0

مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

 
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:08 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

شب و این سکوت پر از حرف
شب و بهت سنگین خانه
شب و بغض معصوم بابا
شب و هق هقی کودکانه
شب و آه و این درد جانکاه
شب و گریه ی گاه و بی گاه
شب و جمع ماتم گرفته
شب و هاله صورت ماه
چه روزی گذشت، بر این خانه و چه ها دیده اند اهل خانه
به دلها غمی، که تا آسمان، کشد شعله هایش زبانه
یا من هو اسمه دواء، کم نشود از سر ما، سایه ی زهرا مادر ما

شده خانه لبریز اندوه
به جای سلام و تبسم
به جای گلاب و گل و مُشک
فقط بوی دود است و هیزم
نگاه همه سوی مادر
که خود از همه رو گرفته
که دردی به جانش نشسته
که دستی به پهلو گرفته
غم زینبین،‌ نگاه حسین،‌علی را به ماتم نشانده
ولی این میان، نگاه حسن، به دیوار و در خیره مانده
یا من هو اسمه دواء، کم نشود از سر ما، سایه ی زهرا مادر ما
یا فاطمه یا فاطمه جان

رسیده شهیدی دوباره
پس از بی نشانی و دوری
سوی مادری که همه عمر
نشسته به پای صبوری
پس از سالیانی که بوده
پی یک خبر از شهیدش
فقط استخوان و پلاکی
رسیده ز سرو رشیدش
سلام خدا، به این مادران، به چشمان بی سوی نمناک
سلام خدا، به آن عاشقان،شهیدان گمنام این خاک
ای عاشقان بی نشان، ای عاشقان بی نشان، زائرتان حضرت زهراست

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:09 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

یا لَحُزنٍ طالَ (آه از اندوهی طولانی)
فیه دَمعی سالَ (که اشک چشمم در آن جاری شد)
فَبأَحزانی أَنوحُ لكِ یا زهراءُ (ای زهراء! با اندوه‌هایم برای تو نوحه‌سرایی می‌كنم)
جَفنی الأوّاه (چشم من پر از آه و ناله‌ است)
شاکراً للهِ (در حالی‌که خدا را شکر می‌کنم)
إنّنی صِرتُ مُحِبًّا لَكِ یا حوراءُ (من دوست‌دار تو شده‌ام، ای حوراء!)
أنتِ مَعناً لِبُکای (تو مقصود گریه‌ام هستی)
و لَكِ یَعلو نِدای (و ناله‌ام تنها برای تو بلند می‌شود)
سَیِّدتی لكِ الفداءُ (ای سرور من، فدای تو باد)
أنا و أمّی و أبای (جان من و مادرم و پدرم)
لَكِ دارٌ فی قَلبی (تو در دلم خانه کرده‌ای)
مَعَ دَمی یَجری حُبّی (عشق من با اشک چشمم جاری است)
(واویلا واویلا امَّ ابیها یا زهرا)

ها أنا مَن ثارَ (من کسی هستم که قیام کرد)
فی مَدَی الأعصارِ (در طول زمان‌ها)
ضدَّ طاغوتِ الزمان ِ ضدَّ الاستکبارِ (علیه طاغوت‌ زمان و علیه استکبار)
شیعةُ الکرّارِ (شیعیان حیدرکرار)
دائماً أَحرارٌ (همواره آزاده هستند)
ما نَهاب ُالموتَ رُغمَ الظلمَة ِو النّارِ (ما با وجود تاریکی و آتش از مرگ نمی‌هراسیم)
بِصفاءٍ و وَفاءٍ (با صفا و وفاداری)
بِحُضورٍ و وِلاءٍ (با حضور در صحنه و ولایت‌مداری)
جِئتُ أُواسیكِ دَماً (آمدم تا با خون تو همدردی کنم)
یابنتَ خَیرِ الأوصیاءِ (ای دختر بهترین اوصیاء)
لَكِ دارٌ فی قَلبی (تو در دلم خانه کرده‌ای)
مَعَ دَمی یَجری حُبّی (عشق من با اشک چشمم جاری است)
(واویلا واویلا امَّ ابیها یا زهرا)


شیعه یعنی تو، با غم بسیار شیعه یعنی حال تو بین در و دیوار
داغ تو زهرا، در خفا مانده است شیعه یعنی تا قیامت مَحرم اسرار
خوشا تو که چنین غریب، فدای مرتضی شدی
شیعه فدایی شدن است، خوشا تو که فدا شدی
عقیق خاتم زهرا، نور دو عالم زهرا، راز محرم زهرا
واویلا واویلا
(شهید حیدر زهرا)

شعله های در، چشمه ی کوثر روضه خوان از باقی این ماجرا بگذر
مقتل محسن، مقتل مادر روضه خوان از باقی این ماجرا بگذر
زینب اگر گریه کند، جان ببرد ز عالمین
کفایت روضه ماست، بغض حسن اشک حسین
روضه باران زهرا، اشک شهیدان زهرا، جلوه قرآن زهرا
واویلا واویلا
(شهید حیدر زهرا)

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:09 AM
تشکرات از این پست
erfanrazeghi
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

یاد شب های بقیع، یاد قبری بی نشان
آتش زد بر جانمان زهرا یا زهرا
دلتنگی های حسن، بغض لرزان حسین
اشک چشم زینبین، غمهای مولا
اشک ما نذر روضه زهراست
چادر خاکی شروع کرب و بلاست
ما با شهیدان عشق پیمان خون بسته ایم
عهد خود نشکسته ایم الحمدلله
در غوغای فتنه ها، ماییم و امر ولی
ماییم و راه علی الحمد لله
دم به دم ما را شور عاشوراست
سوز این دلها ز تربت شهداست
ما و عشق و انتظار، تا باز آید آن سوار
در دستانش ذوالفقار بقیه الله
خورشید فردا بیا ، آرام دلها بیا
فرزند زهرا بیا، یا حجه الله
می رسد مولا مهدی زهرا
می شود پیدا مزار مادر ما

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:09 AM
تشکرات از این پست
erfanrazeghi ajamekrami
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

بی تو یا زهرا، آه از این دنیا 
بی تو مانده مرتضایت با غم دنیا
برده ای با خود، جان حیدر را 
شد پس از تو بی حیاتر دشمن مولا
مدینه ای دیار غم، بگو به زهرا چه گذشت 
بگو در این وداع تلخ به جان مولا چه گذشت
چنین غریب و تنها وداع دل با جان را 
ندیده کس جز مولا واویلا واویلا
(جان علی یا زهرا)

گریه های تو، در نهان دارد 
بی تو مولا در گلویش استخوان دارد
حیدر بی تاب در دل محراب 
بی تو شوق پر گشودن از جهان دارد
بعد تو شیعه تا ابد به داغ غربت آشناست
شعله ی فتنه بعد تو به خیمه های کربلاست
بدون کوثر با ما، تشنگی عاشوراست 
زینب از این پس تنهاست، واویلا واویلا
(جان علی یا زهرا)

تا زمام ما در کف مولاست 
دل دمادم روضه خوان حضرت زهراست
تا شهادت ما، با شهیدانیم 
تا قیامت در رگ ما خون عاشوراست
چشم من و راه حسین، چشم من و امر ولی 
جان من و پیر خمین، جان من و سید علی
نمانَد از ما چیزی، به جز ولای مولا 
به غیر داغ زهرا واویلاواویلا
(شهید حیدر زهرا)

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:10 AM
تشکرات از این پست
erfanrazeghi
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

اى بهشت قرب احمد فاطمه 
ليلة القدر محمد فاطمه
اى خدا مشتاق يارب يا ربت
اى سلام انبياء بر زينبت
كاروان دل روان در كوى تو
قبله جان محمد روى تو
عصمت حق كوثر پيغمبرى
بلكه زهراى محمد پرورى
مشعل شب‏هاى احياى على
نقش لبخندت مسيحاى على
عمر تو بالاتر از ارض و سماست
هيجده سالت اگر خوانم خطاست
گر چه در اين گردش ليل و نهار
زيستى با خاكيان هجده بهار
اولين نور آخرين روشنگرى
هم ازل را هم ابد را مادرى
اى سه شب بى قوت و از قوت تو سير
هم يتيم و هم فقير و هم اسير
آن كه خاك مقدمش جان همه 
گفت جان من فداى فاطمه 
اى كه در تصوير انسان زيستى 
كيستى تو كيستى تو كيستى
فوق هر تعريف و هر تفسير هم 
پاكتر از آيه ي تطهير هم
اى سجود آورده بر پاى تو سر 
اى خدا هم از نمازت مفتخر
مرتضى را محو صحبت كرده ‏اى 
غرق در درياى حيرت كرده‏ اى
مدح تو كى با سخن كامل شود 
وحى بايد بر قلم نازل شود
اى دو عالم قبضه‏ اى در مشت تو 
وى زمام خلق در انگشت تو
انبياء را رهبرى كن فاطمه 
اولياء را مادرى كن فاطمه
خاك را فيض تو آدم مى‏كند 
فضه ات اعجاز مريم مى‏ كند
بر در بيتت مقام قنبرى 
نيست كم از رتبه پيغمبرى
آنچه هست و نيست فيض عام توست 
خوش‏ترين ذكر امامان نام توست
از نبى تا حضرت مهدى همه 
ذكرشان يا فاطمه يا فاطمه
سائل بيت گِلينت عالمى 
بسته نبود باب احسانت دمى
اى مهار ناقه ات زلف عفاف 
پيرهن بخشيده در شام زفاف
عفو، را نازم كه گرد بسترت 
قاتلت هم نيست نوميد از درت
سينه ي تو جنت پيغمبر است 
دامنت تا صبح محشر كوثر است
اخترانت جمله ماه عالمند 
دخترانت خوبتر از مريمند
دست بوس قنبرت فرزانگى 
خاك پاى فضه ات مردانگى
از شب ميلاد تا آخر نفس
مصطفى يك دست را بوسيد و بس
آن هم اى دست خدا دست تو بود
اى بر آن لب‏ها و دست تو درود
چون ببيند چشم احسانم تو را
با كدامين عقل بشناسم تو را
گر چه عمرى در پناهت زيستم
آن كه بشناسد تو را من نيستيم 
با وجود آن همه نعت و سپاس
ناشناسى ناشناسى ناشناس 
بايد اين جا لب فرو بست از بيان
روز محشر قدر تو گردد عيان 
شمع جمع اهل محشر چهر تو است
مُهر هر پرونده مُهر مِهر توست 
جز تولاى تو دست آويز نيست
بى تو رستاخيز، رستاخيز نيست 
حق به محشر محور جودت كند
آن قدر بخشد كه خوشنودت كند
محشر از فيض تو گلباران شود
عفو، مشتاق گنه كاران شود

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:10 AM
تشکرات از این پست
erfanrazeghi
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

چرا مادر امشب پس از آن که همسایه ها را دعا کرد
به نجوای عجل وفاتی به دل هایمان غصه آورد ؟
چرا مادر امشب نگاهش ، نگاه خداحافظی بود؟
به موهای ما شانه می زد ولی دست او خسته شد زود
دعا کن حسن ، دعا کن حسین ، دعاهای مادر نگیرد
دعا کن پدر ، دعا کن پدر که از پیش ما پر نگیرد
یا من هو اسمه دواء کم نشود از سرما
سایه زهرا مادر ما

شنیدم که بابا چه می گفت ، به مادر به صد بیم و امید
دلم ریخت وقتی که دیدم صدایش به یکباره لرزید
کنار دل کودکانت ، بمان لااقل مدتی چند
بمان لااقل تا زمانی که از آب و گل در بیایند
خبر دارم ای گل مصطفی که دلتنگ پیغمبری تو
خبر داری آه که با رفتنت تمام مرا می بری تو
یا من هو اسمه دواء کم نشود از سرما
سایه زهرا مادر ما

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:10 AM
تشکرات از این پست
erfanrazeghi
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

در ميدان، مي مانم، تا نفس آخرم
راهي راه حسين، همقدم رهبرم
كرده قيامت به پا، شور قيام حسين
كي رود از ياد ما، نام و مرام حسين
قافله عاشقان، راهي كرب و بلاست
مشعل راه خدا، خون شهيدان ماست
در ميدان، مي مانم، تا نفس آخرم
راهي راه حسين، همقدم رهبرم
بسته شريعه اگر، ابن زياد زمان
گشته گلستان ما، آتش نمروديان
كشتن آلاله ها، شيوه اهريمن است
اين وطن اما پر از احمدي روشن است
در ميدان، مي مانم، تا نفس آخرم
راهي راه حسين، همقدم رهبرم
زآتش و خون آمده جان منامه به لب
شعله صهيون زده، در دل شام و حلب
مرگ بر اهريمنان، تا به ابد ذكر ماست
سوره توحيد ما، درپي تبّت يداست
در ميدان، مي مانم، تا نفس آخرم
راهي راه حسين، همقدم رهبرم

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:11 AM
تشکرات از این پست
erfanrazeghi
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

آه، نگاهم به در مانده بی تو
به دست پدر مانده بی تو
کتاب خدا خونجگر مانده بی تو
آه، ببین اشک چشم ترم را 
دل مضطر خواهرم را 
مدینه بخوان روضه مادرم را
ای مادر، دل زینب تو شده بی طاقت
علی مانده و روزگار غربت
به پا شد قیامت
زهرا، زهرا، أغیثینی

آه، امان از روایات مانده
از آن روضه های نخوانده
غمت جان ما را به لبها، رسانده
وای، مدینه همه روضه خوان شد
بهار پیمبر خزان شد
نصیب علی بی تو زخم زبان شد
می دانم، که گوید خدا بر دعایت آمین
نگفتی ولی قاتلت را نفرین
تویی رحمت دین
زهرا، زهرا، أغیثینی

آه، شده خانه ات بیت الأحزان
شده شعله ور این گلستان
دعا کن رسد عمر ما هم به پایان
وای نمانده دگر شور و حالی
نه صوت اذان بلالی
من و مادر و گفتگویی خیالی
یازهرا، پس از تو غم مرتضی کامل شد
مراد همه دشمنان حاصل شد
چه خونها به دل شد
زهرا، زهرا، أغیثینی



شاعر: ميلاد عرفان پور

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:11 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

به عالمی بدهد روح، ربنای تو مادر
چه کرده است ولی با خودت دعای تو مادر
حسین گریه کند روز و شب به آن همه ماتم
حسن همیشه بسوزد ز ماجرای تو مادر
تویی که دست دعایت بلند بود همیشه
نبود آتش و ضرب لگد سزای تو مادر
بهار آمده اما نه رنگ دارد و رویی
گمان کنیم گرفته عزا برای تو مادر
به این خوشیم که شاید در این بهار پر از غم
شدیم جز شهیدان باوفای تو مادر
گرفته اند ز حیدر تمام هستی او را
چگونه عید بگیریم در عزای تو مادر؟



شاعر: جواد شیخ الاسلامی

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:11 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

دل می تپد ای شبها با یاد تو یا زهرا
با آیه تطهیر و با سوره أعطینا
شد نذر غم تو این اشک دمادم
ریحانه حیدر مظلومه عالم

شور و شرری دارد باز این دل شیدایی
با یاد شهیدان این نهضت زهرایی
با صبر و بصیرت با شوق شهادت
مشتاق جهادیم در راه ولایت

ما می گذریم از جان رهبر چو دهد فرمان
والله که می مانیم مردانه در این میدان
هرگز نهراسیم از فتنه و تحریم
ما مرد نبردیم نه سازش و تسلیم

یا فاطمه کاش از ره فرزند تو باز آید
آوای أنا المهدی از سوی حجاز آید
عالم به ظهورش زیبا شود آخر
آن تربت گمنام پیدا شود آخر



شاعر: محمد مهدی سیار

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:12 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

مداحي حاج ميثم مطيعي خطاب به جنايت كاران سلفي در سوريه:



نخیزد آهی از عمق نهادی
که در آخر نگردد گردبادی
نریزد اشک مظلومی به دامن
مگر ویران کند کاخ فسادی
نوای نای مظلومان عالم
بلرزاند تن آل زیادی
سرانجام تبه کاران، تباهیست
نه اخدودی به جا مانده، نه عادی
الا ای خیل خون آشام! در شام
نمانَد از شما حتی نمادی
نبردید از خرد، در شامه بویی
ندارید از خدا در یاد، یادی
شما را نیست جز شیطان ، مریدی
به غیر از ابن ملجم ها، مرادی

لکم یا زُمرةَ الإرهابِ تبّاً
أساسَ البَغيْ، رَمزاً للعِنادِ
ای جماعت تروریست! ننگ و نفرین بر شما
که پایه ی طغیان و نماد دشمنی هستید

دماءَ الناسِ أنتم تَستَبيحُون
و لاتخَشون من يومِ المَعادِ
خون مردمان را مباح اعلام می کنید
و از روز قیامت نمی ترسید

تِجاهَ الناسِ وجَّهْتم سِلاحاً
و اسرائيلُ تَسْكُنْ في البلاد
دربرابر مردم اسلحه کشیده اید
درحالیکه اسرائیل در سرزمینها(ی اسلامی) جا خوش کرده است

و لستُم مِن بنِي السّنه ولكن
بنوصَهيون و في لُجِّ الفساد
وشما نه فرزندان اهل سنت كه فرزندان صهيونيد
و در گرداب فساد غوطه وريد

و إن آباؤُكم هَدْمُوا البقيعَ
فنَقطَعْ منكُم الآنَ الأيادي
اگر پدران شما بقیع را نابود کردند،
ما امروز دست شما را قطع می کنیم

و إن لاتَعرِفُونا نحنُ نارٌ
و أنتم تَنفَخُونَ في الرَّماد
اگر ما را نمی شناسید (بدانید که ) ما آتشیم
و شما در خاکستر می دمید
(اصطلاحی در ادبیات عرب کنایه از کاربیهوده و خودزنی)

و لنْ تُسبى رقية مرّتين
و لا زينب و لا زينُ العباد
نه رقیه دوبار اسیر می شود
و نه زینب و زین العابدین علیهم السلام

ابد و الله لانَنسى حُسينا
هو القائد على رُغم الأعادي
به خدا سوگند تا ابد حسین را فراموش نمی کنیم
به کوری چشم دشمنان، اوست که پیشوا و مقتداست

مِن العابس تَعَلّمْنا جُنوناً
مِن العبّاس حُبّاً للجِهاد
ما از عابس(یکی از شهدای کربلا که فرمود عشق حسین دیوانه ام کرده) دیوانگی را آموخته ایم
و از عباس ، عشق به جهاد را یاد گرفته ایم

دخيلك يا ابوفاضل! أَغِثْنا
فإنّ الشّامَ إيّاكَ تُنادي
یا ابوالفضل! قسمت می دهیم که به فریادمان برس
چرا که سرزمین شام تنها تو را می خواند




شاعر: محسن رضواني

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:12 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

کنار قدم های جابر
سوی نینوا رهسپاریم
ستون های این جاده را ما
به شوق حرم می شماریم
شبیه رباب و سکینه
برای شما بیقراریم
ازین سختی و دوری راه
به شوق تو باکی نداریم
فدایی زینب
پر از شور و عشقیم
اگرکه خدا خواست
بزودی دمشقیم
لبیک یابن الحیدر
قَطَعنا الیک الصَّحاری
الا یا امیر الفرات
أضِفنا فانّا ضیوفک
اضِف هؤلاء المُشاة
نَسیرُ الیک نهاراً
و نَحلُمْ بک فی اللیالی
نَعُدُّ الخُطىٰ و العلامات
و نبکیک حتى الوصال
نسیل کَنهرٍ
یا بحر المَعالی
بصَخرٍ و سدٍّ
اَبد لانُبالی
لبیک یابن الحیدر
وُلِدنا على حبّ حیدر
إذن لانخاف المَخاطِر
و نَفدیک بالقلب و الروح
و لیس فقط بالحناجر
و الحمدلله صِرنا
بلطفک شعباً أبیّا
سنمشی الى القدسِ یوماً
مع المسلمین سَویّا
سلامٌ على الشام
کَرَمزِ الصُّمود
و بحرین و القدس
اسیرِ القیود
لبیک یابن الحیدر
 
ترجمه:
ای امیر نهر فرات! به سوی تو بیابان ها را پشت سر گذاشتیم
میزبانی کن از ما که ما میهمانان توایم
میزبانی کن از این خیل پیاده
روزها به سوی تو گام برمیداریم
و شب ها رویای تو را می بینیم
قدم ها و علم های جاده را می شماریم
و تا زمان رسیدن بر تو گریه می کنیم
همچون رود جاری می شویم
ای دریای بزرگی ها!
و به هیچ صخره و سدّی
اهمیت نمی دهیم و اعتنا نمی کنیم
 
***
بر عشق و محبت علی به دنیا آمدیم
به خاطر همین است که از خطرها نمی ترسیم
ما با دل و جان مان فدای تو می شویم
نه فقط با حنجره های مان
خدا را شکر که به لطف تو
امّتی آزاده و ستم ناپذیر شدیم
روزی همراه با همه ی مسلمانان
به سوی قدس پیاده خواهیم رفت
درود بر شام
به عنوان نماد و مظهر مقاومت
و درود بر بحرین و قدس
که اسیر بند هستند))
یا حُسین!
 
 
یَتَّجِهُ هذا الحَشدِ الکبیرِ مِن محبّیکَ نحو کربلاء، بنیاتٍ صادِقَة و قلوبٍ مُشتعلة، شوقاً لزیارتک و تَوّاقَةً للتقرب بها إلی الله، لیُحرِّروا أنفسهم من الذنوبِ و التعلقاتِ الدنیویة.
 
یا سید الأحرار! نَعِدُک أن نَتَّجِهَ معاً نحوَ القدسِ مشیاً علی الأقدام و نُحرِّرَ تلکَ الأرضَ المقدَّسةَ من بَراثِنِ الصّهاینةِ الغاصبین، و أن نذهَبَ قریباً إلی الشّام لنُخَلِّصَ مقامَ أختکَ زینبَ الکبری من حمَلاتِ لُقَطاءِ الصّهاینةِ و أمریکا و هُم العناصِرَ السلفیة‌ و التکفیریة و الإرهابیةِ و الوهابیة، الذین لم یُدرِکُوا شیئاً عن الإسلامِ الحقیقی.
 
ترجمه:
یاحسین!
این خیل عظیم دلدادگان با نیات صادقه و قلوب مطهره به قصد زیارت تو به سمت کربلا در حرکتند و با زیارت تو به خدای متعال تقرب میجویند تا خود را از قید و بند گناهان و تعلقات دنیایی رها کنند.
 
ای سید احرار! ما با تو عهد می بندیم که با این جماعت پیاده روان به قدس رفته و آن سرزمین مقدس را از چنگال غاصب صهاینه آزاد کنیم. همچنین با تو عهد می بندیم که به زودی به شام رفته و سوریه و حرم مطهر خواهر تو زینب کبری را از دست فرزندان نامشروع صهاینه و آمریکا یعنی گروههای سلفی و تکفیری و ارهابی و وهابی آزاد نماییم؛ همانها که از اسلام حقیقی هیچ نفهمیده اند.
 
 
 
 
شاعر: محسن رضوانی

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:12 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

به هوش باش و از این دست دوستی بگذر 
به هوش باش که از پشت می زند خنجر
به هوش باش مبادا که سحرمان بکنند 
عجوزه های هوس، مطربان خُنیاگر
چنان مکن که کَسان را خیال بردارد 
که بازهم شده این خانه بی در و پیکر
بدا به ما که بیاید از آن سر دنیا 
به قصد مصلحت دین مصطفی کافر
به این خیال که مرصاد تیر آخر بود 
مباد این که بشینیم گوشه ی سنگر
که از جهاد فقط چند واژه فهیمیدیم 
چفیه، قمقمه، پوتین، پلاک، انگشتر
بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد 
در آن رکاب نباشم سیاهی لشگر
بدا به حال من و خوش به حال آن که شده است 
شهید امر به معروف و نهی از منکر
چنین شود که کسی را به آسمان ببرند 
چنین شود که بگوید به فاطمه مادر
قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد 
که بی وضو نتوان خواند سوره ی کوثر
زبان وحی، تو را پاره ی تن خود خواند 
زبان ما چه بگوید به مدحتان دیگر؟
چه شاعرانه خداوند آفریده تو را 
تو را به کوری چشمان آن هو الابتر
خدا به خواجه ی لولاک داده بود ای کاش 
هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر
چه عاشقانه، چه زیبا، چه دل نشین وقتی 
تو را به دست خدا می سپرد پیغمبر
علیست دست خدا و علیست نفس نبی 
علی قیام و قیامت علی علی محشر
نفس نفس کلماتم دوباره مست شدند 
همین که قافیه ی این قصیده شد حیدر
عروسی پدرِ خاک بود و مادرِ آب 
نشسته اند دو دریا کنار یک دیگر
شکوهِ عاطفه ات پیرهن به سائل داد 
چنان که همسر تو در رکوع انگشتر
همیشه فقر برای تو فخر بوده و هست 
چنان که وصله چادر برای تو زیور
یهودیانِ مسلمان ندیده اند آری 
از این سیاهیِ چادر دلیل روشن تر
حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود 
تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر
میان کوچه که افتاد دشمنت از پا 
در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر
میان آتشی از کینه، پایمردی تو 
نشاند خصم علی را به خاک و خاکستر
کنون به تیرگی ابرها خبر برسد 
‏که زیر سایه آن چادر است این کشور
رسیده است قصیده به بیت حسن ختام 
امید فاطمه از راه می رسد آخر
 
 
 
 
شاعر: سید حمید برقعی

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:13 AM
تشکرات از این پست
komail1012531
komail1012531
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : آذر 1391 
تعداد پست ها : 2990
محل سکونت : قم

پاسخ به:مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج میثم مطیعی

در میان شعر تو بانو! اگر حاضر شدم
خواندم اول کوثر و با نام تو طاهر شدم
در خیالم صحن و گنبد ساختم، زائر شدم
نام شیرین تو بردم فاطمه! شاعر شدم
رشته‌ای بر گردن ابیات من افکنده دوست
می‌برد شعر مرا آنجا که خاطر خواه اوست
ناگهان دیدم میان خانه‌ی پیغمبرم
چون خدیجه غرق نوری از جهانی دیگرم
چرخ می‌زد یک نفس روح القدس دور و برم
تا نوشتم فاطمه، بوسید برگ دفترم
از شکوهش آسمان ساییده اینجا سر به خاک
آسمان را با خودش آورده این دختر به خاک
ای محمد! دشمنت را دوست ابتر می‌کند
خانه‌ات را بوی ریحانه‌‌ معطر می‌کند
دیدنش بار رسالت را سبکتر می‌کند
دختر است اما برایت کار مادر می‌کند
دختران آیات رحمت، مادران مهر آفرین
می‌شود ام ابیها، هر دو باهم، بعد از این
یک زره خرج جهازت، حُسن‌هایت بی‌شمار
با تو حیدر روز خیبر حرز می‌خواهد چکار؟
تا تو از تیغ دودم با عشق می‌گیری غبار
بعد از این مستانه‌تر صف می‌شکافد ذوالفقار
قوت بازوی مولایی به مولا، فاطمه!
قصه‌ی پیوند دریایی به دریا، فاطمه!
در هوای عاشقی با هم کبوتر می‌شوید
هر دو کوثر می‌شوید و هر دو حیدر می‌شوید
هست شیرین نامتان، قند مکرر می‌شوید
هر دو در کفواً احد با هم برابر می‌شوید
بیت‌هایم بر درِ بیت تو زانو می‌زنند
شاعران تنها برای یک نظر، رو می‌زنند
در کسا، بی پرده با الله صحبت می‌کنی
هل اتی را سفره‌ی نور و کرامت می‌کنی
فکر خلقی، نیمه شب با حق که خلوت می‌کنی
در غم همسایه، ترک خواب راحت می‌کنی
مادری الحق چه می‌آید به نامت، فاطمه!
می‌دهد از سوی ما مهدی سلامت، فاطمه!
امتحان پس داده‌‌ای در آسمانها پیش از این
سالها بر عرش می‌تابید نورت چون نگین
حضرت حق چون دلش آمد بیایی بر زمین
واقعاً «الحمد للهِ ، رب العالمین»
جلوه‌ی نور تو را تنها خدایت دید و بس
فاطمه! قدر تو را تنها علی فهمید و بس
عالمی در حیرت از این آسیا چرخاندنت
با تبسم خستگی را از علی پوشاندنت
در عجب روح الامین از طرز قرآن خواندت
پیش نابینا میان حِصن چادر ماندنت
حجب میراثت، حیا سایه نشین چادرت
داده دل حتی یهودی هم به دین چادرت
سفره‌‌ی نان خالی اما سفره‌ی انعام پُر
خانه‌ات میخانه، ساقی با سخاوت، جام پر
از تو راضی و دلش از گردش ایام پر
کعبه از بت خالی اما کوچه از اصنام پر
ای زبانت ذوالفقارِ حیدر بی‌ذوالفقار!
بت شکن! برخیز، بسته دست او را روزگار
 
 
 
 
شاعر: قاسم صرافان
 

 

یا صاحب الزمان علیه السلام

پنج شنبه 29 خرداد 1393  8:13 AM
تشکرات از این پست
ajamekrami
دسترسی سریع به انجمن ها