پاسخ به:مبحث هشتاد و پنجم طرح صالحین: "اعتیاد؛ علل و راهکارها"
پنج شنبه 16 بهمن 1393 9:48 AM
از آن رو كه انسان طبعاً موجودي اجتماعي مي باشد و براي زندگي كردن نياز به حضور در اجتماع دارد، با يكسري علل اجتماعي روبه رو مي گردد كه برخي از آن ها در گرايش فرد به اعتياد مؤثرند.
برخي از علل اجتماعي كه در گرايش به سوي اعتياد زمينه ساز و مؤثر مي باشند عبارتند از:
در دسترس بودن مواد مخدر علتي مي باشد كه به همراه علل ديگر زمينه گرايش فرد را به اعتياد ايجاد مي نمايد، به گونه اي كه اگر در فرد زمينه كجروي وجود داشته باشد و مواد مخدّر به آساني در دسترس او قرار گيرد، از مصرف و توزيع آن دريغ نمي نمايد.
دسترسي به مواد مخدر به عوامل گوناگوني بستگي دارد; از جمله: وضعيت جغرافيايي كشور، استان و محله جغرافيايي، نقش قوانين، نحوه اجرا و قاطعيت قوانين، و برنامه ريزي هاي مسئولان براي مهار مواد مخدّر.
عامل بيكاري به طور غيرمستقيم به گرايش فرد به سوي اعتياد مي انجامد. بيكاري از سويي، به فقر شخص و از سوي ديگر، سبب ايجاد بيماري هاي رواني، افسردگي، ضعف اعتماد بنفس، و از بين رفتن اميدواري مي شود كه در نهايت، به اعتياد شخص منجر مي گردد. فرد به دليل بيكاري و نداشتن درآمد آبرومند به خريد و فروش مواد مخدر روي مي آورد و براي خود شغلي كاذب ايجاد مي نمايد. يكي از نتايج اشتغال، فقدان فرصت براي ارتكاب جرم است. بيكاري منجر به افزايش اوقات فراغت فرد مي شود و چنانچه براي اوقات فراغت افراد برنامه ريزي هاي منطقي و مناسبي اتخاذ نشده باشد زمينه گرايش به اعتياد براي آنان مهيا مي شود، چرا كه در اين فرصت فرد با منحرفان و معتادان آشنا مي گردد و به آن ها مي پيوندد.
پس مي توان نتيجه گرفت كه بيكاري يك عامل زمينه اي مي باشد كه مي تواند در كنار عوامل ديگر، مانند فقر، موجب روي آوري فرد به سوي اعتياد گردد.
نابرابري هاي اقتصادي، اجتماعي جنبه هاي وسيعي دارد، كه نابرابري ها در توزيع منابع مادي، نابرابري در قدرت، نابرابري در حيثيت، نابرابري هاي جنسي و نژادي را شامل مي شود.
عامل نابرابري به طور مستقيم منجر به اعتياد فرد نمي گردد، اما مي تواند زمينه ساز فقر و مشكلات عاطفي گردد. از اين رو، به طور غيرمستقيم عاملي در گرايش افراد به اعتياد مواد مخدر محسوب مي شود.
اختلاف طبقاتي در هر جامعه، به بي ايماني بيشترين افراد آن جامعه نسبت به شرايط اقتصادي موجود منتهي مي شود. همين بي ايماني نسبت به شناخت اجتماعي در گرايش به اعتياد تأثير بسزايي دارد.
مطالعات اجتماعي نشان مي دهند در كشورهايي كه توزيع ثروت به صورت عادلانه صورت نمي گيرد، هر روز فقرا فقيرتر و اغنيا ثروتمندتر مي شوند، فاصله طبقاتي فزوني مي يابد و به علت عدم آموزش هاي اجتماعي و ضعف فرهنگي و فقدان احساس همبستگي ناشي از مادي گرايي و فردگرايي ـ كه از ويژگي هاي جوامع در حال توسعه است ـ افراد قادر به هدايت درست ستيز عليه اين بي عدالتي اجتماعي نيستند. در نتيجه، ارزش هاي اجتماعي فاقد اعتماد مي شوند، نظارت اجتماعي سست مي گردد و بزهكاري و تبهكاري عموميت پيدا مي كنند.37
نقش محيط جغرافيايي شهر، از جمله شهرهاي مرزي كه امكان انتقال مواد مخدر به راحتي صورت مي گيرد، و نيز محل سكونت در گرايش افراد به اعتياد نقش بسزايي دارد.
در مورد محل سكونت، اين مسئله اهميت دارد كه غالب افراد معتاد در مناطق حاشيه اي و مناطق قديمي كه داراي كوچه هاي پر پيچ و خم و خانه هاي مخروبه مي باشد، زندگي مي كنند. واقعيت اين است كه محيط هاي آلوده مي توانند زمينه مساعد شكوفايي استعدادهاي موجود در افراد براي ارتكاب به جرم و اعتياد را ايجاد نمايند. در اين گونه مناطق كه اغلب مناطق فقيرنشين مي باشند، امكانات رفاهي و مراكزي مانند سينما، پارك و امكانات رفاهي كمتر وجود دارند و جوانان براي گذران اوقات فراغت خود به اجبار به طرف اعتياد كشانده مي شوند. از سوي ديگر، غالباً اين گونه مكان ها از طرف نيروي انتظامي كمتر نظارت مي شوند. همچنين اغلب روستاييان و مهاجران خارجي در محله هاي قديمي، شلوغ و مخروبه ها كه از مراكز شهرها به دور هستند اسكان مي يابند و به دليل آنكه اين افراد، اغلب شغلي ندارند و در بين مردم شناخته شده نيستند، خيلي راحت و بهتر مي توانند به توزيع مواد مخدّر و در نهايت، مصرف آن روي آورند.
عضويت در گروه همسالان براي نخستين بار كودكان را در فرايندي قرار مي دهد كه بيشترين ميزان جامعه پذيري به صورتي ناخودآگاه و بدون هرگونه طرح سنجيده اي در آن انجام مي پذيرد. گروه همسالان برخلاف خانواده و مدرسه، كاملا حول محور منافع و علايق اعضا قرار دارد. اعضاي اين گروه مي توانند به جستوجوي روابط و موضوع هايي بپردازند كه در خانواده و مدرسه با تحريم مواجه است.38
تقريباً در 60 درصد موارد، اولين مصرف مواد به دنبال تعارف دوستان رخ مي دهد.
ارتباط و دوستي با همسالان مبتلابه سوء مصرف مواد، عامل مستعدكننده قوي براي ابتلاي نوجوانان و جوانان به اعتياد است. مصرف كنندگان مواد براي گرفتن تأييد رفتار خود از دوستان سعي مي كنند آنان را وادار به همراهي با خود نمايند. نظريه همنشيني افتراقي مؤيد اين دليل مي باشد. در اين نظريه، كجروي و انحراف اجتماعي ناشي از آن است كه فرد رفتار نابهنجاري را در خلال فرايند جامعه پذيري و يادگيري فراگرفته و آن را از طريق همانندسازي يا دروني كردن ارزش ها، در درون خود جايگزين كرده است و به صورت رفتار بروز مي دهد. در اين تحليل، خانواده، دوستان و گروه همسالان بيشترين نقش را برعهده دارند.39
گروه همسالان، بخصوص در شروع مصرف سيگار، بسيار مؤثرتر است. بعضي از دوستي ها صرفاً حول محور مصرف مواد شكل مي گيرد.
در پايان مي توان به عواملي چند در گرايش به اعتياد اشاره كرد كه به دليل ضيق مجال توضيح آن ها امكان پذير نمي باشد:
ـ نقش توسعه صنعتي و مهاجرت و حاشيه نشيني;
ـ نقش ضعف اجراي قوانين و مقررات;
ـ نقش بي سوادي و عدم آگاهي فرد;
ـ نقش زندان و عدم تأثير آن;
ـ نقش وسايل ارتباط جمعي.