نهمین امام شیعه حضرت محمد بن علی بن موسی علیهم السلام معروف به «جواد» می باشند. ولادت ایشان در سال 195 و در شهر مدینه می باشد . در مورد ماه آن اختلاف است در حالی که کلینی و مفید آن را ماه رمضان ذکر کرده اند. احمد بن عیاش الجوهری ( م 401) ماه رجب را انتخاب کرده و همین نظر رایج شده است . مادر ایشان «سبیکه توبیه» می باشد.(1)
امامت در کودکی
حضرت جواد علیه السلام، هشت سالگی به امامت رسیدند و تا سن 25 سالگی یعنی ذی قعده سال 220 عهده دار این منصب الهی بودند. تعداد راویان از ایشان حدود 110 نفر است و از امام در حدود 250 حدیث (2) و 119 نامه (3) باقی مانده است .
پیش از امام جواد علیه السلام هر یک از ائمه اطهار علیهم السلام در هنگام رسیدن به امامت بالغ بودند و از جهت کودکی و بلوغ مشکلی در میان شیعیان به وجود نیامده بود . امام جواد علیه السلام اولین امامی هستند که در هنگام رسیدن به امامت کودک و نابالغ بودند. طرح همین مساله در محافل کلامی شیعه از همان هنگام آغاز و در سال 220 – هنگام امامت حضرت هادی علیه السلام – و نیز هنگام امامت امام زمان سلام الله علیه دوباره مطرح گردید.
انشعاب در شیعیان
در مواجه با مسأله بلوغ، گروهی از شیعیان به دنبال عبدالله بن موسی بن جعفر – برادر حضرت رضا علیه السلام – رفتند لکن هنگامی که او را از پاسخ دادن به مسائل خود عاجز یافتند ، وی را ترک نمودند.(4)
امام برای رفع استبعاد مخاطبین آیات نبوت را بیان فرمودند نه اینکه بخواهند حکم امامت را از آیات نبوت در بیاورند تا گفته شود که این استدلال قیاس است و ممکن است میان امامت و نبوت فرق باشد
گروه دوم به جماعت «واقفیه» پیوستند . در مقاله پیشین که به مناسبت میلاد حضرت رضا علیه السلام ارائه گردید، پیرامون واقفیه توضیح دادیم. آنان بر امام هفتم متوقف شده و امام رضا علیه السلام را قبول نداشتند. واقفیه ابتدا بچه دار نشدن امام رضا علیه السلام را یکی از دلایل خود برای امامت ایشان ذکر می کردند. آنها اعلام می کردند امام نازا نخواهد بود! با به دنیا آمدن امام جواد علیه السلام استدلال آنان رنگ باخت .
اینکه در روایات متعدد از امام هشتم می خوانیم که مولود ایشان با برکت ترین مولود برای شیعه است اشاره به همین قضیه است. چرا که ولادت امام جواد علیه السلام بود که شیعه را از انحراف بزرگ و انشعاب تهدید آمیز واقفیه نجات داد. با این حال کودک بودن حضرت حضرت جواد در هنگام امامت بهانه ای برای پیوستن گروهی از شیعیان به دامن واقفیه شد. به نظر نوبختی آنان کسانی بودند که بلوغ را یکی از شرایط امامت می دانستند.(5)
گروه سوم که اکثریت شیعه را تشکیل می داد، افرادی بودند که امامت ایشان را قبول نموده بودند اما احیانا عده ای از آنان به دنبال دلایلی برای اطمینان قلبی بیشتر و شاید پاسخ به مخالفان می گشتند . استدلال امام جواد علیه السلام به قرآن کریم پاسخی محکم در این میان بود.
علی بن اسباط – به نقل کلینی (6) – می گوید : هنگام دیدن ایشان در قد و قامتشان تامل می کردم تا بتوانم برای شیعیان، شمایل ایشان را حکایت کنم. در این حال بودم که امام نشستند و فرمودند : ای علی خداوند در مسأله امامت همانند مسأله نبوت استدلال می کند .
در قرآن، (در قصه حضرت عیسی علیه السلام) می فرماید : «و آتیناه الحکم صبیا»؛ و (در قصه حضرت یوسف علیه السلام) می فرماید: «و لما بلغ اشده»؛ و در مورد حضرت موسی علیه السلام[ می فرماید : «بلغ اربعین سنة».
در این روایت امام به سه آیه از قرآن کریم استدلال میکنند:
آیه نخست، در رابطه با نبوت عیسی بن مریم علیهماالسلام است که به تصریح قرآن کریم در همان کودکی به نبوت رسیده بود. (سوره مریم، آیه 12)
آیه دوم، در رابطه با نبوت حضرت یوسف علیه السلام است که به فرموده قرآن هنگامی که به بلوغ رسید نبوت به او داده شد. (سوره یوسف، آیه 22)
آیه سوم، در مورد حضرت موسی علیه السلام است که به فرموده قرآن کریم هنگام چهل سالگی به پیامبری رسید. (سوره احقاف، آیه 15)
اشاره حضرت به این نکته است که همانطور که در نبوت سن و بلوغ شرط نیست و همانطور که ممکن است کسی در چهل سالگی به پیامبری برسد ، احتمال رسیدن فردی در کودکی هم وجود دارد.
گفتنی است که امام برای رفع استبعاد مخاطبین آیات نبوت را بیان فرمودند نه اینکه بخواهند حکم امامت را از آیات نبوت در بیاورند تا گفته شود که این استدلال قیاس است و ممکن است میان امامت و نبوت فرق باشد . (استدلال به قیاس گرچه در میان اهل سنت پذیرفته شده است لکن در فقه شیعه مقبول نمی باشد.)
به بیان دیگر،کسانی که در امامت ایشان تردید می کردند هیچ دلیل معتبری برای شرط بودن بلوغ امام در اختیار نداشتند و تنها، این امر را بعید می دانستند . امام برای آنکه این حالت تردید از ذهن آنها برطرف شود آیات نبوت را ذکر نمودند. بنابراین اگر در نقل دیگری هم در کتاب کافی(7) ملاحظه می کنیم که امام رضا علیه السلام از نبوت حضرت عیسی علیه السلام را برای جا انداختن امامت فرزندانشان استفاده نموده اند، توضیحش به همین بیان میباشد.
اینکه در روایات متعدد از امام هشتم می خوانیم که مولود ایشان با برکت ترین مولود برای شیعه است اشاره به همین قضیه است. چراکه ولادت امام جواد علیه السلام بود که شیعه را از انحراف بزرگ و انشعاب تهدید آمیز واقفیه نجات داد
به نوشته نوبختی مساله یحیی بن زکریا و نبوت عیسی در شیرخوارگی و داستان یوسف علیه السلام و علم حضرت سلیمان علیه السلام از اموری بود که نشان می داد علم در حجت خدا به صورت لدنی است و بدون آموزش و یادگیری میباشد و به همین دلیل فرقی میان بالغ و غیربالغ وجود ندارد.(8)
حمایت معنوی بزرگان
داستان جالبی در کتاب کافی وجود دارد که از احترام شدید جناب علی بن جعفر، عموی بزرگوار امام رضا علیه السلام با این آقا زاده نونهال که امامت شیعه را به عهده گرفته بود ، حکایت می کند. علی بن جعفر از ثقات حدیث و بزرگان بنی هاشم هنگامی که امام جواد علیه السلام را دید از جا پرید و دست حضرت را بوسید .
امام فرمودند: عمو بنشین خدا تو را رحمت کند .
عرض کرد: آقای من چگونه بنشینم در حالیکه شما ایستاده اید؟!
پس از رفتن حضرت یاران علی بن جعفر ایشان را ملامت کردند که چرا چنین رفتاری انجام دادی؟! گفت: ساکت باشید. سپس محاسنش را گرفت و گفت: اگر خدا این محاسن سفید را اهل نمی داند و این نوجوان را اهل می داند و او را به چنان مقامی می رساند ، آیا من باید فضیلت او را منکر شوم؟! ... (9)
بی تردید حمایتهای چنین بزرگانی، در تثبیت اجتماعی امامت حضرت در میان شیعیان تاثیر زیادی داشته است و نمی توان نقش آن را در این بحث نادیده گرفت.
پی نوشت:
1) «نوبه» از مناطق سودان است، موسوعة التاریخ الاسلامی، 7/567.
2) سیره پیشوایان، ص 562.
3) مکاتیب الائمة، جلد پنجم .
4) حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ص 473.
5) فرق الشیعة، ص 88.
6) الکافی، 1/494.
7) همان، 1/323.
8) فرق الشیعة، ص 90.
9) الکافی، 1/ 322