با توجه به اتفاق فقها در حکم حرمت اضرار به نفس، مبناى حکم جواز پيوند اعضاء چيست؟ چنانچه مبناى اين حکم اهميت حفظ جان مسلمان در برابر حرمت اضرار به نفس باشد، اين سؤال مطرح مىشود که اگر شخص اهدا¬کننده¬ی عضو، شيعه و شخص گيرنده¬ی عضو، غير شيعه يا غير مسلم باشد، آيا باز هم حفظ جان چنين شخصى از اضرار به نفس يک شيعه مهم¬تر است؟
مطلق اضرار به نفس دليل بر حرمت ندارد و اهداى عضو جهت¬پيوند به بدن شخص ديگر از مصاديق اضرار به نفس به نحو کلى نيست. زيرا ممکن است براى کثيرى از افراد ضرر به همراه نداشته باشد و در اهداى عضو جهت پيوند فرقى نيست که گيرنده مسلمانِ هممذهب باشد يا غير مسلمان، و اگر نجات جان گيرنده¬ی مسلمان متوقف بر پيوند عضو باشد، چنانچه براى دهنده ضرر معتنابه نداشته باشد، چه بسا واجب است که اهدا کند و يا بفروشد. |
|
پس از پيوند عضو حکم آن از نظر طهارت و نجاست در حالات زير چگونه است؟
1ـ در ابتداى عمل جراحى که پيوند صد درصد برقرار نشده است.
2ـ با گذشت زمان که پيوند صد درصد برقرار شده است.
1- اگر هنوز ميته باشد، نجس است .
2- چنانچه صدق ميته به آن نکند، پاک است. |
|
پول گرفتن در برابر اعضاى جدا شده چه حکمى دارد؟
مانع ندارد و مىتواند در مقابل واگذارى حق اختصاص يا در مقابل اجازه دادن پول بگيرد. |
|
قطع اعضاى مرده در صورت¬هاى ذيل چه حکمى دارد؟
1ـ وصيت کرده بر اينکه اعضاى او را پس از مرگ براى پيوند جدا کنند؟
2ـ وصيت نکرده ولى حفظ جان مسلمان بر آن متوقف است؟
1-با اجازه ولىّ ميّت مانع ندارد.
2-در اين صورت اشکالى نيست. |
|
قطع اعضاى غير رئيسه از شخص زنده چه حکمى دارد؟
اگر حفظ نفس محترمى موقوف بر آن باشد جايز است. |
|
پيوند اعضاى مسلمان به غير مسلمان و برعكس چه حكمى دارد؟
در اهداى عضو جهت پيوند، فرقى نيست كه گيرنده¬ی مسلمان باشد يا غير مسلمان. |
|
آيا مىتوان براى پيوند اعضا از اعضاى حيوانات چه حرام گوشت چه حلال گوشت وچه نجس¬العين براى انسان استفاده کرد؟ لطفاً نظرتان را در اين مورد بفرماييد.
مانع ندارد ولى نماز خواندن با آن اشکال دارد، مگر اينکه از قبيل چيزهايى باشد که داراى حيات است که با پيوند آن به بدن انسان حيات پيدا کند و جزو بدن انسان گردد. و در حکم مذکور تفاوتى ميان انواع حيوانات، حتّى نجسالعين نيست. |
|
گاهى اوقات ممکن است جسد مجهول الهويهاى پيدا شود که هيچ اطلاعى از مليّت و مذهب او وجود ندارد؟ آيا چنين اجسادى قابل تشريح هستند يا نه؟
اگر در بلاد اسلامى، باشد جايز نيست. چون حکم اسلام بر او مترتب است. |
|
با وجود امکان تهيه¬ی جسد کافر از خارج که مستلزم تعيين بودجه و خريد آن است، آيا واجب است که مسئولين ذي ربط به آن اقدام نمايند تا از تشريح ميت مسلمان جلوگيرى شود يا خير؟
واجب است تا حد امکان از جسد ميت مسلمان استفاده نشود. |
|
در دانشگاه¬هاى علوم پزشکى، از اجساد افرادى که صاحب ندارند، براى تشريح و يادگيرى دانشجويان استفاده مىشود و يا اعضاى آن¬ها را مثل قلب، کبد و کليه اغلب بدون اجازه ى صاحبان ميت در شيشهها نگهدارى مىکنند، لطفاً نظرتان را در اين مورد بيان فرماييد؟
نداشتن صاحب، دليل بر جواز امر مذكور نيست. |
|
آيا مىتوان جسد افراد به ظاهر مسلمان (مسلمان شناسنامهاى) را که به خاطر ارتداد، فساد اخلاقى، قاچاق مواد مخدر، مسائل سياسى و ... اعدام شدهاند، تشريح کرد؟
از اجساد متعلق به مسلمانان و يا کسى که محکوم به اسلام است استفاده نشود، مگر آن که ضرورت باشد. اما ارتداد محکوم به کفر است و استفاده از جسد او مانع ندارد. |
|
آيا تفاوتى بين اهل تسنن و اهل تشيع، در عدم جواز تشريح جسد، وجود دارد؟
تفاوتى بين مسلمانان، چه اهل تشيع و چه اهل تسنن نيست. |
|
در صورت جايز بودن کالبد شکافى، حکم عورتين و نگاه نامحرم به بدن ميت و مس ميت موقع کالبد شکافى را بيان فرمائيد؟
اگر درمان بيماري¬ها و يا نجات نفس محترمى متوقف بر آموزشى باشد که ياد گرفتن آن مستلزم نگاه به عورت ديگران است، اشکال ندارد. اگر ميت را غسل نداده باشند در صورت مس كردن، آن غسل واجب بر آن مترتب است. |
|
آيا دانشجوى پزشکى که موظف به تشريح است بايد از کم و کيف چگونگى تهيه¬ی اجساد براى تشريح آگاهى يابد؟ يعنى تجسس کند که آيا مسائل شرعى رعايت شده يا نه؟ جسد مربوط به مسلمان است يا نه؟
تجسس، لازم نيست. |
|
آيا تشريح جسدى كه در اسلام او ترديد است، جايز مىباشد؟
تشريح مرده ی مشکوک که راهى براى حکم به اسلام او نباشد، مانعى ندارد. |
|
آيا وصيت قبلى مسلمان در زمان حيات، در مورد استفاده از بدن او براى تشريح يا استفاده از بعضى اعضاى او مانند کليه، قلب و چشم، اثرى در حکم جواز و رفع ديه دارد يا نه؟
در مورد تشريح، در صورت لزوم تأثيرى ندارد، لکن در استفاده از اعضاء اگر با رضايت و اذن ميت قبل از مرگش و يا با اذن اولياء او بعد از مردنش باشد اشکال ندارد و موجب ديه نيست. |
|
در تعليم و تعلم طب، تشريح جسد معمول، بلكه ضرورى است. آيا براى اين موضوع مهم اجتماعى، تشريح جسد مسلمان جايز است يا نه؟ و آيا موجب ديه مىشود يا نه؟
در صورت امکان استفاده از بدن غير مسلمان، از بدن مسلمان استفاده نشود و در صورت لزوم ديه ندارد. |
|
آيا مىتوان براى تشخيص جرم در مرگ هاى مشکوک، کالبد شکافى کرد يا نه؟ آيا قاضى شرع، بدون رضايت ولى مىتواند اقدام کند؟
اگر کشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشکال ندارد و اجازه¬ی ولى شرط است؛ مگر اينکه کشف حقيقت متوقف بر آن بوده و قاضى نيز آن را لازم بداند. |
|
با توجه به اينکه در شرايط فعلى به دست آوردن جسد انسان کافر ممکن نيست و از طرفى جامعهى اسلامى هم محتاج پزشکانى ماهر و زبردست است تا از اين نظر به خودکفايى برسد، لذا خواهشمند است نظر مبارک خود را در مورد تشريح در شرايط فعلى مرقوم فرماييد.
اگر نجات نفس محترمى يا کشف مطالب پزشکى جديدى که جامعه به آن نيازمند است ويا دستيابى به اطلاعاتى راجع به يک بيمارى که زندگى مردم را تهديد مىکند، منوط به تشريح باشد، اين عمل جايز است. ولى سزاوار است که تا حد امکان از جسد متعلق به مسلمانان استفاده نشود؛ لكن در صورت عدم امكان، مانعى ندارد. |
|
كلمه «ضرورت» به عنوان شرط جواز لمس زن يا نظر به او توسط پزشك، زياد تكرار مىشود، «ضرورت» چه معنايى دارد و حدود آن كدام است؟
مراد از ضرورت در فرض سؤال اين است كه تشخيص بيمارى و درمان آن متوقف بر لمس و نظر باشد و حدود ضرورت هم بستگى به مقدار، نياز دارد . |
|
آيا معاينه عورت افراد توسط يك مؤسسه نظامى جايز است؟
كشف عورت ديگران و نگاه كردن به آن و وادار كردن صاحب عورت به كشف عورت در برابر ديگران جايز نيست مگر آنكه ضرورتى مثل رعايت قانون و يا معالجه، آن را اقتضا كند . |
|
انجام عمل جراحى براى زيبايى چه حكمى دارد؟
اين كار فىنفسه اشكال ندارد . |
|
علاقمند هستم اعضاى خود را هديه كرده و از بدن من بعد از مردنم استفاده شود و تمايل خود را هم به اطلاع مسئولين رساندهام. آنان نيز از من خواستهاند كه آن را در وصيّتنامه خود نوشته و ورثه را هم از خواست خود آگاه كنم، آيا چنين حقّى را دارم؟
استفاده از اعضاى ميّت براى پيوند به بدن شخص ديگر براى نجات جان او يا درمان بيمارى وى اشكال ندارد و وصيّت به اين مطالب هم مانعى ندارد مگر در اعضايى كه برداشتن آنها از بدن ميّت، موجب صدق عنوان مثله باشد و يا عرفا هتك حرمت ميّت محسوب شود . |
|
بعضى از افراد دچار ضايعات مغزى غير قابل درمان و برگشت مىشوند كه بر اثر آن، همه فعاليتهاى مغزى آنان از بين رفته و به حالت اغماى كامل فرو مىروند و همچنين فاقد تنفس و پاسخ به محرّكات نورى و فيزيكى مىشوند، دراين گونه موارد احتمال بازگشت فعاليتهاى مذكور به وضع طبيعى كاملا از بين مىرود و ضربان خودكار قلب مريض باقى مىماند كه موقّت است و به كمك دستگاه تنفس مصنوعى انجام مىگيرد و اين حالت به مدّت چند ساعت و يا حداكثر چند روز ادامه پيدا مىكند، وضعيت مزبور در علم پزشكى مرگ مغزى ناميده مىشود كه باعث فقدان و از دست رفتن هر نوع شعور و احساس و حركتهاى ارادى مىگردد و از طرفى بيمارانى وجود دارند كه نجات جان آنان منوط به استفاده از اعضاى مبتلايان به مرگ مغزى است، بنابراين آيا استفاده از اعضاى مبتلا به مرگ براى نجات جان بيماران ديگر جايز است؟
اگر استفاده از اعضاى بدن بيمارانى كه در سؤال توصيف شدهاند براى معالجه بيماران ديگر، باعث تسريع در مرگ و قطع حيات آنان شود جايز نيست، در غير اين صورت اگر عمل مزبور با اذن قبلى وى صورت بگيرد و يا نجات نفس محترمى متوقف بر آن عضو مورد نياز باشد، اشكال ندارد . |
|
با توجه به اهميّت پيوند كليه براى نجات جان بيماران، پزشكان به فكر افتادهاند كه يك بانك كليه ايجاد كنند و اين بدين معنى است كه افراد زيادى بطور اختيارى مبادرت به اهداء يا فروش كليه مىكنند، آيا فروش يا اهداى كليه يا هر عضو ديگرى از بدن بطور اختيارى جايز است؟ اين عمل هنگام ضرورت چه حكمى دارد؟
مبادرت مكلّف در هنگام حيات، به فروش يا هديه كردن كليه يا هر عضو ديگرى از بدن خود براى استفاده بيماران از آنها در صورتى كه ضرر معتنابه براى او نداشته باشد اشكال ندارد، بلكه در مواردى كه نجات جان نفس محترمى متوقف بر آن باشد، اگر هيچگونه حرج يا ضررى براى خود آن شخص نداشته باشد، واجب مىشود . |
|
يكى از مجروحين جنگ از ناحيه بيضههايش زخمى شده، به طورى كه منجر به قطع آنها گشته است، آيا استفاده از داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانهاش براى او جايز است؟ و اگر تنها راه دستيابى به نتايج مذكور و پيدا كردن قدرت بچهدار شدن، پيوند بيضه فرد ديگرى به او باشد، حكم آن چيست؟
اگر پيوند بيضه به بدن او ممكن باشد به طورى كه بعد از پيوند و التيام، جزئى از بدن او شود، از جهت طهارت و نجاست اشكال ندارد و همچنين از جهت قدرت بچهدار شدن و الحاق فرزند به او هم مشكلى نيست. استعمال داروهاى هورمونى براى حفظ قدرت جنسى و ظاهر مردانگىاش هم اشكال ندارد . |
|
آيا در قرنيّهاى كه از بدن ميّت جدا شده و به بدن انسان ديگرى پيوند زده مىشود و در حالى كه اين كار غالبا بدون اجازه اولياء ميّت انجام مىشود، ديه واجب است؟ و بر فرض وجوب، مقدار ديه هر يك از چشم و قرنيّه چقدر است؟
برداشتن قرنيّه از بدن ميّت مسلمان حرام است و موجب ديه مىشود كه مقدار آن پنجاه دينار است ولى اگر با رضايت و اذن ميّت قبل از مرگش، برداشته شود اشكال ندارد و موجب ديه نيست . |
|
آيا استفاده از عروق و رگهاى جسد شخص متوفّى براى پيوند به بدن يك فرد بيمار، جايز است؟
اگر با اذن ميّت در دوران حياتش و يا با اذن اولياى او بعد از مردنش باشد و يا نجات جان نفس محترمى منوط به آن باشد، اشكال ندارد . |
|
اگر شخصى مبتلا به بيمارى شود و پزشكان از درمان وى نااميد گردند و اعلام نمايند كه او بزودى از دنيا خواهد رفت، در اين صورت آيا برداشتن اعضاى حياتى بدن او مثل قلب و كليه و غيره قبل از وفات وى و پيوند آنها به بدن شخص ديگر جايز است؟
اگر برداشتن اعضاى بدن او منجر به مرگ وى شود حكم قتل او را دارد، و در غير اين صورت اگر با اجازه خود او باشد اشكال ندارد . |
|
آيا كاشت مو در سر براى كسى كه موهاى سرش سوخته است و در انظار عمومى مردم از اين جهت رنج مىبرد، جايز است؟
اين كار فىنفسه اشكال ندارد به شرط اينكه از موى حيوان حلال گوشت و يا موى انسان باشد . |
|
آيا نبش قبور اموات اعم از اينكه در قبرستان مسلمانان باشند يا غير آنها، براى دستيابى به استخوان آنان به منظور استفادههاى آموزشى در دانشكده پزشكى جايز است؟
نبش قبور مسلمانان براى اينكار جايز نيست مگر آنكه نياز فورى پزشكى براى دستيابى به آنها وجود داشته باشد و دسترسى به استخوان ميّت غيرمسلمان هم ممكن نباشد . |
|
آيا استخراج قطعه پلاتين از بدن ميّت مسلمان از طريق تشريح جسد قبل از دفن، به علت قيمت و كمبود آن، جايز است؟
استخراج پلاتين در فرض سؤال، به شرطى كه بىاحترامى به ميّت محسوب نشود جايز است . |
|
تشريح جنين سقط شده در تمامى مراحل عمرش، براى دستيابى به اطلاعاتى در علم بافت شناسى، با توجه به اينكه وجود درس تشريح در دانشكده پزشكى ضرورى است، چه حكمى دارد؟
اگر نجات جان نفس محترمى يا كشف مطالب پزشكى جديدى كه جامعه به آن نيازمند است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به يك بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مىكند، منوط به تشريح جنين سقط شده باشد، اين عمل جايز است ولى سزاوار است كه تا حد امكان از جنين سقط شده متعلّق به مسلمانان و يا كسى كه محكوم به اسلام است استفاده نشود . |
|
آيا تشريح براى تحقيق درعلت مرگ در صورت مشكوك بودن، مانند شك در اينكه ميّت بر اثر سم مرده يا خفگى و يا غير آن، جايز است يا خير؟
اگر كشف حقيقت متوقف بر آن باشد، اشكال ندارد . |
|
بررسى بيماريهاى قلب و عروق و برگزارى سلسله مباحث راجع به آن، براى كشف مسائل جديد، مستلزم دستيابى به قلب و عروق افرادى است كه از دنيا رفتهاند، تا معاينه و آزمايش بر روى آنها انجام شود، با توجه به اينكه آنان بعد از آزمايشات و بررسىها بعد از يك روز يا بيشتر اقدام به دفن آنها مىكنند، سؤال اين است: 1 - آيا انجام اين بررسىها بر روى جسد فرد مسلمان جايز است؟ 2 - آيا دفن قلب و عروقى كه از جسد ميّت برداشته شدهاند، جدا از آن جسد، جايز است؟ 3 - با توجه به مشكلات دفن قلب و عروق بطور جداگانه، آيا دفن آنها همراه با جسد ديگر، جايزاست؟
اگر نجات نفس محترمى يا كشف مطالب جديد علم پزشكى كه موردنياز جامعه است و يا دستيابى به اطلاعاتى راجع به بيمارى كه زندگى مردم را تهديد مىكند، منوط به آن باشد، تشريح جسد ميّت اشكال ندارد، ولى واجب است تا حد امكان از جسد ميّت مسلمان استفاده نشود و اجزايى هم كه از جسد فرد مسلمان جدا شدهاند، در صورتى كه دفن آنها با جسد، حرج يا محذورى نداشته باشد واجب است با خود جسد دفن شود و الاّ دفن آنها بطور جداگانه و يا با جسد ميّت ديگر جايز است . |