معاني لغات (142)
دختررَ ز: بنت العنب، شراب، شراب لعلی ، انگور ، دانه انگور.
مستوری: پرده نشینی ،پاکدامنی، پوشیده بودن ، مخفی بودن، پارسایی.
محتسب: مأمور نظارت بر اجرای احکام شریعت.
به دستوری : بنا به دستور، طبق جواز.
کار به دستوری کرد: بنا به دستور، طبق جواز شروع به کار کرد.
آمد از پرده: از پشت پرده بیرون آمد.
حریفان:هم پیاله ، باده نوشان.
عقد وصال :عقد ازدواج، قرار ومداردوصل ، در اینجا دست یافتن و نوشیدن.
مژدگانی : انعام برای خاطر مزده دادن ، انعام خبر خوش .
راه مستانه: آهنگ یا ترانه مستانه زد، آهنگ شادب و نغمه مستانه زد.
چاره مخموری کرد: خماری را برطرف ساخت.
نه شگفت:شگفت آور نیست، تعجبی ندارد .
گل طبع: گل طبع شعر.
نسیمش : کنایه از نسیم وصل دختررَز ، نسیم جان پرور شراب.
مرغ شب خوان:مرغ سحری ، بلبل.
نه به هفت آب : نه با هفت بار شستن با آب.
به صدآتش: با صد بار آتش زدن.
افتادگی:فروتنی ، تواضع.
عِرض:آبرو، حیثیت.
مغروری: خود خواهی.
معانی ابیات غزل(142)
(1) دوستان، دختر رَز از پرده نشینی و پنهانکاری دخترانه خود توبه کرده نزدمحتسب رفت و بر حسب پروانه و جواز به کار مشغول شد.
(2) (او) از پشت پرده به مجلس در آمد ، عرق شرم از چهره اش پاک کنید تا سبب دوری و کناره گبری خود را از باده نوشان باز گوید.
(3) حالیا جای آن دارد دختر مستی که اینهمه خود را از انظار می پوشانید ، به عقد در آورده به او دست یابند. (4) ای دل برای من این خبر خوش مژدگانی بده که نوازنده عشق یکبار دیگر سرود شادی نواخت و خماری را برطرف ساخت.
(5) اگر طبع شعر من از بوی خوش شراب شکوفا شد جای شگفتی نیست ، چرا که بلبل هم از دیدن برگ گل سرخ ، به وجد و شادی در آمد.
(6) لکه یی را که شراب بر خرقه صوفی جای نهاد نه با هفت بار شستشو که به صد بار سوزانیدن نیز از بین نمی رود .
(7) حافظ ، فروتنی و تواضع را از دست مده چرا که حسود آبرو و مال و دل و دین خود را فدای غرور وخودخواهی خود کرد.
شرح ابیات غزل(142)
وزن غزل : فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فع لان
بحر غزل : رمل مثمّن مخبون اصلم مُسبغ
در شرح این غزل مناسبت دارد که مختصری دربارة نهی مؤکدو نهی مشروط صحبت شود. در حکومت سلاطین اهل تسنن از آنجا که سلطان وقت خو را اولوالامر می شناسد در مواردی که مصلحت نظام اقتضا کند در زمانی محدود پاره یی از منهیات را دیده اغماض می نگرد . و ما در گذشته تاریخ خود در این باره شواهدی چند در دست داریم :
در ادوارگذشته و قبل از زمان صفوبه و زندیه و قاجار که ظواهر شرع حفظ می شد به حکم اضطرار و به منظور جلوگیری از شرارت سربازان در مکانهای معینی با جواز رسمی زنان فاحشه به کار پذیرایی مردان عَزَب می پرداختند و در آنجا صرف مشروب هم می شد. این امر در دوره حافظ هم اتفاق افتاده و سلطان وقت تا اندازه یی از شدت عمل خود کاسته و میخانه ها هم کم و بیش کار خود را از سر گرفته بودند و حافظ این غزل را به مناسبت این مسامحه مأمورین و شادی از آن سروده است. قدمت اصطلاح ( دستوری) و کار به دستوری کردن در تاریخ ، دلیل دیگری بر این است که حاکمان وقت به دادن جواز کار به زنان فاحشه که به نام زن دستوری موسوم بوده اند. و اخذ مالیات از آنها که محل کسب وکار شان به بیت اللّطف موسوم بوده است مبادرت می ورزیده اند . اوحدی می فرماید:
اصل در زن سداد ومستوری است وَرَش این هر دو نیست دستوری است
در این غزل دو مطلب به چشم می خورد : یکی شادی از اینکه بار دیگر در میخانه ها گشود و شده و شاعر جمعاً در پنج بیت دراین باره داد سخن می دهد. دیگری در ذمّ ریا کاری صوفیان و حسودان که در دوبیت از آنها به زشتی نام می برد . در بسیاری از نسخه ها در بیت ششم این غزل به جای کلمه صوفی ( زاهد) آمده است و از آنجا که ضبط قدسی و سودی صوفی را که به مقصود نزدیکتر است آورده اند آن را انتخاب نمودیم .
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالی