0

مبحث 81 طرح صالحین: «میلاد با سعادت حضرت محمد(ص) و امام جعفر صادق(ع) و هفته وحدت»

 
nargesza
nargesza
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آبان 1392 
تعداد پست ها : 10707
محل سکونت : اصفهان

پاسخ به:مبحث 81 طرح صالحین: «میلاد با سعادت حضرت محمد(ص) و امام جعفر صادق(ع) و هفته وحدت»
جمعه 19 دی 1393  11:31 AM

ادامه:

 

یک کسی در مغازه پدر ما آمد، مغازه داشت و نخ و ابریشم می‌فروخت. گفت: حاجی چه می‌کنی؟ آقای ما گفت: اشتباه، گفت: نکن. گفت: فردا می‌فهمم که امروز اشتباه کردم. ما راه خودمان را نباید برویم، آنوقت فردا می‌فهمیم که اشتباه کردیم. ما چه آدم‌هایی دارند که تحصیلات عالیه‌ای داشتند اما بعد می‌گویند: ما رشته تحصیلی‌مان این نبود، چه اشتباهی کردیم. اینقدر طلبه‌ها و فضلایی به خود من گفتند: ای کاش بخشی از  عمرمان را صرف قرآن و نهج‌البلاغه کرده بودیم. ده سال و بیست سال درس خارج رفتیم... وقتی درس خارج می‌روی و می‌بینی مجتهد نمی‌شوی دیگر نرو! دو، سه سال برو اگر دیدی مجتهد نمی‌شوی می‌شوی ادامه بده تا فقیه شوی. اگر دیدی نه فقیه نمی‌شوی. من با چند نفر مسابقه شنا گذاشتم. ده متر که رفتم دیدم نمی‌توانم ایستادم. گفتند: چرا ایستادی؟ گفتم: من فهمیدم وسط کار عقب افتادم، آخرش بیشتر عقب خواهم افتاد. حالا یک متر عقب افتادم، آنجا پنج متر عقب می‌افتم آبروریزی‌اش بیشتر است. راه خود درست نیست به دلیل اینکه پشیمان می‌شویم. راه دیگران هم دیگران پشیمان می‌شوند. راه نیاکان، نیاکان هم مثل ما پشیمان می‌شوند. خیلی کارهای نیاکان غلط بوده است. تنها  راه سالم و ایمن راه انبیاء است. «وَ أَنِ اعْبُدُوني‏ هذا صِراطٌ مُسْتَقيم‏» (یس/61) «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقيم‏» (فاتحه/6) انسان نیاز به الگو دارد. مثل چه کسی باشیم؟ جوان ما وقتی پوک شد، زیر پیراهنی می‌پوشد که مثلاً عکس کسی رویش است که مثلاً یا خواننده است یا رقاص. جوان بیا! تو مثلاً می‌خواستی این شوی. یعنی می‌خواستی کل عمرت را صرف این کنی؟
یک جوان نزد من آمد گفت: یک دعایی کن. گفتم: والله بعضی چیزها دعایی نیست، دوایی است. پیرزن‌ها می‌رسند می‌گویند: حاج آقا دو سه جوان بزرگ دارم. دو سه دختر بزرگ دارم، دعا کن. دعا کن خدا این جوان‌ها را حفظ کند. گفتم: خانم این دعایی نیست، دوایی است. بین دعایی و دوایی فرق است. بعضی چیزها دعایی و بعضی چیزها دوایی است. گفتم: بچه‌ها دوایی است. اینقدر سر عروس گرفتن و داماد گرفتن گیر نده. وقتی یک خواستگار می‌آید می‌گویی: لیسانست را بگیر، این استقبال به سمت لیسانس دارد، دختر وقتی سن ازدواجش رد شد دیگر مثل نخی است که طناب می‌شود. نخ زود به طناب گره می‌خورد ولی طناب به طناب گره نمی‌خورد. تازه گره هم بخورد راحت باز می‌شود. تو به ازدواج گیر دادی. دعایی نیست، دوایی است.
چند وقت پیش یک کسی آمده بود که همکار من شود. گزنیشش کردم و گفتم: ببخشید شما آدم متینی هستید، من متین نمی‌خواهم. من مته می‌خواهم. آدم متین را یک ساعت حرف بزنی می‌گوید: وفقکم الله! صبح تا ظهر می‌گوید: صبحکم الله بالخیر و عصر هم می‌گوید: مصاحکم الله! هیچ کاری از پیش نمی‌برد. من وارفته نمی‌خواهم. وارسته می‌خواهم. می‌خواهم از دیوار صاف بالا برود. ما مشکلمان کمبود آیت الله و دکتر نیست. جوهر نیست. وقتی اذان می‌شود یک نفر جوهر ندارد اذان بگوید. همه رادیو باز می‌کنیم. حتی اداره اوقاف و سازمان تبلیغات، حتی مسجدهای ما، مسجدهای ما رادیو باز می‌کند و نوار می‌گذارد. این اذان ثواب ندارد. این ثواب برای اذان حلقومی است. نه اذان پلاستیکی! نوار به نوار فایده ندارد. او دیگر می‌گوید: آقا یک کار ابتکاری کردم. بد نیست اسمش را نبرم. ما با کامپیوتر طوری کردیم که همه میدان‌های شهر اذان می‌گوید. گفتم: بسیار کار غلطی کردی. شما هنر داری مؤذن درست کن. اذان کامپیوتر مثل کسی است که زن می‌خواهد ما عکس همسر به او بدهیم. عکس همسر که همسر نمی‌شود... ما دینمان پلاستیکی شده است. ما نیاز به الگو داریم.
قوانین بشری مقدس است. آن شبی که مادر مرا زایید آزاد زایید. آن شبی که مادر شما را زایید، آزاد زایید. من و شما وقت تولد آزاد زاییده شدیم. چرا بزرگ که شدیم بله قربان بگوییم. به چه دلیل من به شما بله قربان بگویم. ما آزاد آفریده شدیم. قانون من برای شما ارزش ندارد. «إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلَّه‏» (انعام/57) قانون باید برای خدا باشد. اولیای خدا از خدا حرف می‌زنند. امام صادق و امام رضا فرمودند. در ذهن من دو امام است. فرمودند: حرفی که ما می‌زنیم به ما بگویید که ما این حرف‌ها را از کجا می‌زنیم که من امام صادق یا امام رضا بگویم: این حرف من برخاسته از قرآن است. یعنی اگر ریشه حدیث‌های ما در قرآن نباشد، به ما گفتند: اگر ضد قرآن است «فضربوه علی الجدار» ما الگو می‌خواهیم. قانون بشر برای بشر قداست ندارد. ما نیاز به انبیاء داریم. امروز نیاز به انبیاء بیش از زمان جاهلیت است. کشورهای مترقی نیازشان به دین بیشتر است. موتور هواپیما بسازی، معنویت نباشد، با همین هواپیما بمباران می‌کنیم. کشورهایی که از انبیا دستشان جدا شده با اینکه پیشرفت‌های علمی بالایی داشتند، اما سبب وحشت شدند.  مگر سازمان ملل نداریم. این سازمان ملل در مورد حقوق بشر کجا دفاع کرده است؟ هشت سال شما ایرانی‌ها بمباران نشدید؟ سازمان ملل یک آروغ زد؟ یک عطسه کرد؟ یک قهوه‌خانه قنبر است. منتهی قهوه‌خانه قنبر تریاکی‌ها آنجا جمع می‌شوند، در اینجا حقوق‌دان‌ها جمع شدند. یک قهوه‌خانه قنبر است چه حقوق بشری؟ الآن آمریکا می‌گوید: همه مسلمان‌ها نابود شوند الا اسرائیل! این علم است؟ این وجدان و تقوا است؟ اینطور نیست. نیاز بشر هر لحظه به انبیاء است. آنی نمی‌شود از انبیاء جدا شویم. به این روز می‌افتیم که الآن افتادیم.
خدایا معرفت و مودت و اطاعت ما را نسبت به خودت و اولیائت روز به روز بیشتر و عالی‌ترین درجه ایمان و یقین و اخلاص و عمل و عمق و تقوا را به ما و نسل ما مرحمت بفرما. کشورما، مردم ما، رهبر ما، امت ما، دولت ما، مرز ما، انقلاب ما، آبروی ما، هر نعمتی که به ما دادی در پناه امام زمان حفظ بفرما.

تشکرات از این پست
omiddeymi1368 ria1365
دسترسی سریع به انجمن ها