پاسخ به:کراماتی از پیامبر گرامی اسلام ص
یک شنبه 14 دی 1393 9:44 PM
* مشکی بدون آب که چند هزار نفر را سیراب کرد
در یکى از سفرهاى پیامبر، همراهان به ایشان گفتند: یا رسول الله! اصلاً آب نداریم و نزدیک است هلاک شویم، حضرت فرمود: «این گونه نیست، خدا با ماست و من به او توکل مىکنم و او پناه من است»، سپس ظرفى خواست که در آن آب باشد.
در یکى از مشکها جرعهاى آب پیدا کردند که حتى یک نفر را سیراب نمىکرد، حضرت دستش را داخل مشک گذاشت، آب از انگشتان آن حضرت جارى شد و همسفرانش خوردند و چهارپایان خود را سیراب کردند، در حالى که چند هزار نفر بودند، رسول خدا فرمود: گواهى دهید که من به حق فرستاده خدا هستم.
*ماجرای دعای پیامبر(ص) برای کودک بدون مو
زنى فرزند خود را خدمت پیامبر(ص) آورد تا براى او اسمى انتخاب و دعا کند، حضرت در سر کودک، غدّهاى را دید، دلسوزى کرد، دستش را بر سر او کشید و غدّه از بین رفت و جاى آن مو رویید، این خبر به اهل «یمامه»رسید، کودکى را که غدّه در سرش بود پیش مسیلمه کذّاب آوردند و او دستش را بر سر آن کودک کشید، موى سر او ریخت و نسل او همه کچل شدند.