پاسخ به:هفته ي وحدت ودليل نامگذاري اين هفته+امتياز ويژه
دوشنبه 15 دی 1393 10:19 PM
بنام خدا
يكى از صدقات جاريه انقلاب كه به بركت ذهن بيدار امام راحل رضوان اللَّه تعالى عليه تحقّق پيدا كرد، اين بود كه ايام ولادت نبىّ اكرم عليه و على آله الصّلاة و السّلام، به عنوان ايام وحدت معرفى شد. از اين جهت اين مسأله جالب است كه وحدت اسلامى يك آرزوست. بعضى واقعاً اين آرزو را دارند، بعضى هم يك حرفى مىزنند؛ لقلقه لسانى است. به هر صورت اين آرزو، يك راه عملى لازم دارد.
هيچ آرزويى بدون مجاهدت و تلاش تحقّق پيدا نمىكند و وقتى كه ما به راههاى عملى براى اين مقصود و اين آرزو فكر مىكنيم، يكى از بهترينها و بزرگترينها، همين شخصيت عظيم الشّأن عالم خلقت، يعنى وجود مبارك پيامبر گرامى و مركزيّت اين بزرگوار براى عواطف و عقايد عامّه مسلمين است. در بين حقايق و معارف اسلامى، چيزى كه به اين صورت مورد توافق آراء و عقايد و نيز عواطف همه مسلمين باشد، شايد نداشته باشيم يا خيلى نادر باشد؛ چون عواطف هم نقش زيادى دارد. به غير از بعضى اقليّتها و جمعيتهاى جدا شده از عامّه مسلمين كه به عواطف چندان اهميت نمىدهند و كارى به محبّت، توجّه و توسّل ندارند، عامّه مسلمين، با عواطف نسبت به نبىّ اكرم عليه و على آله الصّلاة والسّلام سروكار دارند. بنابراين، وجود اين بزرگوار مىتواند محورى براى وحدت باشد.
--------------------------------------------------------------------------------
مسلمين و روشنفكران اسلامى بايد بر روى شخصيت و تعاليم اين بزرگوار و محبّت به اين بزرگوار، با ديد همه گير نسبت به اسلام سرمايه گذارى كنند. از جمله عواملى كه مىتواند محور اين وحدت قرار گيرد و همه مسلمين مىتوانند بر آن اتّفاق نظر كنند، تبعيّت از اهل بيت پيغمبر است. اهل بيت پيغمبر را همه مسلمين قبول دارند. البته شيعه اعتقاد به امامت آنان دارد؛ غير شيعه، آنان را به معناى امامت در اصطلاح شيعى، امام نمىداند، لكن از بزرگان اسلام كه مىداند، خانواده پيغمبر كه مىداند، مطّلع از معارف و احكام اسلامى كه مىداند. مسلمين بايد در عمل به كلمات ائمّه عليهم السّلام و اهل بيت پيغمبر، اتّفاق كلمه كنند. اين يكى از وسايل وحدت است.
--------------------------------------------------------------------------------
ولادت نبىّ اكرم، براى هر فرد مسلمان نقطه اى برجسته در تاريخ است. بعدها همين ولادت به يك حركت عظيم در تاريخ بشر منتهى شد. هر فضيلتى كه در دنيا، ولو به طور غيرمستقيم وجود دارد، ناشى از آن بعثت و اقامه مكارم اخلاق به وسيله آن پيغمبر عظيم الشّأن است. هر مسلمانى مىداند كه براى تمركز عواطف دنياى اسلام و احساساتِ فرَقِ مختلفِ مسلمين، نقطه اى بهتر از وجود مقدّس پيغمبر اكرم وجود ندارد؛ چون همه مسلمين اين بزرگوار را دوست دارند و وى محور امّت اسلامى در طول تاريخ است. پس اين ولادت براى ما حائز اهميت است.
وجود نبىّ مكرّم اسلام(صلّى اللَّه عليه واله وسلّم)، بزرگترين مايه ى وحدت در همه ى ادوار اسلامى بوده است و امروز هم مىتواند باشد؛ چون اعتقاد آحاد مسلمانان به آن وجود اقدسِ بزرگوار، با عاطفه و عشق توأم است و لذا آن بزرگوار، مركز و محور عواطف و عقايد همه ى مسلمانهاست و همين محوريت، يكى از موجبات انس دلهاى مسلمين و نزديكى فِرَق اسلامى با يكديگر به حساب مىآيد.
ابعاد شخصيت نبىّ اكرم را هيچ انسانى قادر نيست به نحو كامل بيان كند و تصوير نزديك به واقعى از شخصيت آن بزرگوار ارايه نمايد. آنچه ما از برگزيدهى پروردگار عالم و سرور پيامبرانِ سراسر تاريخ شناخته و دانسته ايم، سايه و شبحى از وجود معنوى و باطنى و حقيقى آن بزرگوار است؛ اما همين مقدار معرفت هم براى مسلمانان كافى است تا اولاً، حركت آنها را به سمت كمال تضمين كند و قله ى انسانيت و اوج تكامل بشرى را در مقابل چشم آنان قرار بدهد و ثانياً، آنها را به وحدت اسلامى و تجمع حول آن محور تشويق كند. بنابراين، توصيه ى ما به همه ى مسلمانان عالم اين است كه روى ابعاد شخصيت پيامبر و زندگى و سيره و اخلاق آن حضرت و تعاليمى كه از آن بزرگوار مأثور و منصوص است، كار زيادى بشود.
بعد از دوران قرون وسطى كه در دنياى مغرب زمين و مسيحيت، تهاجم تبليغاتى وسيعى نسبت به شخصيت رسول اكرم(ص) انجام گرفت و دشمنانِ سوگندخورده ى اسلام فهميدند كه يكى از راههاى مبارزه با اسلام اين است كه چهره ى نبىّ مكرّم اسلام(صلّى اللَّه عليه واله وسلّم) را مخدوش بكنند و كارهاى زيادى هم در اين زمينه انجام گرفت، تا امروز كه دشمن به نحو مستمر و با شيوههاى مختلف، روى امحاى شخصيت پيامبر از ذهنهاى آزادگان عالم كار كرده است، مردم بسيارى در دنيا هستند كه اگر پيامبر اسلام را به همان اندازه يى كه مسلمانها مىشناسند يا حتّى كمتر از آن بشناسند - يعنى حقيقتاً فقط شبحى از آن چهرهى منوّر بر دلهاى آنان آشكار بشود - عقيده و گرايش آنها نسبت به اسلام و معنويت اسلامى تضمين خواهد شد. ما بايد روى اين مسأله كار كنيم.
بزرگترين تبليغ براى اسلام، شايد همين باشد كه ما چهره ى پيامبر اسلام را براى بينندگان و جويندگان عالم روشن كنيم و بسيار بجاست قبل از آن كه دشمنان و مخالفان، با روشهاى و شيوه هاى فرهنگى و هنرى پيچيده ى خود، چهره ى آن بزرگوار را در اذهان مردمِ بىخبرِ عالم مخدوش كنند، مسلمانانِ هنرمند و مطلع و وارد به شيوه هاى گوناگون در عالم، با بيان و تبليغ و تبيين راجع به آن شخصيت معظّم و مكرّم، كار علمى و فرهنگى و هنرى و تبليغى بكنند. اينها كارهاى لازمى است.
شما در همين اواخر ملاحظه كرديد كه وقتى استكبار جهانى به بركت انقلاب اسلامى، با رشد معنوى اسلام مواجه شد و در جبهه ى نظامى و سياسى نتوانستند انقلاب و جمهورى اسلامى را - كه امروز مظهر و نمودار اسلام عملى است - بكوبند و شكست بدهند و خواستند به تهاجم فرهنگى دست بزنند، مزدور خودشان را وادار كردند تا به شخصيت رسول اكرم و نبىّ معظّم اهانت بكند و شيطان صفتى، به دستور شياطين زر و زور عالم، آن كتاب شيطانى(کتاب آيات شيطاني) را بنويسد كه البته با پاسخ و عكسالعمل قاطع مسلمين عالم و در مقدّم آنان، امام بزرگوار و رهبر عظيمالشّأن و فقيد ما مواجه شدند كه به هدر بودن خون آن شيطان صفت و اعدام او حكم كردند.
پس، يك مطلب اين است كه بايد روى معرفى شخصيت رسول اكرم كار كنيم، و نه فقط شخصيت آن بزرگوار به معناى زندگى آن حضرت، بلكه ابعاد گوناگون وجود آن بزرگوار مثل: اخلاقيات و روش حكومت و مردمدارى و عبادت و سياست و جهاد و تعليمات خاص را مورد توجه قرار دهيم. نه فقط هم كتاب بنويسيم، بلكه بايد كار هنرى و تبليغى را با شيوه هاى جديد و با استفاده از تكنيكهاى موجود شروع كنيم و نه فقط در جمهورى اسلامى، بلكه در همه ى انحاى جهان اسلام، آن را انجام دهيم.