پاسخ به:خداحافظی
سه شنبه 14 بهمن 1393 10:06 AM
سید جون کجااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پسر من شبا اینجا کیشیک میدادم هی میخاستم تک بندازم از خواب بیدارت کنم بعد میگفتم طفلکی الان خوابه
پس نگو دلم یه چیزایی میدونستاا
داداش دورت بگردم درسته منو باید اول مینوشتی ولی عیب نداره :)) همین که یه سادات به یاد ما بود کافیه
ما رو از یاد نبر همان گونه که از یاد نمیبریمت
بوس اوا نه خاک عالم اشتباه شد
خدانگهدارت داداشی
داداش یحیی منم دلم براتون تنگ میشه ولی باید رفت باید سوار قایق شد و رفت نه ببخشید سوار ماشین منظورمه
داداش اول و آخر مهم نیستش که مهم اینه که به یادتون هستم همیشه
*هر وقت که سرت به درد آید نالان شوی و سوی من آیی
چون درد سرت شفا بدادم یاغی شوی و دگر نیایی*
*پاسبان حرم دل شدهام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم*