روزى رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مسجد مدينه ، نماز ظهر را مى خواند، على (عليه السلام ) نيز در آنجا حاضر بود، فقيرى وارد مسجد شده و از مردم خواست كه به او كمك كنند، هيچ كس به او چيزى نداد. دل فقير شكست و عرض كرد: خدايا گواه باش كه من در مسجد رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم درخواست كمك كردم ولى هيچكس به من كمك نكرد در اين هنگام على (عليه السلام ) كه در ركوع نماز خود بود، با انگشت كوچكش اشاره كرد، فقير جلو آمد، و با اشاره على (عليه السلام ) انگشترى را از انگشت على (عليه السلام ) بيرون آورد و رفت . رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم پس از نماز به خدا متوجه شد و عرض كرد: پروردگارا! برادرم موسى از تو تقاضا كرد رب اشرح لى صدرى و يسرلى امرى و احلل عقده من لسانى يفقهوا قولى و اجعل لى و زير من اهلى ، هارون اخى ، اشدد به ارزى ، و اشركه فى امرى (216) ؛ يعنى : سينه مرا گشاده دار، كار مرا آسان كن و گره از زبانم بگشا، تا سخنان مرا بفهمند و وزيرى از خاندانم براى من قرار بده . برادرم هارون را به وسيله او پشتم را محكم گردان ، و او را در كار من شريك كن پس از اين پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم عرض كرد: اللهم اشرح لى صدرى و يسرلى امرى واجعل لى وزيرا من اهلى عليا، اشدد به ظهرى ؛ پروردگارا سينه ام را گشاده دار، كار مرا بر من آسان گردان ، و وزيرى از خاندان برايم قرار بده كه على (عليه السلام ) باشد، بوسيله او پشتم را محكم كن
هنوز سخن پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به پايان نرسيده بود كه جبرئيل نازل شد، و اين آيه (مائده / 55) را نازل كرد: انما وليكم الله و رسوله و الذين آمنو الذين يقيمون الصلوة و يؤ تون الزكاة و هم راكعون ؛ سرپرست و رهبر شما، تنها خداست و پيامبر او، و آنها كه ايمان آورده اند و نماز بپا مى دارند و در حال ركوع (عليه السلام ) زكات مى پردازند.
بدين ترتيب ولايت و رهبرى (عليه السلام ) (عليه السلام ) پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم از سوى خدا اعلام گرديد
ناسخ التواريخ حضرت على (عليه السلام )، ج 1، ص 278، اين روايت با مختصر تفاوتى از كتب معتبر شيعه و سنى نقل شده است ، براى اطلاع بيشتر به كتاب احقاق الحق ، ج 2، ص 39 تا 41 و كتاب الغدير، ج 2، مراجعه گردد.