0

آیا دعا کردن با تسلیم خدا بودن ، منافات دارد ؟

 
javad1985
javad1985
کاربر تازه وارد
تاریخ عضویت : بهمن 1389 
تعداد پست ها : 22
محل سکونت : یزد

آیا دعا کردن با تسلیم خدا بودن ، منافات دارد ؟

امیرالمومنین می فرماید : خدا به حضرت داوود می فرماید که من یک خواسته و شما هم یک خواسته ای دارید . خواسته ی من انجام می پذیرد ولی خواسته ی شما ممکن است که به انجام برسد یا نرسد . اگر شما حقیقتا تسلیم خدا بشوید ، خواسته ی شما را خواهم داد . اما اگر تسلیم خواسته ی من نشوید ،شما را گرفتار می کنم و خواسته ی خودم را به اجابت می رسانم . این وعده ی حتمی خداست که اگر تسلیم و راضی به رضای خدا باشیم خواسته ی ما را مستجاب می کند . اگر معرفت انسان به خدا بیشتر بشود تسلیم خدا می شود. خدا حتی به انبیاء هم اجابت بی قید و شرط عطا نکرده است . امام سجاد (ع) در طول کتاب صحیفه ی سجادیه از خدا سلامت می خواستند ولی خدا به امام عافیت عطا نکرد . این روایت نباید ما را از دعا کردن ناامید بکند . دعا و درمان اسباب وسیله است و شما باید دنبال درمان باشید و ناامید هم نشوید زیرا حضرت زکریا در پیری فرزنددار شد . خدا مسبب الاسباب است . پس ما نباید ناامید بشویم و باید دعا کردن را جدی بگیریم . در مسائل مادی وقتی که ما دعا می کنیم باید بگوییم هر چه به صلاح خداست. گاهی ما چیزی از خدا می خواهیم که هلاکت ما در آن است . زبیر پسرعمه ی پیامبر بود و امیرالمومنین در مورد او فرمود : زبیر از ما اهل بیت است . او یکی از نزدیکان پنج تن بود و در تشییع جنازه ی حضرت زهرا شرکت داشت. وقتی عبدالله پسر زبیر بزرگ شد باعث شد بین او و امیرالمومنین جدایی بیفتد . و در جنگ جمل هجده هزار نفر کشته شدند. از این پسر تعبیر به پسر شوم شده است . پس چیزی که به صلاح ما نیست ، نباید روی آن اصرار کرد . حضرت موسی به فرد فلجی رسید و او به حضرت گفت که دعا کن تا خدا من را شفا بدهد . حضرت گفت که صبر کن ، خدا جبران می کند ولی او اصرار کرد ( البته اگر به شرط تسلیم باشد اشکالی ندارد ) .خدا می فرماید : بنده ای که به خاطر دنیا زیاد در خانه ی من را می زند بترسد از روزی که در دنیا را به روی او باز کنم و او به طرف آتش برود . حضرت موسی دعا کرد و این فرد شفا پیدا کرد . مدتی بعد حضرت موسی از جایی رد می شد و شنید که گفتند : فردی آدم کشته است و می خواهند او را قصاص کنند . حضرت جلو آمد و دید آن فرد اعدامی همان فرد فلج است . این فرد ظرفیت پا داشتن را نداشت و خدا با ابتلاء ، نفس چموش او را مهار کرده بود. نفس های ما با فشار و ابتلائاتی که می بیند به زمین می خورد تا طغیان و یاغی گری نکند. مرحوم آیت الله بهادری می فرمود : نفس من خیلی قوی بود و من از جوانی بیمار بودم . این صلاح و حکم خدا بوده است . بلای دوست تطهیر شماست . علم خدا بالای تدبیر شماست . در این ابتلائات لطف و نعمت خدا وجود دارد . امام عسگری (ع) می فرماید : هر ابتلائی که تلخ است ، خدا در آن بلا نعمتی را گذاشته است که بر آن بلا ، احاطه دارد .

دوشنبه 2 تیر 1393  12:03 PM
تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها