0

غزل شماره ۴۷۷: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

 
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

غزل شماره ۴۷۷: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

فراغتی و کتابی و گوشه چمنی

من این مقام به دنیا و آخرت ندهم

اگر چه در پی ام افتند هر دم انجمنی

هر آن که کنج قناعت به گنج دنیا داد

فروخت یوسف مصری به کمترین ثمنی

بیا که رونق این کارخانه کم نشود

به زهد همچو تویی یا به فسق همچو منی

ز تندباد حوادث نمی‌توان دیدن

در این چمن که گلی بوده است یا سمنی

ببین در آینه جام نقش بندی غیب

که کس به یاد ندارد چنین عجب زمنی

از این سموم که بر طرف بوستان بگذشت

عجب که بوی گلی هست و رنگ نسترنی

به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند

چنین عزیز نگینی به دست اهرمنی

مزاج دهر تبه شد در این بلا حافظ

کجاست فکر حکیمی و رای برهمنی

 

 

پنج شنبه 13 شهریور 1393  10:44 AM
تشکرات از این پست
hadis162
hadis162
کاربر برنزی
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
تعداد پست ها : 658

پاسخ به:غزل شماره ۴۷۷: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

۴۷۷. دو یار زیرک و از باده کهن دومنی 
• زمان : 1:33 
با صدای استاد موسوی گرمارودی

 

 

 

دریافت فایل 
http://rasekhoon.net/media/download/328281/۴۷۷-دو-یار-زیرک-و-از-باده-کهن-دومنی/

پنج شنبه 28 اسفند 1393  10:20 AM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

شرح غزل شماره ۴۷۷: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

معاني لغات غزل (477)

زيرك: هوشيار.

باده كُهَن: شراب كهنه.

در پي‌ام افتند: غيبتم كنند، پشت سر من بدگوئي كنند.

مقام: جايگاه و در اينجا اشاره به گوشه چمن و موقعيتي است كه در بيت اول گفته شده.

كُنجِ قناعت: (اضافه تشبيهي) قناعت به كنج و گوشه تشبيه شده.

گنج دنيا: زر و مال دنيا.

ثمن: ارزش، قيمت ، بها.

بيا: هشدار، متوجه باش.

كارخانه: كارخانه هستي، كنايه از دنيا.

همچو توئي: آدمي چون تو.

فسق: گناه.

تند باد: طوفان.

تند باد حوادث: (اضافه تشبيهي) طوفان رويدادها و پيشامدها.

نمي توان ديد: نمي توان تصور كرد.

روز حادثه: روز پيشامدهاي ناگوار.

اعتماد: پشت گرمي، اطمينان.

سَموم: (جمع سمائم) كنايه از بادهاي گرم و مهلك سوزنده.

طَرْف: جانب، سوي.

حق: كنايه از خداي متعال.

مزاج: وضع، حالت، كيفيت طبع.

دهر: روزگار.

حكيم: خردمند، صاحب حكمت، فيلسوف.

راي: انديشه، فكر و تدبير.

بَرْهَمَن: بَرَهْمن، پيشواي آيين برهمايي و هندويي، كنايه از فرد دانشمند و خردمند.

معاني ابيات غزل (477)

(1) (با) دو دوست هوشيار و دانا و دو من شراب كهنه وَ خاطر آسوده‌يي و دفتر شعري و كنار كشتزاري …

(2) من چنين موقعيتي را با دنيا و آخرت عوض نمي كنم، هرچند كه گروهي پيوسته پشت سر من، از من بدگويي كنند.

(3) (زيرا) هركسي كه براي زور و مال دنيا گوشه خرسندي و آسوده دلي را از دست داد به مانند آن است كه يوسف مصري را به كمترين قيمتي فروخته باشد.

(4) اين را بدان كه كار اين كارگاه هستي، به زهد چون تو رياكاري، يا گناه چون من پاكدلي از رونق و رواج نمي افتد.

(5) در اثر طوفان حاصله از رويدادهاي ناگوار نمي توان باور كرد كه پيش از اين، در اين گلزار گلي يا ياسمني وجود داشته است.

(6) در ايام و به هنگام پيش آمدهاي ناگوار، تنها مي توان دردِ دلِ خود را با شراب در ميان نهاد، چراكه در چنين زماني نمي توان به كسي اطمينان حاصل كرد.

(7) با اين باد سوزان مرگ آور كه باغ را درنورديد، جاي شگفتي است كه هنوز بوي گلي و رنگ نسترني باقي مانده است.

(8) اي دل سعي كن تا شكيبا باشي، زيرا خداوند اعظم چنين انگشتري گرانقدري را در دست ديو پليدي باقي نخواهد گذاشت.

(9) حافظ، وضع و طبع روزگار در اثر اين مصيبت به تباهي كشيده شده، انديشه خردمندي و اراده تدبير دانشمندي كجاست (تا چاره‌يي بينديشد).

شرح ابيات غزل(477)

وزن غزل: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن

بحر غزل: مجتّث مثمّن مخبون محذوف

٭

سعدي:

اگر تو ميل محبت كني و گر نكني من از تو روي نپيچم كه مستَحّبِ مني

٭

اين غزل به هنگام هجوم تيمور و شكست و متواري شدن شاه زين العابدين از شيراز به سال 790 هجري، دو سال قبل از درگذشت حافظ سروده شده و شاعر در كمال نوميدي اوضاع شيراز را به وضع بدي تعريف مي كند.

نوميدي حافظ به ويژه از دلبستگي واهي او به اقدامات تيمور در جهت بهتر شدن اوضاع سرچشمه مي گيرد.

بيت پنجم و هفتم اين غزل بالصّراحه از رويدادهاي خونين و خرابي ها و ويراني هايي كه بر كشور بويژه

بر شيراز گذشته حكايت مي كند اما شدت عشق و علاقه حافظ، اين شاعر ايراندوست به حدي است كه در بيت هشتم به خود تسلي و اميدواري داده كه وضع به اين حال نمي ماند و خداي بزرگ اين ملك و كشور را كه به مثابه انگشتري سليمان است براي هميشه در دست اين ديو پليد باقي نمي گذارد و مقصود حافظ از اهريمن همان تيمور است و در عين حال چشم اميدش به سوي حكيمي و بَرَهْمَني است كه ظهور كرده كشورش را از اين بدبختي ها برهاند و ما در طول تاريخ خود كمتر شاعري را سراغ داريم كه تا اين اندازه مانند حافظ در فكر استقلال و سربلندي وطن خود باشد.
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی

 
 

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 2 مرداد 1394  2:40 PM
تشکرات از این پست
salma57
salma57
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : بهمن 1391 
تعداد پست ها : 35499
محل سکونت : گیلان

تعبیر غزل شماره ۴۷۷: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی

تعبیر :

مقام و منزلتی در درگاه خداوند دارید که حاضر نیستید آن را هیج وجه به مقام دنیوی بفروشید. در مسائل دنیوی هم موفقید و رمز موفقیت تان قناعت است و شکرگزاری خدا. دست فلک و تندباد حوادث شما را بسیار امتحان نموده اما در همه حال صابر بوده و حق را رها نکرده اید. بسیار مواظب باشید تا به دام شیطان نیافتید. فکر حکیمانه ی شما روزگار را سخت شکست داده است.

در زندگی بکوشلباس صبر بر تن بپوشبا دانایان بجوشعزت نفس را به هیچ قیمتی مفروش

جمعه 2 مرداد 1394  2:40 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها