پاسخ به:مبحث هشتاد و چهارم طرح صالحین: «طلاق؛ علل و راهکارها»
شنبه 4 بهمن 1393 10:10 PM
بنام خدا
1- به نظر شما علت اصلی طلاق در جامعه کنونی ما چیست؟ علل و عوامل مهم طلاق را میتوان، ضعف ايمان، ناراحتىهاى روحى و روانى، فساد اخلاقى، ناتوانى جنسى، بىكارى، دوستان ناباب، دخالتهاى بى مورد ديگران، ازدواجهاى اجبارى و عدم تربیت صحیح خانوادگی و عوامل اجتماعی مثل پذیرش اجتماعی،ناهماهنگی طبقاتی و فقر اقتصادی و.. دانست.مطلب اين است كه زوجيت و زندگى زناشويى، يك علقه طبيعى است نه قراردادى، و قوانين خاصى در طبيعت براى او وضع شده است. پيمان ازدواج، بر خلاف ديگر عقدهاى اجتماعى، بر اساس يك خواهش طبيعى از طرفين بايد تنظيم شود.پيمانى كه اساسش بر محبت و يگانگى است نه بر همكارى و رفاقت، قابل اجبار و الزام نيست. با زور و اجبار قانونى، مىتوان دو نفر را ملزم ساخت كه با يكديگر همكارى كنند و پيمان همكارى خود را بر اساس عدالت محترم شمرده، ساليان دراز به همكارى خود ادامه دهند؛ اما ممكن نيست، با زور و اجبار قانونى، دو نفر را وادار كرد كه يكديگر را دوست داشته باشند.مكانيزم طبيعى ازدواج، كه اسلام قوانين خود را بر اساس آن وضع كرده است، اين است كه زن در منظومه خانوادگى محبوب و محترم باشد. بنابراين اگر به عللى زن از اين مقام خود سقوط كرد و شعله محبت مرد، نسبت به او خاموش و مرد نسبت به او بى علاقه شد، پايه و ركن اساسى خانوادگى خراب شده است؛ يعنى، يك اجتماع طبيعى، به حكم طبيعت از هم پاشيده است. اسلام به چنين وضعى با نظر تأسف مىنگرد؛ ولى پس از آن كه مىبيند اساس طبيعى اين ازدواج متلاشى شده است، نمىتواند از لحاظ قانونى، آن را يك امر باقى و زنده فرض كند. (شهيد مرتضى مطهرى، نظام حقوق زن در اسلام، صص 312، 311 ،315 )
2- چرا با گذشت زمان آمار طلاق رو به افزایش است؟ زندگى اجتماعى امروزى بيش از پيش موجبات جدايى و تفرقه و از هم گسستن پيوندهاى خانوادگى را فراهم آورده است. شهرنشينى و مهمتر از آن پديده پايتخت نشينى، خود مشكلات خاص جوامع پيشرفته را در پى دارد. هر چه مشكلات خانوادگى، اجتماعى، فرهنگى در شهرها افزايش يابد، خواه ناخواه مسائل زنان هم دچار اوج و فرودهايى خواهد شد. افزايش طلاق در جوامع شهرى معمولاً با تحصيلات بيشتر زنان و آشنايى آنان با مراكز قانونى همراه است. حتى گاه اين آشنايى به شكايت از مرد و دستگيرى آنان با مراكز قانونى منجر مىشود. اما زنان كم سواد و يا بىسواد در شهرهاى كوچك و روستاها معمولاً به دليل ترس از شوهر و يا واكنش اطرافيان، نداشتن استقلال مالى و پشتوانه اقتصادى و عاطفى پس از طلاق، گاه با وجود داشتن مشكلات خانوادگى غير قابل حل، به ساختن و سوختن تن مىدهند و اصلاً نمىدانند چگونه بايد اقدام به طلاق كنند. اين در حالى است كه امكان دارد برخى زنان در شهرهاى بزرگ به كوچكترين بهانه اى به سبب آشنايى با قانون بتوانند خود را مطلقه كنند. ولى بروز اين مسأله در روستاها از شدت كمترى برخوردار است.آمارها نشان مىدهد كه با رشد طلاق در شهرها و روستاها به دلايلى چون: مهاجرت، مشكلات اقتصادى، فرهنگى و حتى گاه بحران هويت از اين معضل بى بهره نمانده اند. حتى روستاهايى كه آمار طلاق قبلاً در آنها صفر بوده است، اسم طلاق را بارها و بارها شنيده اند.
3- آیا زندگی مدرن بر این افزایش تأثیری دارد؟ متأسفانه هر چه فرهنگ مدرن كشورهاى ديگر در جامعه ما گسترش يابد، آمار فروپاشى و انحلال خانواده هم افزايش مىيابد.ماهواره و اینترنت و شبکه های اجتماعی تلفن همراه و ازدياد روز افزون پخش فيلمهاى آمريكايى از شبكه هاى مختلف سيما با گرايشهاى فمنيستى كه در آن زنان و دختران با ظاهرى فريبنده و دور از حيطه خانواده و آزاد از هر قيد و بند به فعاليتهاى سياسى و اجتماعى و حتى به نقشهاى غير متعارف مشغولند، همچنين پخش برخى فيلمهاى داخلى كه ندانسته به جنگ با خانواده سنتى برخاسته اند، تأثير بسزايى در پذيرش فرهنگ آنان و بالطبع ازدياد طلاق را به دنبال دارد. بنابراين با توجه به تأثيرات تعليمى و تبليغى اين دستگاهها مىتوانند وسيله اى براى ستيز با فرهنگ بيگانه يا ترويج آن باشند.
رسانه ها مىتوانند با استفاده از حوزه هاى فكرى و كانونهاى انديشه در ارتقاى سطح فرهنگى، دانش اجتماعى و زدودن فقر اطلاعات حقوقى و غيرحقوقى خانواده ها، نقش مهم داشته باشند.(رواق اندیشه، شماره 30)
4- نقش دین و سیره معصومین(ع) در کاهش طلاق چیست؟
همانگونه كه در اسلام، ازدواج امرى مقدس و پسنديده مىباشد و براى ثبات آن تأكيد فراوان شده است، طلاق امرى ناپسند و نامقدس است كه براى جلوگيرى از آن از هر وسيله ممكن استفاده شده و از آن در كلمات شارع مقدس، به عنوان مبغوضترين حلالها و امرى كه خشم خدا را به دنبال دارد، تعبير شده است.
امام صادق عليهالسلام فرمودند:
«ما من شىء مما احلّه الله عزّوجل ابغض اليه من الطلاق...»(محمد محمدى رى شهرى، ميزان الحكمه، ج 5، ص 547.)
هيچ چيز از آنچه خداوند متعال آن را حلال قرار دادهاست، نزد او منفورتر و ناپسندتر از طلاق نيست.
در سخنى ديگر فرموده است:
در اسلام، هيچ چيز نزد خداوند، مبغوضتر و نكوهيدهتر از خانه اى نيست كه با جدايى و طلاق خراب شود. خداوند از كسانى كه به طلاق روى مىآورند، بىزار است و هنگامى كه طلاق رخ مىدهد، عرش خداوند به لرزه در مىآيد.(محمدبن حسن حر عاملى، وسائل الشيعه، ج 7، ص 267.)