پاسخ به:"هر روز یک خاطره و وصیتنامه از شهدا"
سه شنبه 28 بهمن 1393 1:13 AM
هرگز منظره ای را که در بیمارستان شهداء تجریش دیده ام از خاطرم محو نمی شود. بعد از جنگ، روزی یک بیمار 25 ساله را برای پی گیری مداوا به درمانگاه آوردند. دیدم که مجروح سالم است و هیچ جای زخمی ندارد. روی برانکارد بود. دو سال قبل دچار موج شدید انفجار شده بود. چشمش باز بود، ولی کاملاً کور بود. چهار دست و پایش هیچ حرکتی نداشت. غذا می خورد و تنفس می کرد ولی هیچ حرکتی نداشت. برای من بسیار عجیب بود. او هیچ عکس العملی نداشت. اقدامات درمانی زیادی روی او انجام داده بودند و خیلی کارها برایش کرده بودند. روی شکمش جای چند عمل جراحی دیده می شد. ولی ترکشی نخورده بود. موج انفجار این ضایعات را در او به وجود آورده بود.