دريادار سرتيپ ايّوب صبرى مى نويسد: «عبد العزيز بن سعود كه تحت تأثير سخنان محمّد بن عبد الوهّاب قرار گرفته بود، در نخستين سخنرانى خود در حضور شيوخ قبايل گفت: ما بايد همه شهرها و آبادى ها را به تصرّف خود درآوريم و احكام و عقايد خود را به آنان بياموزيم ...». تا آن جا كه مى گويد: براى تحقّق بخشيدن به اين آرزو ناگزير هستيم كه عالمان اهل سنّت را كه مدّعى پيروى از سنّت سنيّه نبويّه و شريعت شريفه محمّديّه هستند، از روى زمين برداريم. و به عبارت ديگر، مشركانى كه خود را به عنوان علماى اهل سنّت قلمداد مى كنند از دم شمشير بگذرانيم به ويژه علماى سرشناس و مورد توجّه را، زيرا تا اين ها زنده اند هم كيشان ما روى خوشى نخواهند ديد، از اين ره گذر بايد نخست كسانى را كه به عنوان عالم خودنمايى مى كنند ريشه كن نموده، سپس بغداد را تصرّف كرد(1). در جاى ديگرى مى نويسد: سعود بن عبد العزيز در سال 1218 به هنگام تسلّط بر مكه مكرّمه، بسيارى از دانشمندان اهل سنّت را بى دليل به شهادت رساند و بسيارى از اعيان و اشراف را بدون هيچ اتّهامى به دار آويخت و هر كس را كه در اعتقادات مذهبى ثبات قدم نشان مى داد به انواع شكنجه ها تهديد كرد و آن گاه مناديانى فرستاد كه در كوچه و بازار بانگ زدند: ادخلوا في دين سعود، وتظلّوا بظلّه الممدود؛ هان اى مردمان! به دين سعود داخل شويد و در زير سايه گسترده اش مأوا گزينيد!