سخنان و گفتار اشو
سخنان و گفتار اشو
ازدواج وسیلهای است برای فرار از ترس تغییر، ازدواج وسیلهای است تا پیوند را تثبیت کنی. اما عشق چنان پدیدهای است که به محض تلاش برای تثبیت آن، خواهد مرد. ایستایی در عشق همان و نابودی عشق همان. عشق واقعی تنهایی را به یگانگی مبدل میسازد.
60
آنکه اعتماد میکند... مهم نیست که به چه چیزی اعتماد میکند، همین اعتماد حاکی از معصومیت اوست. حتی اگر بدلیل اعتماد، فریب بخورد، مهم نیست، چون ارزش اعتماد بسیار فراتر از چنین فریبی است. میتوانی همه چیز را از او بگیری، ولی اعتماد را هرگز.
61
حیرت خواهی کرد، که اگر خود را دوست بداری، دیگران نیز دوستت خواهند داشت. هیچکس کسی را که خود را دوست نمیدارد، دوست ندارد. اگر نمیتوانی به خود عشق بورزی، چه کس دیگری به این کار اهمیت خواهد داد؟
62
عشق با درد همراه است – چون رشد را موجب میشود. عشق با درد همراه است چون عشق چنین میطلبد. عشق با درد همراه است چون عشق دگرگون میکند. عشق با درد همراه است، چون در عشق از نو زاده میشوی.
63
رابطه جنسی هرگز کسی را ارضا نکردهاست. این پیوند بیشتر و بیشتر عدم رضایت ایجاد میکند. رابطه جنسی هرگز کسی را به کمال نرسانده – با کمال بیگانهاست. رابطه جنسی زمانی معنا مییابد که با عشق همراه باشد. پس عشق و رابطه جنسی به هم میآمیزند. و عشق مرکزیت عظیمتری است، مرکزیتی والاتر. آن گاه که رابطه جنسی به عشق گره میخورد، بالا و بالاتر جریان مییابد.
64
انسان عاشق هرگز به کسی خشم نمیورزد، چون در واقع وابسته به دیگری نیست. او میتواند در تنهایی نیز شاد باشد... البته او باز شادی خود را با دیگری تقسیم میکند ولی دیگر به کسی وابسته نیست. اکنون دیگر رابطه وابستگی برقرار نیست؛ این پیوند است، پیوند وابستگی متقابل.
65
آنکه عمیقاً به خوشبختی خود علاقهمند است، همواره به خوشبختی دیگران نیز علاقهمند است، اما نه به خاطر دیگران. در ژرفای وجود به خودش علاقهمند است، به همین دلیل یاری میرساند. اگر در دنیا به همه بیاموزند که خود را دوست بدارد، تمام دنیا خوشبخت خواهد شد. امکان شوربختی از میان خواهد رفت. هستند کسانی که با احساسات خود کنار میآیند و هستند کسانی که با همین احساسات میجنگند- ولی هر دو اسیر احساسات خواهند ماند. باید از دایرهٔ این پیوند رها گردی. باید تماشاگر باشی، یک ناظر.
66
دوستی به پیوند میانجامد، ثابت میماند، صمیمیت بیشتر جاری است، و سیال. دوستی یک رابطهاست، صمیمیت حالتی از وجود توست. صمیمی هستی، با کدام و چه کسی، ابداً مهم نیست.
67
زمانی فرا میرسد که به عشق رسیدهای و زمانی فرا میرسد که به ورای عشق میرسی. زمانی فرا میرسد که پیوند مییابی و از این پیوند لذت میبری، و زمانی خواهد رسید که تنهایی و از زیبایی تنها بودن لذت میبری. آری هر چیز و هر زمانی زیباست.
68
بزرگترین معجزه در جهان آن است که تو هستی، من هستم. بودن بزرگترین معجزهاست و مکاشفه درهای این معجزه بزرگ را برویت میگشاید.
69
شهامت به معنای زندگی در پیوند با دیگران و در عین حال مستقل باقی ماندن است. انسان نوین، انسان با شهامت خواهد بود. در گذشته، تنها دو نوع ابله در جهان زندگی میکردهاند، گونهٔ این دنیایی و گونهٔ آن دنیایی – ولی هر دو ابله بودهاند. انسان واقعاً بی باک کسی است که در این جهان زندگی میکند ولی به این دنیا تعلق ندارد.
70