معانی لغات غزل (۴۲)
حال دل: سرگذشت دل، خبردل.
طمع خام: تقاضای بیمورد و ناممکن، توقع بیجا.
قصه فاش: راز آشکار شده.
رقیب: مراقب و دربان و در اینجا به معنای طرف و مدعی عشق است.
شب قدر: شبی که در نیمه سوم ماه رمضان واقع و در آن شب تمام قرآن یکجا بر سینة پیامبر نازل شد و در اصطلاح صوفیان شبی که در دل سالک وصال به حق تجلی میکند و معنای ظاهری آن شب شریف و گرانقدر.
دردانه: دانةدر، دانه مروارید، کنایه از دلبری نازنین و شریف.
نازک: ظریف، خوشاندام.
سفتن: سوراخ کردن.
شکفتن: باز شدن گل، کنایه از شکوفا شدن، خندان و شادان شدن.
شرف: بلندی مقام و جاه.
رغم: برخلاف، به کوری چشم، در اصل لغت به معنای دماغ کسی را بر خاک مالیدن.
مدعی: داعیهدار بیمایه، کنایه از دشمن و رقیب عشق.
رندانه: زیرکانه، ایهامدار، دو پهلو.
معانی ابیات غزل(۴۲)
(۱) آرزو دارم سرگذشت دل را باتو درمیان نهاده و از دل تو خبری بشنوم.
(۲) خواهش بیجا را ببین که آرزو دارم داستان سرآوازه شده خود را از رقیبان پنهان نگاه دارم.
(۳) در شبی که چون شب قدر برای من عزیز و شریف است آرزو دارم که با تو تا روز دربستر به سر برم.
(۴) (و) در گوهر بکری چون پیکر ظریف و خوشاندام تو در دل شب تصرف و نفوذ حاصل کنم.
(۵) این نسیم صبا امشب به من کمک کن تا در کار خود موفق شده و سحرگاه خندان و شکوفا باشم.
(۶) آرزو دارم برای کسب شرف و افتخار خاک راه تو را با مژگان خود برویم.
(۷) حافظ!علیرغمدشمنان وحسودان آرزو دارمکههمیشه مانند اینغزل، اشعاررندانه بگویم.
شرح ابیات غزل (۴۲)
وزن غزل: فاعلاتن مفاعلن فعلات
بحر غزل: مجتث مثمن مخبون اصلم مسبغ
*
عمادفقیهکرمانی:
وصفحسن توگفتنم هوساست
دُرّ مدح تو سفتنم هوس است
هوس شادیم نماند و لیک
غم دل با تو گفتنم هوس است
*
بدون شک حافظ این غزل را در پاسخ غزل عماد فقیه و به منظور سبقت از او سروده است و شروع مطلع غزل خود را با عبارتی عیناً چون جمله عماد آغاز نموده است. این غزل یکی از غزلهای دورة جوانی شاعر است. صراحتی که دراین غزل به کار رفته و و صف شب وصال و سفتن در و سرفراز بیرون آمدن از آن کار همه و همه دلیل بر خواستههای ایام شباب چنانکه افتد و دانی است که در یک رقابت غزلی توسط حافظ سروده شده است.و از آنجایی که در بیت مقطع، شاعر با عبارت (به رغم مدعیان) اشاره به رقیب دارد، بر میآید که این رقیب شعری و مدعی، همان عماد فقیه کرمانی است که در غزل ۳۷ نیز در پایان به او میگوید:
حسد چه میبریای است نظم بر حافظ
قبول خاطر و لطف سخن خداداد است
و از این دو غزل این کشمکش قلمی و رقابت فیمابین حافظ و عماد کاملاً مسلم و محرز میگردد.
***
شرح جلالی بر حافظ – دکتر عبدالحسین جلالیان