادبیات انگلیسی به اوج شکوفایی رسید ؛ نویسندگان بزرگ این عصر : جاناتان سویفت ، الکساندر پوپ .

در قرن بیستم طنز روایتی در رمان و در آثار نویسندگانی چون آلدوس هاکِسلی ( دنیای قشنگ نو ) و جورج اورول ( قلعه ی حیوانات ) متجلّی شد .

کایت بز و درخت آسوریک از قدیمی ترین آثار طنز در ایران زمین به شمار می رود که « بز » نماد ایرانی بودن و م نخل » نماد سامی بودن است .

در ایران پیش از اسلام در میان داستان های انوشیروان به بعضی داستان های طنز بر می خوریم مثل زنجیر عدل و حکایت پیرمردی نود ساله که گردو می کاشت و از او می پرسند با این سن کاشتن درخت برای تو چه فایده دارد و او به طنز و ریشند جواب می دهد : دیگران کاشتند ما خوردیم ما بکاریم تنا دیگران بخورند .

میان آثار شاعران گذشته به نمونه های طنز بر می خوریم از جمله به طنز های مؤدّبانه ی فردوسی ، طنز فاخر سعدی ، طنز رندانه ی حافظ ، تاریخچه نقیضه های بسحق اطعمه امّا اوج آن را در آثار عبید زاکانی می بینیم که در اکثر زمینه های طنز پردازی طبع آزمایی کرده است .

رودکی سمرقندی : عیال نه ، زن و فرزند نه ، مئونت نـه/از این ستم همیشه آسوده بود و آسان بود

مُنجیک ترمذی : گوگرد( نماد کمیابی ) سرخ خواست ز من سبز من پریر/امروز اگر نیافتمی روی زردمی

نمونه های گفتم که نیک بود که گوگرد سرخ خواست/گر نان ، خواجه خواستی از من چه کردمی

طنز - فردوسی طوسی : هر آن مام کو چون تو زاید پسر/کفن دوز خوانیمش و مویه گر

در آثار گذشته

سعدی شیرازی : به تیشه کس نخراشد ز روی خارا گِل چنان که بانگ درشت تو می خراشد دل

حافظ شیرازی : ز کوی میکده دوشش به دوش می بردند امام شهر که سجّاده می کشید به دوش

ایران

طنز مشروطیت تحت تأثیر آثار اروپایی شکل می گیرد و ترجمه ی آثار خارجی به این امر شتاب می بخشد : حاجی بابای اصفهانی

بازتابنده ی خواست های اجتماعی سرکوب شده ی مردم ایران است .

به دلیل این که طنز این دوره رنگ اجتماعی ـ سیاسی می گیرد از کلمات زشت آن کاسته می شود مثل اشعار دهخدا و نسیم شمال

مشروطیت

شاعران با صراحت دربرابر اقدامات استعماری موضع می گیرند و خائنان را با کلمات طوفانی گوشمالی می دهند

طنز پردازان از ثقیل نویسی دوری می کنند .

اشرف الدّین گیلانی نقطه ی اوج طنز سیاسی ـ مردمی است .

دهخدا اوّلین نمونه ی طنز به معنای اروپایی آن را نوشت .

نویسندگان به دلیل فروکش کردن تب مشروطه خواهی نوجویی های ساختاری می کنند ؛ مثل : یکی بود یکی نبود

کودتای 1320 شریه ی « قرن بیستم » با هجوی تند به نقد جریان های سیاسی می پردازد .

رواج نشریات ( حدود 65 نشریه فکاهی انتشار یافت )بعد از 1320

بعضی از نشریات وابستگی مستقیم به شوروی داشتند ؛ مثل : نشریه ی چلنگر .

بعضی از طنز نویسان این دوره : صادق هدایت ، ایرج پزشکزاد ، بهرام صادقی ، فریدون تنکابنی

 

منبع : زبان و ادبیات فارسی

گردآوری:گروه ادبيات سایت تبیان زنجان
 

 

مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها