شرح حال او را از منتهیالآمال با تصرف در عبارات ذکر مینمایم:
او ثقه و از فقهای اصحاب است و از لحاظ جلالت و دین و پرهیزکاری احدی همپایه او نیست.
از امام موسی کاظم علیهالسلام نقل حدیث نموده است. شیخ کشی گفته: او واقفی بود و به حق برگشت و از او نقل کرده: من واقفی بودم و در همان زمان که واقفی بودم به حج رفتم. وقتی که به مکه رسیدم، در دلم حالتی پیدا شد. پس به ملتزم، (محل استجابت دعا از خانه کعبه) چسبیدم و دعا کردم، عرض کردم: خدایا! تو خواسته و مقصود مرا میدانی، مرا به بهترین دین راهنمایی فرما. در دلم افتاد که خدمت امام رضا علیهالسلام شرفیاب شوم. به مدینه رفتم و بر در خانهی آن حضرت ایستادم به غلام آن حضرت گفتم: به مولایت بگو مردی از اهل عراق بر در منزل است. ناگاه شنیدم حضرت فرمود: ای عبدالله بن مغیره! داخل شو! پس داخل شدم. همین که نظرش به من افتاد، فرمود: خداوند دعای تو را مستجاب فرمود و تو را به دین خود هدایت نمود! عرض کردم: شهادت میدهم که تو حجت خدایی بر من، و امین الله بر خلقی. عبدالله بن مغیره از اصحاب اجماع است (همه روایاتی را که او نقل نماید درباره آن سخنی ندارند). و گفته شده که سی کتاب تصنیف کرده، از جمله: کتاب وضو و کتاب صلاة. و از کتاب اختصاص نقل شده: روایت شده وقتی کتاب خود را تصنیف نمود، با اصحاب خود وعده کرد که آن کتاب را برای آنان در یکی از زاویههای مسجد کوفه بخواند. و او را برادری بود که در مذهب با وی مخالف بود. هنگامی که اصحابش جمع شدند تا آن کتاب را بشنوند برادرش آمد و همانجا نشست عبدالله به ملاحظه برادرش که در مذهب با او مخالف بود به اصحاب خود فرمود: امروز بروید. برادرش گفت: کجا بروند؟ من نیز آمدهام برای همان جهت که آنها آمدهاند. عبدالله گفت: مگر آنان برای چه آمدهاند؟ گفت: ای برادر! در خواب دیدم که ملائکه از آسمان فرود میآیند، گفتم: این ملائکه برای چه از آسمان فرود میآیند؟ شنیدم که گویندهای گفت: فرود میآیند تا بشنوند آن کتابی را که عبدالله بن مغیره تصنیف نموده. روی این جهت من نیز آمدم تا مطالب آن را بشنوم پس هم اکنون توبه میکنم از مخالفت خود با تو، عبدالله خوشحال گردید [1] .
پی نوشت ها:
[1] منتهیالآمال، فصل هفتم از حالات موسی بن جعفر علیهماالسلام؛ اختصاص مفید، ص 84 و 85، معجم رجالالحدیث، ج 10، ص 338.