پاسخ به:داستان های کوتاه اما زیبا.......
سه شنبه 7 بهمن 1393 1:44 PM
گروهی از دوستان ملاقاتی با استاد مسن دانشگاه خود داشتند
گفتگو خیلی سریع به مشاجره در باره استرس و تنش درزندگی تبدیل شد...
استاد به شاگردان پیشنهاد قهوه داد و از آشپزخانه با سینی قهوه در فنجانهای متفاوت برگشت
فنجانها ی شیشه ای,فنجانها ی کریستال,وفنجانهایی که برق می زدند...بعضی از فنجانها معمولی و برخی گرانقیمت بودند.
پس از اینکه هر یک از آنها فنجانی برداشتند استاد گفت اگر دقت کرده باشید همه فنجانهایی که به نظر زیبا وجالب می امدند اول انتخاب و برداشته شدند,وفنجانهای معمولی در سینی باقی ماندند...
هر یک از شما بهترین فنجان را میخواست,و
"این منبع استرس و تنش شماست..."
آنچه که شما در واقع به دنبالش بودید,قهوه بود و نه فنجان!!!
درحالیکه شما همه به دنبال بهترین فنجان بودید..!
حال اگر زندگی قهوه باشد؟ پس شغل,پول,پست و مقام و عشق و غیره فنجان هستند!
آنها فقط ابزاری هستند برای حفظ و نگهداری "زندگی"...
لطفا اجازه ندهید فنجانها شمارا به خود جذب نمایند...
قهوه نوش جانتان!!!