(بسم الله الرحمن الرحیم)
يکي از ابزارهاي کهن و قديمي شيطان استفاده از ابزار بدلسازي و نسخة بدل حقايق است. افرادي که بخشي از حقايق را ميفهمند نه کلّآن را به همان اندازه حقيقت را پذيرفته و از بقيّهاش بيخبر ميماند يا با توجّه به کم اطّلاعي نسبت به بقيّة موضوع موضعگيري ميکند. جريانهاي مدّعيان نبوّت، امامت، مهدويّت و معنويّت در طول قرنها آدميان بسياري را به خود مشغول ساخته و آنها را يا از مسير حق و حقيقت خارج ساختهاند يا حتّي در موارد متعدّد به ورطة هلاکت انداختهاند.
مدّعيان معاصر
در سالهاي اخير، رواج پديدة اوهام و خرافه، رونق بازار عرفانهاي مجازي و معنويّتهاي فانتزي، گسترش طريقتهاي منهاي شريعت، رشد شبهعرفانهاي ژلهاي با رنگ و بوي شهوت، شهرت و ثروت و گرمي بازار مکّارة مدّعيان دروغين به ويژه متمهّدان و مدّعيان دروغين مهدويّت رشد فزاينده و نگران کنندهاي يافته است.
بايد اذعان نمود که اين روند، مختص به ايران يا کشورهاي اسلامي نيست بلکه گرايش به معنويّتهاي مجازي در مغرب زمين نيز، رونق گرفته است؛ زيرا معنويّت، گمشدة دنياي معاصر است. واقعيّتي به نام خلأ معنويّت، به رغم احساس شديد تشنگي انسان معاصر به حقايق ماوراي طبيعت، همدست قدرتهاي سياستپيشه را براي بهره برداري از اين خلأ باز مينهد و هم تشبّث به هر حشيش يا سيراب شدن با هر سرابي را براي اين انسان حيران توجيه ميکند.
نسل تشنة معنويّت، عطش خود را با سرابهاي عرفاننما فرو مينشاند. در بازار گرم مدّعيان، بنجلهاي خرافه و عرفانهاي بدلي، فرصت عرضه مييابند و اين سيکل عرضه و تقاضا تا همواره وجود جهل و ظلم در جهان ادامه خواهد داشت. ميلتون، يکي از محقّقان حوزة جامعه شناسي اديان نو پديد مينويسد: بيش از دو هزار فرقة معنويّت گرا در آمريکا و بيش از دو هزار جريان معنويّتجو در اروپا هست که درصد کمي از آنها مشترکند.
زمينههاي ادّعا
زمينههاي مختلفي باعث ظهور و بروز جريانهاي مدّعيان ميشود که در اينجا به مهمترين آنها اشاره ميکنيم:
نجات باوري مهدوي
موضوع مهدويّت پتانسيل فوقالعادّه قوياي دارد که در دورههاي مختلف مورد سوء استفادة طمّاعاني قرار گرفته که آن را به نفع خود مصادره کردهاند. مشهورترين حالت اين ماجرا را در جريان مهدي سوداني ميتوان ديد که با استفاده از اين پتانسيل فوقالعادّه مدّتها مقابل استعمار انگليس ايستاد و به اهداف خود نائل شد.
جهل و ناداني مردم
در طول تاريخ اسلام تنها کساني با مدّعيان همراه شدهاند که دچار جهالت اختياري يا اجباري بودهاند؛ کساني که ميتوانستهاند با مراجعه به ائمه(ع)، علما و مراجع، حتّي کتابهاي حديثي و منابع، راه را از چاه و سره را از ناسره تشخيص دهند؛ امّا با تنبلي و کوتاهي يا جبر زمانه و هجمة رسانهاي (مانند شام دورة معاويه) به جهالت خود دامن زده است و مشکل خويش را پايان نبخشيده است.
نابهسامانيهاي اجتماعي و اقتصادي
براي برونرفت از مشکلات و بحرانهاي اجتماعي که تبديل به معضل و مصيبت لاينحل ميشود هرکس به فراخور آنچه به ذهنش ميرسد و گمان ميکند، ميتواند چارهساز باشد راه حلّي ارائه ميکند در اين ميان بسته به شرايط اجتماعي و با فراهم بودن دو شرط قبلي يکي از راههايي که مستمسّک افراد مختلف قرار ميگيرد موضوع مهدويّت است که با انگيزههايي که از اين پس خواهيم ديد، طرح ميشدهاند.
انگيزههاي ادّعا
آنان که مرکب شيطان ميشوند و اجازه ميدهند شيطان با ابزار ادّعا بر آنها سوار شود انگيزهها و اهداف مختلفي دارند و نميتوان همه را با يک چوب راند:
1. ثروت طلبي
يکي از شايعترين انگيزههاي ادّعا براي جذب افراد به سمت خود، انگيزههاي مالي و مادّي است. لابهلاي شکايات فريبخوردگان مشاهده ميشود که مدّعيان به بهانة بخشش گناهان!، حلّ مشکلات، جلب رضايت امام زمان(ع)! و ... از مخاطبان خود پول درخواست ميکردهاند. برخي از مدّعيان هم براي پاک شدن مريدان خود دهها ميليون تومان از آنها ميگرفتند و خرج سفرهاي خارجي ميکردهاند تا در سواحل «مديترانه» اسباب رضايت امام زمان! را از مريدان خود فراهم آورند!
2. شهرت طلبي
کم نيستند افرادي که از شهرت و مشهور شدن خوششان بيايد. انگشتنما شدن يکي از اسباب بسيار محبوب و مطلوب شيطان است و معمولاً براي افرادي کارا ميافتد که در مقاطع مختلف زندگي اعم از کودکي و بزرگسالي دچار سرخوردگي، تحقير و عقدههاي شخصيتي هستند. در عصر ارتباطات و با تغيير فرهنگ اخلاقي اتّفاق افتاده در ميان مردم ناشي از سلطه رسانهها، اين فرهنگ و آسيب خيلي جدّيتر خود را نشان داده است. عدّهاي با استفاده از ابزار فيلم و سريال و جمعي به بهانة مسابقات حرفهاي ورزشي شهوت شهرت طلبي خود را ارضا ميکنند؛ امّا عدّهاي که نميتوانند از اين ابزارها براي اين ميل نفساني خود استفاده کنند به راهکارهاي ديگري دست مييازند که يکي از آن راهها ادّعاست: شهرت به کرامت، ارتباط با خدا و امام زمان(ع) و... همچنين اجابت دعا، شفاي بيماران و... البتّه برخي از اينان در ارتباط با جنّيان ممکن است تا حدّي برخي از اين قدرتها را هم به دست بياورند که هرگز دليل حقّانيت آنان نميتواند به شمار آيد.
3. مقام دوستي
ميل به پست و مقام و امضا که در ادبيات روايات از آن به حبّ جاه و مقام ياد ميشود يکي از آفات و آسيبهاي ديرينة حيات آدمي بر زمين خاکي است که در نتيجة آن خونهاي بسيار بر زمين ريخته شده و روابط خويشاوندي و دوستانة زيادي بريده شده و اموال زيادي بر باد رفته است. بسياري از جنگهاي تاريخ، رقابت بر سر قدرت بوده است. وعدههاي دروغ ايّام انتخابات در تمام دنيا و آنچه از آن امروزه با زيرآب زني ياد ميشود و در قديمالايّام به سخنچيني و نمّامي شهرت داشت همه بر اين مبناست که عدّهاي به دنبال کسب مقام و قدرتند و حاضرند به هر قيمت آن را به دست آورند.
4. بحران اخلاقي ـ جنسي
بخشي از اين طيف سوء رفتارها به آناني اختصاص مييابد که از اعتماد طرف مقابل خود سوء استفاده ميکنند. اين سوء استفاده از اعتماد در کلاسهاي درس و جاهاي مشابه آن اتّفاق ميافتد.
5. عقدههاي شخصيّتي و کمبود محبّت (محبوبيّت طلبي)
يکي از عقدههاي شخصيّتي کمبود محبّتي است که به واسطة بيمهري والدين، برادران و خواهران در دوران کودکي يا همسر در سنين بزرگسالي و پس از ازدواج براي افراد به وجود ميآيد. عدّهاي از مدّعيان دوست دارند محبّت ديگران را از طرق مختلف شفاهي، دريافت هديه و ... تجربه کنند. از جمله راههاي جلب محبّت ديگران ادّعاهاست. وقتي کسي خود را محبوب امام زمان(ع) و خدا نشان دهد به راحتي ميتواند محبّت ديگران را به سمت خود جلب کند.
6. مأموريت از شرق، غرب يا يهود
دشمنان مسلمان از ترفندهاي مختلفي براي تضعيف سپاه حق استفاده ميکنند. جريان مدّعيان، فوايد قابل توجّهي در اين راستا ميتواند براي آنان به بار بياورد. وهّابيت ترکيب اسلام سنّي با خشونت و ظاهرگرايي يهود است و بهائيّت نسخة يهودي شدة باورهاي شيعي است که در بستر شبه قارّه به شکل قاديانيّه به چشم ميخورد. هرسه اين جريانها با برنامهريزي غربيان شکل گرفته و کتابهاي «تاريخ جامع بهائيّت» نوشتة آقاي بهرام افراسيابي و نيز «خاطرات مستر همفر در کشورهاي اسلامي» به خوبي اين مدّعا را ثابت ميکند. البتّه اين جريان محدود به سالهاي ظهور اين فرقهها نميشود و اين سياست اين روزها همچنان دنبال ميشود و افرادي که هوس شهرت، ثروت، قدرت و شهوت باشند انجام اين مأموريت را متقبّل شده و زمينة فريب ديگران را فراهم ميآورند.
7. مأموريت و ترس از ناحية جنّيان
برخي از اشتباهات و معاصي ديوارهاي موجود ميان ما و عالم جن را برمي دارد و زمينة ورود، تأثير و سلطة جنّيان را بر فرد فراهم ميآورد. براي نمونه در مقدّمة ماجراي ادّعاهاي علي محمّد باب ترس طلبة نجفي از جنّي ماجرا کاملاً مشهود است. همچنين در کتابهاي مربوط به جنّ، داستانهايي را ميتوان يافت که آنان افراد را تحت سلطة خود در آورده و از آنان درخواستهاي عجيب و گاه پرمخاطره داشتهاند.
منشأ ادّعا
انسي(خود فرد و ديگر انسانها)
مبناي اصلي ادّعا هواي نفس و حبّ دنياست؛ امّا گاه خود فرد فريب دنيا را خورده و اسير آن ميشود و گاه اطرافيان او را فريب داده و به وادي هلاکت و گمراهي ميافکنند.
ديگر انسانها که زمينهساز ظهور مدّعيان ميشوند گاه از آشنايان هستند و گاه افرادي که با يک يا چند واسطه از ناحية دشمنان، خود را به او نزديک کردهاند تا او را فريب داده و ابزار دست خود کنند.آمريکا، اسرائيل و نظام يهود و انگليس از بارزترين دشمنان سياسي و عقيدتي هستند که در راستاي مقابله با فرهنگ تشيّع يا نظام جمهوري اسلامي افراد را اجير خود ميکنند.
جنّي
قرآن به صراحت و به نقل از جنّيان از موضوع ياري جستن برخي از انسانها از آنان پرده برميدارد:
«وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ فَزادُوهُمْ رَهَقاً؛1 و مرداني از آدميان به مرداني از جنّ پناه ميبردند و بر سركشي آنها ميافزودند.» برخي از مدّعياني را که اين روزها بازار نسبتاً داغي هم براي خود به راه انداختهاند به استناد محتواي ادّعاهايشان و نيز توانايي انجام برخي امور غيرعادي را ميتوان متأثّر از رابطه با جنّيان دانست. بنابر ماجرايي که مرحوم آيت الله علي اکبر نهاوندي در کتاب شريف و ارزندة «العبقري الحسان» نقل کرده، داستان علي محمّد باب علاوه بر پشتوانة انگليسي آن موکلّي جنّي هم پيگير آن بوده است.
تأثيرات مدّعيان
1. شبههپراکني در جامعه (قلب و تحريف حقايق)
با توجّه به اينکه مدّعيان براي همراه کردن افراد با خود چارهاي جز قلب و تحريف حقايق ندارند و اين اتّفاق حالت ديگري از شبههسازي و شبههپراکني به شمار ميآيد، سادهترين تأثيري که جريان مدّعيان در جامعه ميتوانند داشته باشند شيوع و جريان شبهات در ميان مردم است. بديهي است اگر علما، آگاهان، افراد و نهادهاي مسئول در اين راستا به وظايف خود عمل نکنند به طور طبيعي زمينهساز داغ شدن بازار مکّارة مدّعيان خواهند شد و از همين روست که فرمودهاند:
«إِذَا ظَهَرَتِ الْبِدَعُ فَعَلَي الْعَالِمِ أَنْ يُظْهِرَ عِلْمَهُ فَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ سُلِبَ مِنْهُ نُورُ الْإِيمَانِ؛2 وقتي بدعتها ظاهر شد عالم بايد علمش را ظاهر كند و الّا نور ايمان از او سلب ميشود.»
انذار و تهديد به از دست دادن نور ايمان تهديدي است جدّي که عجيب است چرا هنوز بسياري آن را جدّي نگرفتهاند و ميگويند همين قدر که به زندگي دنيا و آخرت خويش مشغول باشيم، بهتر است!
2. تضعيف باور بينندگان و اطرافيان سست ايمان
واقعيّت اين است که همة مردم از يک سطح ايمان برخوردار نيستند و عدّهاي که ايمان سستي دارند با کوچکترين شبههاي ممکن است دچار تزلزل، ترديد يا حتّي مسير و باور بدهند. مدّعيان، عدّهاي را براي نيل به اهدافشان با خود همراه ميسازند و جمعي ديگر که اقوام، دوستان، آشنايان و اطرافيان فريب خوردگان را با خزعبلات و اراجيف خود دچار شکّ و ترديد ميکنند. تنها راه نجات از آسيبهاي اينان تقويت باورها و اعتقادات است.
3. تقليل و تضعيف جبهة حق
نتيجة طبيعي جذب عدّهاي به سمت مدّعيان، اسير شبهات شدن عدّهاي ديگر، تلاش براي مقابله و خنثيسازي جريان مدّعيان، اقدامات و فعّاليتهاي آنان و همراهانشان و كاهش کمّي و کيفي قواي جبهة حق است. هم تعداد نيروهاي فعّال اين جبهه کم ميشود و هم نيروي باقيماندگان به جاي آنکه صرف پرداختن به امور مهم شود، مصروف مقابله و خنثي سازي اين جريانها ميشود.
4. زمينه ساز نفوذ، موفّقيت و سلطة دشمنان جنّي و انسي
همواره و در تمام عرصههاي نبرد طول تاريخ خوديهاي ضعيف و ناتوان و نفوذيهاي همدل با دشمنان زمينهساز موفّقيت، پيروزي و حتّي سلطة دشمنان را بر جبهة مقابل فراهم ساختهاند. سلطة بهائيّان بر جان، مال و ناموس ايرانيان در سالهاي پاياني حکومت پهلوي از جمله مصاديق تلخ اين ماجراست که نيازي به توضيح ندارد. آموزش نيروهاي ساواک براي اقرار گرفتن از نيروهاي انقلابي در اسرائيل و از انواع راههاي جاني، رواني و جنسي يکي از سادهترين مصائبي بود که شيعيان امام زمان(ع) در شيعه خانة اهل بيت(ع) در آن ايّام تجربه کرد.
علل پذيرفته شدن مدّعيان
جهل، بياطّلاعي، بيسوادي و خرافه گرايي
اوّلين و مهمترين علّت همراهي افراد با مدّعيان جهل و بياطّلاعي آنان است. جهل، زمينهساز تمام انحرافات و فسادهاست و همين افراد جاهل و گاه خرافه پسند هستند که با خرافه گرايي خود هميشه بازار رمّالها، فالگيرها، کفبينها و.... را داغ نگاه ميدارند.
همسويي ادّعاها با هواهاي نفساني مريدان
پذيرش تمام احکام و قوانين ديني همسو با اميال و هواهاي نفساني نيست و در عرصههاي مختلف شخص متدّين لازم است بخشي از خواستههاي نفس را چشمپوشي کرده و در مسير کمال قدم بگذارد. اينکه يک مدّعي قائل به آزادي جنسي و نوشيدن مسکرات باشد يا خمس و زکات را از جانب خود ميبخشد يا حکم وجوب نماز و روزه را برميدارد و از اين دست تغيير در احکام الهي همسو با اميال و هواهاي عدّهايست نه براي پيروي از مدّعيان که براي يافتن راهي براي موجّه نشان دادن هواهاي نفساني به آنان ميگروند.
بحرانهاي شخصي
آزمون، ابتلا و امتحان الهي براي همة انسانها رخ ميدهد و اين طور نيست که به صرف ايمان آوردن به خدا انسانها از عرصة امتحانات و ابتلائات رها شوند حتّي بنا بر برخي از آيات هر کدام از ما بنا بر مشيّت الهي براي رشد، ارتقا و حرکت در مسير کمال و ارتقا سالي يکي دوبار دچار فتنه ميشويم. در اين فتنهها و ابتلائات راههاي مختلفي مانند دعا، صبر و... توصيه شده که الزاماً همة آنها را دنبال نميکنند و به جستوجوي راههاي ميانبر و متفاوت ميگردند. بازار مدّعيان را اين دسته افراد خيلي خوب داغ ميکنند.
ضعف محتوايي، شخصيتي و ... در تبليغ مطالب ديني
ضمن روايتي امام هشتم(ع) فرمودند: «اگر مردم زيباييهاي کلام ما را ميفميدند، قطعاً از ما تبعيّت ميکردند.» متأسّفانه بايد اعتراف کنيم تبليغات ديني ما در تبيين جايگاه و فرهنگ تشيّع و اسلام اصيل و انقلابي چه از حيث محتوا چه از حيث مجريان حقيقي و حقوقي ماجرا آنگونه که بايد به انجام وظايف خود نپرداختهايم.
نحوة همراهي مدّعيان
افرادي که مخاطب مدّعيان قرار ميگيرند سطح پذيرش متفاوتي نسبت به موضوع و ادّعاها دارند و همه در يک سطح نيستند و بايد در تحليلهاي خود اين تفاوت سطوح را حتماً بايد در نظر داشت و همه را به يک چوب نراند. در اينجا نگاهي به مراتب مختلف اين پذيرش و همراهيها خواهيم داشت:
1. شرکت در جلسات و پيگيري آثار
اوّلين همراهي را ميتوان شرکت مرتّب و مداوم در جلسات و پيگيري آثار اعم از سخنراني، کتاب و ... است که شايعترين حالت است و الزاماً مريد در اين مرحله متوجّه نقاط شروع انحراف و آغاز زاويهها نميشود و به او به عنوان صاحب نظري انديشمند و ارزشمند نگاه ميکند.
2. قبول ادّعاها و توّهمات
مرحلة بعد در پي آشنايي و اطّلاع شخص از ادّعاهاي مدّعي است. اگر وي فرد فهيمي باشد يا با افراد فهيم ارتباط برقرار کرده باشد، ميتواند به انحراف مدّعي پي ببرد والّا در گمراهي خود همچنان دست و پا زده و ادّعاهاي مدّعي را پذيرفته و آن را به طور محدود يا نامحدود براي ديگران نقل ميکند.
3. شرکت در مراسم آييني بدعتآميز
مدّعيان بسته به ميزان انحرافاتشان جلساتي آييني برگزار ميکنند. نماز جماعت، زيارت، دعا و توسّل دسته جمعي، نماز جماعت همراه با طواف!، طواف دور کعبههاي نوساخته (مانند حيفا و هشتگرد)، جلسات مديتيشن و ... از جمله مواردي است که در مجموعههاي مدّعيان يافت ميشود. شخص پس از قبول ادّعاهاي کرامات و ارتباطات و نيابتها براي قرب به مدّعي و دستيابي به آثار اين نزديکي از دستورات او اطاعت کرده و در جلسات آييني ياد شده حاضر ميشود. اين رفتار سرآغاز پذيرش مطلق و تعبّد انديشهاي مريد به مدّعي است و ميتواند تا جايي ادامه پيدا کند که او را شاخص تمام انديشهها و رفتارهاي خويش نموده و همه چيز و همه کس را در مقايسه با او بسنجد و هر مخالف او را به چوب نفي و اتّهام براند.
4. توسّل به مدّعي
مرحلة بعد از مراتب پيش گفته اين است که شخص براي به دست آوردن مقامات و کرامات يا حلّ مشکلات خود دست به دامان مدّعي شده تا آنچه را ميطلبد براي او فراهم آورد. نکتة مهم در اين مرتبه آن است که در موارد محدود و معدودي در ارتباط با جنّيان ميتواند بخشي از اين خواستهها را فراهم کند؛ امّا در اکثر موارد افراد با تلقين به خود گمان ميکنند آن آثار و خواستهها به دست آمده يا خود را به نفهمي زده و در عين حال که چيزي نميبينند به ديگران چنين مينمايانند که گويا چيزي بوده و او ديده است؛ همانند داستان «لباس جديد پادشاه»که در ادبيات داستاني اروپا از حملة داستانهاي مشهور به شمار ميآيد.
5. ارتکاب معاصي
مدّعي که به جلب اعتماد مريدان خود ضمن مراحل قبل اطمينان حاصل کرده، آرام آرام آنان را به کنار گذاشتن يا تخلّف از دستورات شرعي به طور جزيي يا کلّي تشويق و توصيه ميکند.
6. خود فروشي
اعتماد مريدان از حدّي که گذشت آرام آرام همه يا بخشي از آنچه را در اختيار دارند به مدّعي که مرادشان شده تقديم ميکنند. حداقل اين خود فروشي تقديم اموال منقول و غيرمنقول مانند ملک و زمين است و حداکثر آن برقراري رابطة جنسي با مدّعي است چه از طريق شرعي (ازدواج دائم يا موقّت و صيغه)، چه از راههاي نامشروع (زنا، زناي محصنه، لواط و همجنسگرايي).
7. بيناموسي و بيغيرتي
مرحلة بعد از خودفروشي عرضة همسر و فرزندان و ناموس خود در اختيار منويّات و هواهاي مدّعي است. با تأسّف در پروندههاي مدّعيان برخي موارد را ميتوان مشاهده کرد که يا حتّي بدون طلاق، افراد همسر و حتّي فرزندان خود را براي روابط جنسي فردي و گاه اشتراکي! در اختيار مدّعي يا ديگر پيروان او قرار ميدهند. توجيهات مفصّل و مستند به آيين باستاني مصري اين دست اعتقادات را در کتاب «راز داوينچي» نوشتة دن براون را که به بهانة موجه نشان دادن اين رفتارها از ناحية ماسونها نگاشته شده، ميتوانيد مطالعه کنيد.
8. عبادت ديني: سجده
بالاترين مرحلة تعبّد انديشهاي فرد در حالتي خود را نشان ميدهد که شخص نه تنها آراء و انديشههاي مدّعي را پذيرفته که او را نايب امام زمان(ع)، خود امام عصر(ع)، اميرالمؤمنين(ع)، حضرت زهرا(س) و پيامبر اکرم(ص) و گاه در نهايت ناباوري خود خدا!! ميشمارد. علاوه بر علي محمّد باب، قاديانيّه و برخي فرقههاي صوفيه که افراد براي اظهار ارادت به قطب و شخص اوّل فرقه بايد پاي او را ببوسند و بسياري ديگر در اين ايّام ميتوان اخباري را به خاطر آورد که يک مدّعي خدايي در خوزستان و يکي ديگر در قم عدّهاي را به دور خود جمع کردهاند و پيروان بر او سجده ميکنند!! آن هم پيرواني که داراي تحصيلات دانشگاهي حتّي در سطوح بالا بودهاند.
محمود مطهرینیا
پينوشتها:
1. سورة جن(72)، آية 6.
2. بحارالانوار، ج 48، ص 252