پاسخ به:تاریخچه طنز
چهارشنبه 26 فروردین 1394 1:36 PM
عناصر طنز
برای شکلگیری هر طنزی چند عنصر لازم است: طنزنویس، خواننده، موضوع یا آماج طنز، نسبتهایی که بین این عناصر پدید میآید و شکل و زبان اثر طنزآمیز تعیینکننده ارزشهای زیباییشناختی، فکری و اخلاقی آن است.
با توجه به تعریف از طنز، باید گفت طنزنویس هنرمندی است معترض، منتقد، اصلاحطلب و آرمانخواه که جهانبینی و نحوه نگرش او به مسائل تأثیر مهمی در موفقیت و مؤثر بودن طنز او دارد.
طنزنویس همواره در موقعیتی برتر از آماج طنزهایش قرار دارد. آگاهی او به حماقت و شرارتهای همنوعانش وی را وامیدارد تا دیگران را نیز آگاه کند. در حقیقت طنز حاصل صمیمیت و خودمانی بودن شاعر یا نویسنده طنز با خواننده و متن است. یحیی آرینپور معتقد است: «قلم طنزنویس کارد جراحی است نه چاقوی آدمکشی. با همه تیزی و برندگیاش، جانکاه و موذی و کشنده نیست بلکه آرامبخش و سلامتآور است. زخمهای نهانی را میشکافد و میبرد و چرک و ریم و پلیدیها را بیرون میریزد.
عفونت را میزداید و بیمار را بهبود میبخشد. گاهی خنده و شوخی گذران و خفیف و زاییده نقصها و اشتباهات کوچک و بیاهمیت است و زمانی تلخ و زهرآگین و ناشی از عیوب و مفاسد و گمراهیهایی که مقام اخلاقی طبیعت بشری را تنزل میدهند. پس هرچه مخالفت نویسنده و بغض و کینه او نسبت به حوادث زندگی شدیدتر و قویتر باشد، به همان نسبت طنز کاریتر و دردناکتر میشود و از شوخی و خنده ساده و سبک به مرتبه اعلای آنکه همان «طنز واقعی» باشد، نزدیکتر میگردد.»
طنزنویس با تیزبینی و توجه عمیق به مسائلی که دیگران از کنار آن بیاعتنا گذشتهاند، میکوشد شعور مردم را متوجه دردهایی کند که گریبانگیر آنان است.
بنابراین بیدار و آگاه ساختن مهمترین مسئولیت طنزپرداز است که این کار را با نیشخند و مضحکه و شیوه بیانی ظریف انجام میدهد تا انتقاد او سازنده و بهبودگر باشد تا نسل بشر را بتواند از هرگونه جبر و فشار رهایی داده و به بازیابی تمامیت وجود خویش دعوت کند.
لونا چارسکی معتقد است طنزپرداز وقتی مخاطب را در مقابل پلشتی میخنداند قادر است این را القا کند که پلشتی حقیر و ناتوان است و مرتبت اخلاقی مخاطب از لحاظ اخلاقی فراتر از آن.
همانطور که هر طنزی از یکسو ویران میکند و از دیگر سو با نشان دادن حقیقت، آنگونه که هست، انسان را وامیدارد تا روی ویرانههای پیشین طرحی نو بسازد، طنزپرداز نیز «آنچه را که رنگ بیعدالتی و عدم تناسب دارد، میکوبد و به جای آن تلاش میکند تا دنیایی سراسر عدالت و برابری ایجاد کند.»
طنزنویسی به فرد فرصت میدهد تا به عنوان یک مصلح مطرح شود و حمله و تعارض خود را که ممکن است انگیزههای گوناگونی سبب ایجاد آن شده باشد، موجه جلوه دهد به همین دلیل صداقت طنزنویس از معیارهای مهمی است که به پایداری طنز او کمک میکند. اگر طنزنویس نتواند خوانندگان خود را در ناپسندبودن چیزی با خود همعقیده سازد، نهتنها طنز او تأثیری نخواهد بخشید بلکه در درازمدت وبال گردن وی خواهد شد.
بنابراین مسئولیت طنزپرداز حساس است، چون اگر مردم همان عیوبی را که او نکوهش میکند، در خود وی یابند، به ریاکاری و بیصداقتی متهم خواهد شد. باید به آنچه میگوید باور داشته باشد یا حداقل خوانندگانش را قانع کند که آنچه میگوید باور دارد. به همین دلیل گفتهاند: «طنز هنر ظریفی است و همیشه نویسنده طنز روی لبه تیغ حرکت میکند. اگر زیاده از حد طنز را جدی بگیری، تبدیل به دشنامنامه میشود و اگر زیاد سستش کنی، بدل به چیز مضحکی میشود که خواننده به جای آنکه به خاطر مطلب ارائه شده بخندد، به ریش خود نویسنده میخندد.»
و بالاخره اینکه برای حصول به مقصود، طنزنویس باید در نحوه بیان و انتخاب تعابیر و کلمات دقت کند تا بتواند مفاهیم موردنظر را به خوبی به خوانندگان منتقل کند.
در مقابل طنزپرداز خواننده است. خواننده نیز باید حس درک طنز را داشته باشد. برخی این حس را از ویژگیهای اساسی انسان بافرهنگ میدانند. البته آگاهی از شرایط اجتماعی و فرهنگی و سیاسی هر جامعه در فهم طنز و دیگر انواع شوخطبعی بسیار مؤثر است. به همین دلیل است که برخی از طنزها و مطایبهها وقتی ترجمه میشوند، جذابیت خود را از دست میدهند. به هر حال اگر خواننده نکته طنزآمیز را درنیابد، طنزنویس در برقراری ارتباط و تأثیر ناکام میماند.
عنصر آخر مضمون است. طنزنویس در انتخاب مضمون و موضوع طنز محدودیتی ندارد. هر چیزی که مربوط به انسان و اجتماع یا حتی کل هستی باشد و هر آنچه که نتوان با آزادی به نادرستی و زشتی آن اعتراض کرد یا هر مسئله خشمانگیزی که با چاشنی خنده بتوان آن را تحملپذیرتر و حلشدنیتر کرد، میتواند موضوع طنز واقع شود. خلاصه اینکه «سخن طنزآمیز سخنی است عام و رندانه که از زمین تا آسمان همه جا را میکاود و به هر کسی که لازم باشد، نیش میزند.»
طنزپرداز همواره دو گروه را هدف حمله قرار میدهد: زیردستان و زبردستان. لوچارسکی طنز را تیری میداند که هم به بالا و هم به پایین پرتاب میشود. مسئله مهم این است که چه چیزی هدف حمله طنزپرداز قرار گیرد زیرا آماج طنز شکلدهنده مفهوم و موضوع آنند. لحن طنز با توجه به موضوع آن حالات مختلف به خود میگیرد.گاه تند و دریده و زننده است، گاه جسارتآمیز و گستاخانه. زمانی تلخ و تأثرانگیز است و زمانی ملایم، پوشیده، دوستانه و سازنده.
مدیرتالارلطیفه وطنزوحومه