یاایها الذین امنوا لا تسألوا عن اشیاء ان تبد لکم تسؤکم
اى کسانى که ایمان آورده اید از مسائلى سوال نکنید که اگر براى شما
آشکار گردد شما را ناراحت مى کند،
در شان نزول آیه ی فوق در منابع حدیث و تفسیر اقوال مختلفى دیده میشود، ولى آنچه با آیه ی فوق و تعبیرات آن سازگارتر است شان نزولى است که در تفسیر مجمع البیان از على بن ابیطالب (علیه السلام ) نقل شده است که روزى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) خطبه اى خواند و دستور خدا را درباره حج بیان کرد؛
شخصى بنام عکاشه و بروایتى سراقه گفت: آیا این دستور براى هر سال است، و همه سال باید حج بجا بیاوریم؟
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به سوال او پاسخ نگفت ، ولى او لجاجت کرد، و دو بار، و یا سه بار، سوال خود را تکرار نمود،
پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: واى بر تو چرا اینهمه اصرار میکنى اگر در جواب تو بگویم بلى ، حج در همه سال بر همه شما واجب میشود و اگر در همه سال واجب باشد توانائى انجام آن را نخواهید داشت و اگر با آن مخالفت کنید گناهکار خواهید بود، بنابراین مادام که چیزى به شما نگفته ام روى آن اصرار نورزید زیرا (یکى از) امورى که باعث هلاکت (بعضى از) اقوام گذشته شد این بود که لجاجت و پرحرفى مى کردند و از پیامبرشان زیاد سوال مى نمودند، بنابراین هنگامى که به شما دستورى میدهم به اندازه توانائى خود آنرا انجام دهید (اذا امرتکم من شى ء فاتوا منه ما استطعتم ) و هنگامى که شما را از چیزى نهى مى کنم خوددارى کنید آیات فوق نازل شد و آنها را از این کار باز داشت .
اشتباه نشود منظور از این شان نزول این نیست که راه سؤ ال و پرسش و فراگیرى مطالب را بروى مردم ببندد زیرا قرآن در آیات خود صریحا دستور مى دهد که مردم آنچه را نمیدانند از اهل اطلاع بپرسند (فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون ).
بلکه منظور سوال هاى نابجا و بهانه گیری ها و لجاجت هائى است که غالبا سبب مشوش شدن اذهان مردم، و موجب مزاحمت گوینده، و پراکندگى رشته سخن و برنامه او میگردد.