سگ فلج
شنبه 27 آذر 1389 7:44 PM
یه نفر یه سگ فلج داشت، هر وقت دزد میآمد، سگه رو میگذاشته توی فرقون و دنبال دزده میدویده!
از یه نفر می پرسن که برای بستن یه لامپ به چند نفر احتیاج داری؟ می گه: 3 نفر می گن: چرا 3 نفر؟ می گه: یه نفر می ره بالا نردبون لامپ رو بگیره؛ دو نفر هم از پایین نردبون رو بچرخونن!
روزی روباهی می رود پیش كلاغی و می گوید: به به. عجب دمی، عجب پایی! كلاغ با خونسردی می گوید: كجای كاری بابا! من خودم دوم راهنمایی ام.
به فردی می گن: اگه آب نبود، چی می شد؟ می گه: اون وقت شنا یاد نمی گرفتیم، بعد غرق می شدیم!
تو یه شهری، قیمت بلیط از 20 تومن به 10 تومن می رسه، مردم شهر اعتراض می كن. ازشون می پرسن: واسه چی اعتراض كردین؟! می گن: چون قبلاً كه پیاده می رفتیم، 20 تومن به نفعمون بود؛ اما حالا 10 تومن به نفعمونه!
یه نفر نوار خالی گوش می كنه و می زنه زیر گریه. بهش می گن: چرا گریه می كنی؟ می گه: دلم واسه خوانندش می سوزه كه لال بوده!