پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»
دوشنبه 6 بهمن 1393 5:59 AM
اثر رواني طلاق
بررسيهاي روان پزشكان نشان داده است كه طلاق و جدايي والدين از عمدهترين علل بيماري رواني كودكان است. وقتي زوجين از هم جدا شدند، ترس ناشي از احساس بيسرپرستي و واهمهاي ناشي از آيندهاي مبهم براي او پديد ميآيد كه روان او را جدا آزرده ميكند. عقدههاي غيرقابل تحمل، نگرش توام با نفرت نسبت به والدين، احساس از دست دادن امنيت از عوارضي است كه در اين خصوص قابل ذكرند.
جدايي والدين از يكديگر كودك را به اختلال عاطفي دچار ميكند، حالت افسردگي، انزواجويي، تخيل رويا در بيداري براي او پديد ميآورد. در مواردي قدرت اراده و انديشه را از او ميگيرد و در كل او را چنان پريشان ميكند كه اثرات شوم آن مادامالعمر با كودكان است. تجربه طلاق براي تمام اعضاي خانواده اضطراب زاست و رفتار كودكان پس از طلاق نشاندهنده اين اضطراب است و پس از طلاق ميزان اختلالات عاطفي و رفتاري در كودكان بالا ميرود.
همچنين عواقب و پيامدهاي طلاق يا تاثير طلاق در پديدههاي رواني و اجتماعي كودكان را ميتوان به طور اختصار چنين برشمرد.
- بزهكاري كودكان و نوجوانان، ناسازگاريها و رفتارهاي ضد اجتماعي.
- فحشا بويژه در نتيجه فقر و ناآگاهي.
- اعتياد زنان، مردان، كودكان و استفاده از كودكان در توزيع مواد مخدر و ديگر فعاليتهاي غيرمجاز.
- پرخاشگري و ناسازگاري كودكان و نوجوانان، فرار از منزل و ولگردي آنان.
- افت تحصيلي، خودكشي زن يا شوهر و حتي فرزندان آنان.
- كاهش ميل به ازدواج در ديگر افراد خانواده بويژه بچههاي طلاق.
- اهمال و مسامحه والدين در تحكيم و تربيت فرزندان و آسيب ديدن رواني و اجتماعي.
- بچههاي طلاق با گذشت چندين سال نميتوانند ثبات هيجاني و عاطفي خود را به دست آورند. از آنجا كه هسته مركزي شخصيت افراد به نظر بسياري از پژوهشگران روانشناسي در دوران كودكي شكل ميگيرد، اينگونه كودكان در بسياري از موارد دچار اختلالات شخصيتي خواهند شد.
- فرزندان طلاق در آينده اكثرا افسرده، گوشهگير و منزوي هستند و اتكاي به نفس آنان نيز بشدت كم ميشود.
- فرزندان طلاق آيندهاي قوي را براي خود تصور نميكنند و اطمينان خود را به اركان زندگي از دست ميدهند و در آينده نسبت به افراد پيرامون خود و مقياس بالاتر اجتماع، به نوعي بياعتنايي و بيتوجهي كشيده ميشوند.