وزن غزل: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
۱ ای کسی که رویت مثل بهشت است و لب لعل فامت مثل چشمه ی سلسبیل؛ چشمه ی سلسبیل جان و دل خود را در راه تو وقف کرده است.
خلد، یعنی بهشت و سلسبیل نام چشمه ای است در بهشت.
سبیل: راه و طریق و سبیل کردن به معنی وقف کردن و مباح کردن.
مضمون این بیت و بیت بعدی مجموعا سوره ی الانسان (۷۶) را به یاد می آورد. این بیت خصوصا اشاره است به آیه ی ۱۸ از این سوره ((عَیْناً فِیهَا تُسمَّى سلْسبِیلاً )) ( در آنجا چشمه ایست که سلسبیلش نامند). به گواهی المعجم المفهرس[۱]
کلمه ی سلسبیل فقط یک بار و آنهم در آیه ی فوق در قرآن آمده است و چنین است که قطعا می توان گفت اشاره ی بیت به این آیه است، ولا غیر.
همانطور که علامه قزوینی یاد آوری نموده اند بیت فوق ((تضمین این بیت از ادیب صابر در مدح اتسز خوارزمشاه است:
((ای رخت چون خلد و لعلت سلسبیل سلسبیلت کرده جان و دل سبیل))[۲]
به معشوق می گوید رویت مثل بهشت است و دهانت مثل چشمه ی سلسبیل در این بهشت واقع شده، آبی مطلوب و گوارا دارد. چشمه ی سلسبیل مفتون زیبایی توست چنانکه جان و دل خود را در راه تو وقف کرده است.
۲ آنها که با جامه ی سبز اطراف خط لبت هستند؛ مانند حوریان بهشتی اند به دور چشمه ی سلسبیل.
سبز پوش صرف نظر از معنای لغوی، کنایه از فرشته و اهل بهشت است، چنانکه در این بیت نظامی آمده:
سر سبز پوشان باغ بهشت به سر سبزی آراسته کار و کشت[۳]
مضمون ادامه ی بیت قبلی است و هم چنان اشاره به سوره ی الانسان دارد، و سبز پوشان خط، حورانند که جامه های سندس سبز و استبرق در بر دارند یعنی آیه ی ۲۱ ((عَلِیهُمْ ثِیَاب سندُسٍ خُضرٌ وَ إِستَبرَقٌ…)) ( بر بالای بهشتیان لطیف دیبای سبز و حریر ستبر است…). به همین مناسبت ضبط ((همچو حوارانند)) که در حافظ قدسی آمده، مناسبتر به نظر رسید. در حافظ قزوینی ((همچو مورانند)) ضبط شده است.
خلاصه معنی بیت اینکه لبت مثل چشمه ی سلسبیل است و خط سبز گرد لبت، گوئی حوران سبز پوش بهشتی اند که بر گرد این چشمه طواف می کنند.
۳ تیر چشم تو در هر گوشه ای ؛ مانند من صد آدم کشته بر زمین افتاده دارد.
قتیل: کشته، مقتول.
چهرهٔ تو همانا آئینهای است که لطف خدا در آن منعکس شده؛ در حقیقت چنین است و در این گفته هیچگونه ریا و تزویر نیست.
۴ خدایا این آتشی را که بر جان من افتاده؛ سرد کن، همانطوری که بر ابراهیم خلیل سرد کردی.
مصراع دوم ناظر است بر آیه ی ۶۹ از سوره ی انبیاء (۲۱) ((قُلْنَا یَنَارُ کُونى بَرْداً وَ سلَماً عَلى إِبْرَهِیمَ)) (ما خطاب کردیم که ای آتش سرد و سالم برای ابراهیم باش).
مقصود اینکه آتش عشق را هم بگو که ما را نسوزاند.
۵ ای دوستان، گر چه او چهره ای بسیار زیبا دارد من امکان نمی یابم.
یعنی ای دوستان گر چه او چهره ی بسیار زیبایی دارد و مرا مجذوب می سازد، من امکان معاشقه با او را ندارم.
۶ پای ما لنگ است و راه وصول به منزل طولانی؛ دست ما کوتاه است و خرما روی درخت نخل – نه می توانیم راه طولانی را طی کنیم و نه دست ما به بالای درخت نخل می رسد.
۷ حافظ از ضربت سر پنجه ی عشق معشوق؛ مثل موری در پای فیل افتاده شد.
سر پنجه: زور، قدرت، مسلط. یعنی موری که زیر پای فیل افتاده باشد، حافظ در برابر سر پنجه ی معشوق افتاده و احساس ناتوانی می کند.
۸ برای شاه عالم عزت و فخر و بقای عمر؛ بر جا باشد و هر گونه از این نعمات.
********************
دکتر غنی در تاریخ عصر حافظ می گوید: (( این غزل بدون شبهه به استقبال غزلی از شاه شجاع است به مطلع:
ای به کام عاشقان حسنت جمیل کی گزیند بیدلی بر تو بدیل
و ممدوح حافظ در این غزل که از او اسم نمی برد و فقط به شاه عالم تابیر می کند قطعا مراد همین شاه شجاع است.))[۴]
——————————————————————————
[۱] عبدالباقی،… المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم.
[۲] قزوینی، … ((بعضی تضمینهای حافظ))، یادگار، س ۱ ، ش ۸ ص ۶۷٫
[۳] نظامی،… به نقل از دهخدا، … لغت نامه.
[۴] غنی،… تاریخ عصر حافظ… ص ۳۵۰، ۳۶۳٫