پاسخ به:هفته ي وحدت ودليل نامگذاري اين هفته+امتياز ويژه
سه شنبه 16 دی 1393 10:31 PM
يکي ديگر از داعيان اصلاح و انسجام اسلامي و تقريب مذاهب در قرن اخير مرحوم آيت الله العظمي بروجردي طباطبايي به شمار ميرود. آن مرحوم پس از مرجع کبير آيت الله اصفهاني (م 1325ش) به مرجعيت عام پيروان اهل بيت (ع) نائل گرديد. او از جمله عالمان متبحر در علوم رجال و حديث شيعه و اهل سنت بود. وي چه قبل از مرجعيت عمومي و چه بعد از آن، همواره به امور مسلمانان عموما، و به امر وحدت و زدودن تفرقههاي فراوان و نزديک کردن فرقهها و اجتماع آنان تحت لواي اسلام، اهتمام ميورزيد، تا آنجا که در سالهاي آخر عمر که من از نزديک شاهد بودم هيچ گاه از اين فريضه مهم اسلامي غافل نبود.
اينجانب، پس از رحلت آن مرد بزرگ در سال 1380 هجري قمري در سن 88 سالگي، بارها در مقالات و مصاحبههاي خود، راجع به زندگي و نقش علمي و اصلاحي او سخن گفتهام، از جمله کتابي به عنوان «زندگي آيت الله العظمي بروجردي و مکتب فقهي ـ اصولي حديثي و رجالي وي» منتشر کردم.
اکنون بر آنم که به مناسبت برگزاري کنگره انسجام اسلامي که سال جاري(1386ش) به فرمان مقام معظم رهبري به آن ناميده شده است، در خصوص همين بعد از زندگي پربار آن حضرت به طور فشرده بپردازم.
آيت الله بروجردي همواره دم از «جهان اسلام» و «وحدت امت اسلامي» ميزد و اصطلاحات ديگر مانند «تقريب مذاهب»، «انسجام اسلامي»، «اصلاح امور مسلمين» را به کار نميبرد، اما انديشه داوري او همه اين مفاهيم را در بر ميگرفت.
ديدگاههاي آيت الله بروجردي در مورد وحدت و انسجام اسلامي را ميتوان طي عناويني چند مطرح کرد. اما پيش از آن يک نکته را يادآور ميشوم، و آن اين که هواخواهان وحدت مسلمين و تقريب مذاهب اسلامي همه جزء مصلحان و اصلاح طلبان روحاني، يا سياسي جامعه بودهاند. کساني که در فکر اصلاح جهان اسلام و عزت اسلامي و ترقي و تکامل و تعالي مسلمانان بوده و هستند، در تلاش فکري و عملي خود به اين نقطه رسيدهاند که تا مسلمانان متحد نباشند و جهان اسلام يکپارچه نشود، اصلاح نخواهند شد و روي رستگاري را در بين جوامع بشري نخواهند ديد و هر گونه اصلاح نسبت به جامعه اسلامي متوقف بر «وحدت امت اسلام» است که (ان هذه امتکم امة واحدة و انا ربکم فاعبدون)(1) بنابر اين، آيت الله بروجردي پيش از آنکه هواخواه تقريب مذاهب باشد به طور حتم از مصلحان جهان اسلام بوده است.
1. منابع اصلاحي و تقريبي آيت الله بروجردي
ملاحظه نابساماني اوضاع و احوال مسلمانان، سيطره کفار بر ممالک اسلامي، و غلبه روحيه عداوت و بدبيني بين مسلمانان، به اضافه وسعت اطلاعات از منابع حديثي، فقهي، رجالي و تاريخي اهل سنت در کنار منابع شيعي، براي يک عالم اصلاح طلب، خواهي نخواهي او را به ارزيابي تفاوتهاي دو مذهب و مآلا به فکر تقريب بين مذاهب ـ تا جايي که اصول و مباني آن مذاهب اجازه ميدهد ـ مياندازد.
1-1. مكتب اصفهان
به طور حتم آيت الله بروجردي که عمري را در کسب اطلاع از آن منابع صرف کرده بود، چنين انديشه مقدسي را براي وي فراهم آورده بود. ولي ريشه همه اين مسايل به دوران تحصيل وي در اصفهان برميگردد. وي تحصيلات خود را پس از طي مقدمات در بروجرد، در حوزه علميه عراق و جامع اصفهان گذرانيده بود و خاطرات خوشي از دوران تحصيل خود در اصفهان داشت و با وجد بر زبان ميآورد. اين حوزه هزار ساله تا آن هنگام، سنتهاي علمي پيشين را در خود حفظ کرده بود، و هنوز سنت هاي پسنديده قدما را فراموش نکرده بود، سنت هايي که بر علوم نقلي، همطراز با علوم عقلي، تأکيد داشت به علاوه شخصيت هاي خبير و مطلع از علم حديث و علم رجال و تراجم و مانند آن در اين شهر وجود داشتند، علومي که در ديگر حوزه هاي علمي شيعه در شرف فراموشي بود.
مکتب اصفهان، در حدود هزار سال داراي فعاليت و نشاط علمي و سابقه تحقيق در اين علوم به خصوص در روزگار درخشان صفويه و مدتي پس از آن، و حلقه هاي علمي در جميع فنون به خصوص در علم رجال و تراجم در آن دائر بود. شخصيتي مانند ابو نعيم اصفهاني (336ـ430) جد اعلاي خاندان مجلسي، و صاحب کتاب (حلية الاولياء) و جز آن، بيش از هزار سال، و شخصيت ديگري به نام سيد محمد باقر مولوي صاحب کتاب با ارزش «روضات الجنات في تراجم الفقهاء و السادات» قبل از حدود 150 سال که هر دو تن در اصفهان زندگي ميکردند و اعقاب و خاندان هاي آنان که هنوز از خاندان هاي علمي معروف اين شهر از جمله خاندان علامه مجلسي که از نسل «ابو نعيم» اند تا کنون در اين شهر وجود دارند.
اين حوزه علميه اثر خود را بر اين طلبه جوان بروجردي با آن همه استعداد ذاتي، گذاشت و خط مشي آينده او را که بعد از او مشاهده شد ترسيم کرد؛ علاوه بر اين، در بعد علمي، آن شيوه اصلاحي ميان فرق اسلام را بايد گفت آن را هم ـ در تحليلهايي که من کردهام ـ از اصفهان کسب کرد. استاد مهم او در اين حوزه که از آغاز تا پايان با او دمساز بوده است، مرحوم سيد محمد باقر درچه اي همين انديشه وحدت اسلامي را داشته است، وي از خاندان معروف مير لوحي، فيلسوف معروف عصر صفويه است که با نحوه تفکر مجلسي و امثال او در جهت مخالف بوده و داستانهاي آن دو عالم در کتاب ها آمده است.
اين انديشه اصلاحي اتحاد اسلامي و عنايت به حديث و فقه اهل سنت، تا همين اواخر در حوزه اصفهان ادامه داشت، و چنان که معروف است مرحوم حاج آقا رحيم ارباب بر اين باور بود و من جسته گريخته مطالبي در اين خصوص از قول و عمل او شنيدهام، به احتمال قوي آيت الله بروجردي تحت تاثير اين طيف از عالمان بوده است.
2-1. مكتب نجف
در حوزه نجف هم که آخرين دوران تحصيلي آقاي بروجردي در آن بود شخصيتي مانند مرحوم شريعت اصفهاني داراي همين قبيل اطلاعات نقلي و همين انديشه تقريبي و اصلاحي متخذ از اصفهان بوده و گويا آيت الله بروجردي در نجف از درس او بهره برده و اجازه اجتهاد از او اخذ کرده بود که عينا در منابع ياد شده در آغاز مقاله، آمده است.
2. کوشش در راه تقريب مذاهب اسلامي
ميدانيم اصطلاح تقريب مذاهب اسلامي را حدود شصت سال قبل، مؤسسه «دار التقريب بين المذاهب الاسلاميه» در قاهره مطرح کرد که گفته ميشود اصل آن از سخنان سيد جمال الدين اسد آبادي معروف به افغاني گرفته شده است. مراد از مذاهب، در تقريب مذاهب، همانا مذاهب فقهي اسلام است که عمدتا از چهار مذهب اهل سنت يعني؛ مذهب حنفي منسوب به امام ابوحنيفه و مالکي منسوب به امام مالک ابن انس و مذهب شافعي منسوب به امام محمد بن ادريس شافعي و مذهب حنبلي منسوب به امام احمد بن حنبل و دو مذهب شيعي امامي و زيدي است. مذهب اسماعيلي فرع مذهب امامي، و مذهب اباضي هم فرع مذاهب اهل سنت است. اين مذاهب هر کدام فقهي دارند که شامل احکام عملي اسلام از ابواب فقه از طهارت تا ديات است، و در پارهاي از مسائل، با هم اختلاف دارند، که از اجتهاد فقهاي آنان ناشي گرديده است.
«دار التقريب» با بحث و فحص و شايد هم با توصيه آيت الله بروجردي به اين نتيجه رسيد که اختلاف در بحثهاي کلامي از جمله مسأله خلافت و امامت، به جايي نميرسد و قابل تقريب نيستند بلکه مايه تجديد اختلافات خواهد شد، لذا، کوشش خود را روي اختلافات فقهي متمرکز کرد، که سرانجام چنان که خواهد آمد با صدور فتواي شيخ محمود شلتوت شيخ جامع الازهر وقت، به نتيجه رسيد، مبني بر اين که پيروان اين مذاهب ميتوانند به مذاهب ديگر از جمله مذهب اماميه اثني عشري برگردند، يعني از فقهاي اين مذاهب در احکام پيروي کنند. زيرا همه از کتاب و سنت بهره گرفته اند. بنابراين، شيخ شلتوت و ديگر اعضاي آن مؤسسه در صدد شناخت و تصويب عقايد کلامي مذاهب نبودند، چنان نبوده است که برخي دچار اين خطا شدهاند و ميگويند مذهب شيعه را شلتوت دربست پذيرفته است.
Android , iOS , Windowsphone , Symbian , Java, Mobile Review ,Learning