خلفای بنی امیه و بنی عباس دائما در صدد خیانت و ظلم به اهل بیت علیهم السلام بودند و در طراحی توطئه علیه آنان هیچ كوتاهی نمی كردند. بالاترین چیزی كه این ظالمان را آزار می داد و به هیچ وجه برایشان قابل تحمل نبود محبوبیت و نفوذ مردمی اهل بیت علیهم السلام بود كه روز افزون می نمود و هر چه زمان می گذشت این چراغ نورانی، پر فروغ تر می شد و هر چه این خلفا با آن مقابله می كردند نتیجه عكس را به دنبال داشت :
«یریدون لیطفئوا نور الله بأفواههم و الله متم نوره و لو كره الكافرون»(2) ؛ می خواهند نور خدا را خاموش كنند در حالی كه خداوند در حال كامل كردن نور خود است اگرچه كه كافران نخواهند .
مناظرات به ظاهر علمی كه نوعا خلفای بنی عباس آن را راه اندازی می كردند تا از یك طرف به ظاهر سازی پرداخته و خود را مروّج علم قلمداد كنند و از طرفی از این آب گل آلود برای خود ماهی صید كنند ، همگی از این قبیل بود یعنی هدف اصلی از تشكیل چنین مجالسی نشاندن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه وآله در كنار كسانی بود كه شأن و جایگاه آنان به هیچ وجه قابل قیاس حتی با شاگردان ائمه علیهم السلام نیز نبود چه رسد به خود ائمه علیهم السلام، تا از این طریق شأن علمی و وجاهت آنان در این زمینه در بین مردم كاهش یابد .
در این باب، آنها با تمام تلاش، بهترین فرد مورد نظر از جهت علمی و از جهت اشراف بر فنون مناظره و گفتگو را انتخاب می كردند و مجالسی را ترتیب می دادند كه غالب این مجالس را تاریخ ثبت و ضبط نموده است كه كتاب احتجاج طبرسی - قدس سره - در بر دارنده مقداری از آن می باشد. البته در كتاب های حدیثی دیگر نیز مثل كافی و توحید صدوق و تحف العقول نیز می توان مقدار دیگری را یافت .
بالاترین چیزی كه این ظالمان را آزار می داد و به هیچ وجه برایشان قابل تحمل نبود محبوبیت و نفوذ مردمی اهل بیت علیهم السلام بود كه روز افزون می نمود و هر چه زمان می گذشت این چراغ نورانی، پر فروغ تر می شد و هر چه این خلفا با آن مقابله می كردند نتیجه عكس را به دنبال داشت
از جمله این مناظرات علمی، مناظره بهت برانگیز امام جواد علیه السلام در سن نه سالگی با یحیی بن أكثم می باشد كه مطالعه آن خالی از لطف نیست چرا كه هم حاكی از نیت پلید دشمنان اهل بیت علیهم السلام است و هم متضمن فضیلت اهل بیت علیهم السلام و هم اراده الهی را كه بر سائر اراده ها غالب است، نشان می دهد .
علی بن شعبه حرّانی در كتاب تحف العقول نقل می نماید(٣) :
وقتی كه مأمون قصد نمود دختر خود ام الفضل را [ به نیت جاسوسی ] به تزویج ابو جعفر محمد بن علی الرضا علیهماالسلام درآورد، خاندان نزدیكش گرد او جمع شدند و گفتند :
یا امیرالمۆمنین! تو را قسم می دهیم كه مبادا امری را كه ما مالك آن هستیم [ خلافت را ] از خاندان ما خارج نمایی ! مبادا لباس عزتی را كه بر تن ماست دربیاوری و حال آنكه تو از دشمنی ما با آل علی در گذشته و حال باخبری !!
مأمون : دست نگه دارید من از هیچ یك از شما مطلبی [ پیشنهادی ] در مورد او قبول نمی نمایم .
اطرافیان : تو دختر و نور چشم خود را به تزویج كودكی در می آوری كه از فقه بی اطلاع است حلال را از حرام و واجب را از مستحب تشخیص نمی دهد ؟! بهتر است صبر كنی تا ادب بیاموزد و بتواند قرآن بخواند و حلال را از حرام تشخیص دهد (امام جواد علیه السلام در آن هنگام نه ساله بود ) !!
مأمون : او از شما فقیه تر است و معرفتش به خدا و رسول و سنت و احكام بیشتر است. كتاب الله را از شما بهتر می خواند و محكم آن را از متشابه و ناسخش را از منسوخ و ظاهرش را از باطن و خاصش را از عام آن و تنزیل و تأویل آن را بهتر از شما می داند [ اگر باور ندارید ] از او سۆال كنید !! اگر حرف شما درست بود قبول می نمایم ولی اگر حرف من درست بود او را بر شما برمی گزینم !
اطرافیان از نزد مأمون رفتند و شخصی را به دنبال یحیی بن اكثم كه قاضی القضاة (فقیه اعلم دربار ) آن زمان بود فرستادند و او را با هدایایی راضی نمودند كه با امام جواد علیه السلام حیله گری كند و از او سۆالی فقهی بپرسد كه نتواند جواب آن را بدهد !
وقتی مجلس مناظره تشكیل شد اطرافیان مأمون به وی گفتند :
این شخص قاضی می باشد اگر اجازه دهید سۆال كند ؟
مأمون : ای یحیی برای اینكه فقاهت اباجعفر را بیازمایی از او سوالی فقهی بنما !
یحیی : ای اباجعفر ( امام جواد علیه السلام ) در مورد مُحرِمی كه مرتكب قتل صید و شكار بشود چه می گویی؟!
مناظرات به ظاهر علمی كه نوعا خلفای بنی عباس آن را راه اندازی می كردند تا از یك طرف به ظاهرسازی پرداخته و خود را مروّج علم قلمداد كنند و از طرفی از این آب گل آلود برای خود ماهی صید كنند، درواقع هدف اصلی از تشكیل چنین مجالسی كاهش شأن علمی و وجاهت آنان در این زمینه در بین مردم بود .
امام جواد علیه السلام : آن را در حرم الهی كشته یا در خارج حرم ؟ عالم به حكم بوده یا جاهل ؟ عمدا یا سهوا ؟ كشنده عبد بوده یا آزاد ؟ بالغ یا نا بالغ ؟ در حال رفت بوده یا برگشت ؟ نخستین بار بوده یا دوباره ؟ صید پرنده بوده یا غیر آن ؟ اگر پرنده بوده از پرندگان كوچك بوده یا بزرگ ؟ آن شخص از كرده خود پشیمان است یا بر آن اصرار دارد ؟ این صید در شب بوده و پرنده را از لانه برداشته یا در روز و آشكارا ؟ احرام او احرام برای حج بوده یا عمره ؟!!!!!
در این هنگام یحیی از سخن گفتن باز ماند و دچار بهت و حیرت شد به گونه ای كه تمام اهل مجلس متوجه آن سرگشتگی شدند مردم نیز از جواب حضرت دچار حیرت شدند !
در این هنگام مأمون به امام جواد علیه السلام گفت:
یاابا جعفر خطبه بخوان و خود جواب مسأله و شقوقی را كه تصور نمودی بیان كن !
امام نیز بعد از حمد و ثنای الهی شروع به پاسخ نمودند كه برای اطلاع از تفصیل آن می توانید به كتاب تحف العقول مراجعه نمایید .
پی نوشت ها:
1-سوره فتح /10 .
2- سوره صف / 8 وتوبه /32 .
3- تحف العقول ص473 یا 451 .