فصل شكوفايي ماست، صبح بهاري كه داري
شرقيترين آفتاب است، آيينه داري كه داري
اي آسمانيترينم! در آسمان مانده بر جاي
صد كهكشان جاي پاي، از گشت و گذاري كه داري
با آسمانت انيسندْ گلهاي محبوب مهتاب
خورشيد پر ميگشايدْ در سايهْ ساري كه داري
باور كن اين ابرها همْ ذوق چكيدن ندارند
تا آذرخشي نخيزدْ از ذوالفقاري كه داري
در شام سرد بيابان، چشمْ انتظار تو مانده است
فانوس چشمان زرد مجنونْ تباري كه داري
بعد از غروب زمستانْ همراه آواز باران
ميآيد از مشرقي سبز، صبح بهاري كه داري